انکار واقعیت کمکی به ما در فهم نهایی چرایی موضوعات نمی کند. پذیرش واقعیت دیدگاهی محافظه کارانه نیست. بلکه صرفا ایده یی واقع گرایانه در برابر پروژه تزریق رادیکالیزم به بدنه سیاست و دیپلماسی است. اکنون پس از سالها به نظر می رسد طرف های جنگ سوریه در برابر شرایطی قرار گرفته اند که احتمالا ناشی از ادراک ترمیم شده آنهاست.

طی تقریبا 6 سالی که از بحران سوریه می گذرد کمتر روزی بوده که نامی از ایران در میان نباشد. بحران سوریه به آرامی اما ممتد ؛ تقریبا همه ظرفیت سیاسی و امنیت راهبردی ایران را مصروف خود کرد.تهران در ابتدا موضوع را چندان جدی نمی گرفت و احتمالا تصور می کرد آتش به مزرعه دمشق سرایت نخواهد کرد. اما به مرور بهشت سرزمین های عربی به جهنمی از آتش تبدیل شد.اسد که اندکی پس از وقایع دسامبر سیاه 2010 تونس و ناآرامی های قاهره و منامه گفته بود "یک حکومت باید به خواست های مردم توجه کند تا پایدار بماند!!"؛کمتر از یک سال بعد خود دروضعیتی مشابه قرار گرفت.

بر پایه اما و اگرها "آیا امکان پرهیز از وقوع تحولات و کنترل شرایط بعدی وجود داشت؟". به درستی نمی دانیم!. خیلی ها از جمله کوفی عنان در ابتدا و بعد اخضر ابراهیمی نمایندگان وقت دبیر کل سازمان ملل با این اگر ها و خواهش ها! تلاش کردند بحران را مدیریت کنند.اما دیگر دیر شده بود.نه به دلیل شدت برخورد دولت با تظاهر کنندگان که کار را از همان ابتدا به انتها رساند، ونه حتی به خاطر دخالت و اراده سرنگونی اسد از سوی برخی کشور ها مانند ترکیه و اعراب محافظه کار خلیج فارس.بلکه عمدتا به این اعتبار که آنچه به یکباره از دل آتشفشان سوریه سر برآورد حکایت از واقعیات پنهان نگاه داشته شده درکل جهان عرب منجمله سوریه داشت که همواره انکار می شد.واقعیت انکار شده در سوریه در حمص و درعای2011 سر برآورد.انکار واقعیت کمکی به ما در تحلیل و فهم نهایی چرایی موضوعات نمی کند. پذیرش واقعیت دیدگاهی محافظه کارانه نیست. بلکه صرفا ایده یی واقع گرایانه در برابر پروژه تزریق رادیکالیزم به بدنه سیاست و دیپلماسی است.در پس تحولات خونین چند سال اخیر اکنون به نظر می رسد طرف های جنگ در برابر شرایط متفاوتی قرار گرفته اند که احتمالا ناشی از ادراک ترمیم شده آنهاست.نقطه یی سفید در پرده سیاه سوریه که شاید روزنه امیدی برای برون رفت از جنگی 6ساله وشرم آور باشد.

آخرین دور مذاکرات دولت سوریه و مخالفان آن ، اواسط هفته گذشته سوم مارس در ژنو با نتایجی ظاهرا متفاوت وبه قول آقای دیمستورا امیدورا کننده خاتمه یافت. اما اگر آنچه گفته شده درست باشد درحداقل ترین شرایط اثباتی می توان امیدوار بود آرامش شاید (تاکید می کنم شاید) طی یک پروسه زمانی 2 تا 5 ساله به سرزمین رویاهای عربی باز گردد.این امیدواری(اگرواقعی باشد) بیشتر از آنجا ناشی می شود که پس از 6سال خون ریزی های بی رحمانه و ویرانی کامل و تمام عیار کشور،متخاصمین به طور اصولی مذاکرات سیاسی را بر جنگ ترجیح دادند!!.خیلی جالب است نه!!؟.

آنگونه که آقای دمیستورا حیرت آورگفته (بیشتر از جنبه دولت سوریه)هیات های مذاکره کننده روی 4 محور کلیدی برای ادامه مذاکرات بعدی توافق کرده اند.1- تشکیل دولت سراسری غیر فرقه ای.2- تهیه و تدوین قانون اساسی جدی.3- برگزاری انتخابات آزاد تحت نظارت سازمان ملل.4- مبارزه با تروریسم.

آنچه در این میان توجه محافل دیپلماتیک را به سوی خود جلب کرده 3 گزینه ابتدایی ست که آشکارا چرخشی بزرگ و حیرت انگیز از سوی دمشق را نشان میدهد.البته الزاما این چرخش نمی تواند به معنای پذیرش مشروعیت مخالفان از سوی دمشق باشد،اما این چه اهمیتی دارد!؟ وقتی قادر به گریز از واقعیات پیش رونیست. در چنین اتمسفر متفاوتی، سوال بسیار مهم موضوع نقش تهران ومسکو در حصول این توافق و ابهامات پیرامون آن به عنوان طرف حامی اسد است. از موضع روسی یافتن پاسخ سخت نیست.مقامات روسی تلویحا گفته اند و در اکتبر سال گذشته سخنگوی وزارتخارجه این کشور تصریحا یاد آور شد " سرنوشت آقای اسد الزاما ربطی به استراتژی روسیه در سوریه ندارد".به قول یک دیپلمات مصری مقیم مسکو"از این واضح تر نمی توان سخن گفت. به خصوص که در نوامبر سال گذشته اخباری مبنی بر تدوین پیش نویس یک قانون اساس جدید برای سوریه از جانب مسکو منتشر شد".

اما آیا قرار است طرفین، این پیش نویس و جوانب حقوقی، سیاسی و امنیتی آن را در دستور کار"کارگشای آتی" خود قرار دهند؟. فعلامشخص نیست.اما شخصا فکر می کنم اگر همه طرف ها کلیات آن را قبول کنند، پاسخ مثبت خواهد بود .مخالفت احتمالی آقای اسد در تحلیل وقایع و اکت نهایی پروسه تحول، مسلما تغییری در استرتژی روس ها ایجاد نخواهد کرد. اگر چنین منطقی را بپذیریم(که لاجرم چاره یی جز آن نداریم) موقعیت ایران در تحولات آتی دقیقا چه خواهد بود؟. مواضع تهران در تحولات جاری فعلا و عملا به تقویت موقعیت مسکو منجر می شود.اما در دور آخر ماراتن سرعت ،چه کسی قرار است استوانه را به دست دونده ایرانی بدهد. اهمیت این سوال با موقعیت ایران در سوریه و به تبع آن لبنان ارتباط مستقیمی برقرار می کند که بی شک مخالفان حرفه یی و در آینده موذی زیادی دارد. در چنین شرایطی تکلیف "استراتژی راهبردی تهران در منطقه و مشخصا سوریه چیست؟".درست یا غلط ایران تنها تاثیر گذار صحنه سیاست و دیپلماسی نیست.آنگاه که پای روسیه هم در میان باشد؛ در تحلیل وقایع ؛ تهران باید به شدت محتاط باشد.matinmos@gmail.com

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 645400

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =