۰ نفر
۳۰ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۴

سنگ صبور برای کسی است که همواره شریک مصیبت هاست و هر کس مشکلی دارد به او می گوید و او با خیرخواهی و حوصله به آنها گوش، و چنانچه بتواند اقدامات نیکوکارانه هم انجام می دهد و یا دست کم در دل خود مصیبتها را نگه می دارد و در نهایت صبر می کند.

کشور ما سالها است که سنگ صبور منطقه است و این بر اساس وظیفه انسانی و اسلامی است که «من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین و فلم یجبه فلیس بمسلم». هر کس ندای مسلمانی را بشنود که فریاد کمک سر می دهد و او را اجابت و کمک نکند مسلمان نیست. البته این بعد از آنی بود که در جنگ تحمیلی همه بر علیه ما بسیج شدند و هیچکس، حتی کشور های مسلمان اطراف ما نه تنها به کمک ما نیامدند بلکه مدعیان ما بودند و بر علیه ما اقدام کردند.

به هر حال این روح همدوستی و همنوع¬خواهی است و بسیار مطلوب است. مردم ایران نه تنها سالها در زیر مخوف ترین آزار ها و اذیت ها بوده است که حتی وقتی دیده است کشور های دیگر گرفتار شده اند به کمک آنها شتافته است. این درخواست یا از طریق ملتها که تحت ستم حاکمان جائرشان بوده است و یا اینکه خود دولتها درخواست کمک کرده اند. نمونه آن را در سوریه، لبنان، و عراق و افغانستان و بقیه کشور ها و اینک میانمار دیده و شنیده ایم. طبعا کشور ما ابتداءا چنین اقدامی نکرده است و پایبند به قوانین بین المللی بوده است که دخالت در کشور دیگر مجاز نیست. ایران انعکاس مظلومیت ملتها را وظیفه خود دانسته است.

حضور رزمندگان ما در سوریه هم اکنون این چنین است. من با آنانکه می گویند «نه غزه و نه لبنان جانم فدای ایران» البته اگر صادق هم باشند موافق نیستم زیرا مخالف روح انسانی و اسلامی است اما با این هم موافق نیستم که تنها سنگ صبور منطقه باشیم که در مصیبتهایشان در کنارشان باشیم ولی بعد ببینیم که به آنهائی که کمک کرده ایم ناسپاسانه خوشی هایشان را با دیگران صرف می کنند.

این را از این جهت می گویم که این حجم عظیم خسارات ناشی از جنگ های تحمیلی از جانب قدرتهای بزرگ و به تعبیر خودشان جامعه جهانی بر ایران، عراق، لبنان و افغانستان و بقیه کشورهای همجوار که به وجود آورده اند باید روزی که خیلی دیر هم نیست بازسازی شوند، و باید دید سهم ملت ایران در این بازسازی ها چقدر است؟

ما نکند چوب دوسر طلا شده ایم. هنوز خسارتهای ناشی از جنگ عراق را هم نگرفته ایم و معلوم نیست سرنوشت آن چه می شود؟ امریکا هم که پول های ما را نمی دهد و آنچه می فروشیم هم که پولش به کشور نمی آید و باید یک جوری برایش معامله ترتیب دهیم. خسارات را هم لابد باید ببخشیم؟ در موقع سازندگی هم با دلائل و معذوریت های مختلف در همه جا غایبیم. دست کم از بایت طلب هایمان نمی توانیم سنگ سازندگی خودمان را حق کنیم؟

بر اساس اخبار واصله متاسفانه می بینیم که سهم ما در تجارت و یا سازندگی بسیار ضعیف است. آیا این غرور ملی ما که همواره از آن دم می زنیم خدشه دار نمی کند؟ کافی است حضور خود را در بازار های منطقه و نه جهانی با ترکیه مقایسه کنیم تا غرق شرم شویم. رکود هم در داخل کشور بیداد می کند. و تازه می خواهند برای اینکه از دست رکود خلاص شوند سرمایه گذاری خارجی کنند و وای بر ما که به دنبال ورود نیروی خارجی باشیم بدون آنکه درست مدیریت شود.

متأسفانه بعضی از دولتمردان ما اصلا اعتقاد به کار و سازندگی در داخل کشور ندارند. بعضی از همین نیروهای وطن¬دوست اگر فعالیتی می کنند به گونه ای برنامه ریزی می کنند تا در نهایت پول به جیب مخالفان ریخته شود و برای آن هم هزار و یک دلیل می تراشند. یعنی کشور را در شرائطی قرار می دهند که در آن شرائط تنها گزینه شما باید وارد کردن محصولات خارجی باشد.
شما می بینید که غیر از امریکا که شمشیر را از رو بسته است و این البته خود سیاستی است برای چپاول سران عده ای از کشور های پولدار عرب، بقیه چه می کنند. بعضی از کشور هایی که در جنگ 8 ساله و همین الان در موضوع برجام کار شکنی می کنند با ما زیرکانه به گونه ای رفتار می کنند که هم شریک تجاری می شوند و هم به دشمنان لبخند می زنند و به قول معروف یکی به نعل و یکی به میخ می زنند و ما خوش باورانه آنها را دوست خود می دانیم. نمونه آن فرانسه است که هم لاف دوستی می زند و هم بازار ما را تسخیر می کند و به موقع هم از وضعیت ما بهره برداری می کند و به دشمنان ملت هم پناه می دهد و هیچ سازمان و یا گروهی نیست که این مسائل را تجزیه و تحلیل و سیاست واحدی را اتخاذ کند و منافع کشور را در نظر گیرد.
اکنون که پس از سالها در وزارت خارجه معاونت اقتصادی قرار است شروع به کار کند امید وارم به سرعت به رتق و فتق امور بپردازد و با استخدام افراد کارشناس بتواند درکوتاه مدت اثرات این امر را به جامعه نشان بدهد. به شرط اینکه هر وزارتخانه ای برای منافع خاص خود به قول معروف زیر آبی نرود و وزارت خارجه هم در مقابل کار شکنی نکند. یعنی همه باهم روراست باشند و منافع و آبروی ملی را در نظر گیرند.

علت آنکه به هنگام سازندگی که در بعضی موارد شروع و یا درآستانه شروع است ما سهمی نداریم می تواند یکی از موارد زیر باشد:
1- ما یا آنقدر شأنمان اجل است که نیازی به رو انداختن برای انجام کار نداریم و یا اقتصادمان بسیار قوی است که نیازی به این کار نمی بینیم.
2- از ما می خواهند مشارکت کنیم ولی ما به خاطر عدم توانائی عذر می خواهیم.
3- ما اهل کار و سازندگی نیستیم و فقط در امور نظامی می توانیم به دیگران کمک کنیم.
4- ما کاربلد نیستیم و وقتی کار را شروع کردیم نمی توانیم به پایان برسانیم.
5- ما کارهای سازندگی را گران تمام می¬کنیم و از این رو عذر ما را می خواهند.
6- ما کار را وقتی دست گرفتیم چون تقلب می¬کنیم، یا اجناسمان را مرجوع می کنند و یا از کار خلع یدمان می کنند.
7- ما اهل مشارکت (جوینت شدن) با دیگر کشور ها نیستیم و اگر نمی توانیم همه کار را به دست بگیریم لا اقل نمی توانیم با مشارکت در بخشی از آن هم سهیم شویم.
8- ما قدرت چانه زنی و بستن قرارداد با تجزیه و تحلیل شرائط را نداریم و نمی توانیم مشتری یابی کنیم.
9- بسترسازی در این زمینه نکرده و نمی¬کنیم و دائما مانند آنچه در داخل کشور می گذرد همیشه می گوئیم زیرساخت ها درست نیست، و معلوم نیست کی این زیرساخت ها با این مدیریت ها فشل و تعارف¬آمیز و تملق¬گو می خواهد درست شود.
10- ما تنبل هستیم و دنبال کار آماده و پولساز مثل قاچاق و یا نمایندگی اجناس خارجی می گردیم.
11- آنقدر ناهماهنگی در کارها داریم، همچنانکه در امور داخلی، که تا بخواهیم به خود بجنبیم دیگران طعمه را ربوده اند.
12....
در همین چند ماهه گذشته دیدیم و شنیدیم که در روسیه، قطر، عراق و غیره موقعیتهائی به دست آمد و ما نتوانستیم از آن بهره برداری لازم بکنیم. و در هر مورد بهانه هایی برای عدم انجام کار وجود داشت. یا برگشت محموله های فرستاده شده، یا تعلیق قرار داد و یا ... جز خسران چیزی ندیدیم و هیچکس هم به رگ غیرتش بر نخورد!!
علت این است که همیشه ما بعد از حادثه به فکر کار می افتیم. هیچگاه برنامه نداریم که از قبل آینده را پیش بینی کنیم. دولت که اهل کار نیست و به ویژه این قبیل کارها که اگر کار شکنی و وقت¬کشی نکند باید دست آن را بوسید. لازم است بیش از این صرف وقت نکنیم. به نظر من آتش به اختیار اینجا معنی دارد. بخش خصوصیِ با غیرت باید در این زمینه زمام کار را به دست بگیرد. تا کی این کشور باید سیاست زده باشد و در ورای این سیاست زدگی همه توانمندی های تولیدی و اقتصادی، اگر که هست، نابود شود و ببینیم در برابر چشمان خود که دیگرانی که سالها بر ما و بر همسایگان ما ستم روا داشته اند و رسما دشمنی کرده اند و یا در شمار دشمنان بوده اند در موقع سازندگی آنها همچنان در سازندگی منطقه جلو دارند.
باید ظرفیت ها را بالا برد و در همه زمینه ها تلاش کرد. دولت باید دست از سر مردم بردارد و کار ها را به افراد کاردان بسپارد. از افراد خوش ذوق حمایت کند. ناهماهنگی ها را هماهنگ کند و خود در فعالیت های اقتصادی شرکت، و از آقازاده هم حمایت نکند. هم اکنون مدتی است دوباره بحث قاچاق خوابیده است گوئی دیگر بار فراموش شد تا دوباره روزی دیگر و روزگاری دیگر. اگر کسی و یا به مناسبتی دو باره صدایش در آید باز همین حر فها را تکرار می کنیم.
نه رها می کنیم تا افراد کاردان بیایند و نه خود کار می کنیم و تعهد می دهیم که ظرف مدت مشخصی ما به نقطه مطلوب می رسیم. در موارد عدیده بر اساس گزارش ها دیده و می بینیم که دولتیان نه تنها کمک به پیشرفت نکرده اند که چوب لای چرخ گذاشته اند و این بلای بزرگی است و به قول حافظ:
توخود حجاب خودی حافظ از میان برخیز!
دست کم از روسیه یاد بگیریم که پس از فروپاشی شوروی سابق که همه چیزش را داشت از دست می داد اینک به کشوری قوی تبدیل شده و یا عراق که اکنون پول ملی اش از ما قویتر شده است و امکانات رفاهی مردمش بیشتر از ما و یا ...
چرا وقت خود را با تعارف ها و مجیز گوئی هدر می دهیم.. آیا ما گرفتار شعار و خودبرتربینی کاذب شده ایم؟ تا کی شعارهای نخ نماشده و بی خاصیت را تکرار می کنیم؟ به راستی دنیا به ما می خندد. به فکر باشیم.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 708763

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۴:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۶/۳۱
    0 0
    امیدوارم گوش شنوایی برای شنیدن این حرفها وجود داشته باشد