۰ نفر
۲۴ مهر ۱۳۹۶ - ۰۴:۴۶
کدام زن؟

شهلای زرلکی در کتاب «در خدمت و خیانت زنان»، خودآگاهانه بر ناخودآگاه سیمون دوبوار که زن را جنس دوم نامیده صحه گذاشته و بی هول و هراس از زخم زبان و خنجر فمینینست‌ها و فمنیست‌نماها با صدایی رسا تاریخ مذکر را گواه خود قرار داده که زن جنس دوم است.

تداوم تاريخي تسلط مردان برخانواده و جامعه و جهان بزرگترين دم خروسي است كه زرلكي به همۀ فمنيستهاي ايران و شايد جهان نشان داده تا واقعيت واضح جنس اول و دوم را توضيح دهد و البته ناگفته پيداست كه كاري صعب و سخت پيش رو داشته زيرا توضيح امر واضح از سخت ترين كارهاي بشر به شمار مي آيد. او منتقد آن است كه زنان علاوه بر زنانگي در صدد مردانگي برآيند به عبارت ديگر او نقشهاي زن و مرد در خانواده و جامعه را مختص جنسيت هريك مي داند و آرمان و هدف شدن نقشهاي مرد براي زن را غلط و غيراصيل مي انگارد. اين در حالي است كه  زن ايراني در گذار از سنت به مدرنيته دقيقاً تلاش داشته تا در جهت عكس تفكر زرلكي گام بردارد. يعني زنان فارغ از اقتضائات جنسيتي خويش در صدد همساني و تشابه با مردان برآمده اند.

اين روند رفته رفته منجر به سوژه شدن زن ايراني شده و البته اين سوژگي هم خود به يكي  از نقاط عطف تاريخ تجدد ايراني تبديل شده است به گونه اي كه زن سالهاست در ايران رو به مدرنيته مورد بحث است وروزنامه نگاران ، شاعران، مورخان، نمايشنامه نويسان و ... به زنان مي پردازند.

 تاريخ مشروطه سرآغاز پرقدرت اين بحث بوده است بويژه آنجا كه زني به نام ژانت آفاري به نحوي نسبتاً بسيط به موضوع زنان و نقش آنان در مشروطه پرداخته است اما اين بحث بسيط و نسبتاً پرقدرت از نقص مهمي به نام فقدان نظريه رنج مي برد به گونه اي كه باعث شده روشنفكران و ... در دام شعارزدگي و ايدئولوژي بيافتند. اين شعار زدگي و ايدئولوژي زدگي چنان كه افتد و داني منجر به جلو افتادن عقل عملي بر نظريه و  ناتمام ماندن و ابتر شدگي تجدد گرديده كه البته صرفاً مختص ايران نبوده و نيست.

اما در ايران همانند كتاب آفاري قضيه از آن رو حادترشده كه مسير تجددش عليرغم آنكه لااقل 200 سال عمر دارد همچنان فاقد نظريه تجدد باقي مانده و البته اين مسئله تعجبي هم بر نيانگيخته چراكه اصولاً فقدان نظريه و مفهوم در ايران چندان جزو عجايب محسوب نمي شودكمااينكه دولت 3 هزار ساله اش نيز هنوز فاقد نظريه است.

علي ايحال زن در ايران رو به مدرنيته سوژه شده بنابراين واجد نوعي مدرن شدگي ديده مي شود كه طبعاً موجب آگاهي ، اراده گرايي و تغيير در شيوه عملش گرديده به گونه اي كه زن معاصر ايراني با كنش خود در مقابل جرياناتي كه عليه اوست اقدام مي كند و در صدد است براي رسيدن به سهمش از قدرت كنشگري كند حتي اگر اين كنش خودسوزي و خودكشي باشد. اين شيوه كنشگري، سوژگي زن ايراني نسبت به زن غربي را متفاوت كرده كه شايد دليل اساسي آن همان فقدان نظريه چگونگي سوژگي در ايران باشد. به عبارت ديگر زن بدون آنكه بسترها براي ايفاي وظايف و مسئوليتهايش مهيا باشد در اجتماع رها شده و آنگونه كه اقتضاي مدرنيته است قدرت انتخاب گري يافته است. اما شايد ايراد كار او همان باشد كه شهلاي زرلكي مي گويد و آن فارغ شدن از جنسيت و آرمان شدن مردانگي براي اوست. تازه اين اولين مشكل زن ايراني است چرا كه در كنار مشكلي به نام چگونگي همسان شدن مرد و زن ، مانع مهمي به نام مقاومت در برابر مدرنيته يا همان جدال دوگانۀ سنت و مدرنيسم هم وجود دارد كه در امتداد دوگانه هاي هميشگي تاريخ انديشه ايراني قرار دارد.

 در اين سالها زن معاصر ايران و شايد زن معاصر جهان با آنكه عملاً بخش مهمي از حركت چرخ دنده هاي توسعه اجتماعي را بر عهده گرفته اما عملاً به شيء گشتگي ناشي از سرگشتگي ميان زنانگي و مردانگي و سنت و مدرنيسم دچار شده و همچنان خود را در جايگاه جنس دوم مي يابد. با اين حال به جاي اعتراف به «آنچه هست» به عصيان براي «آنچه مي خواهد باشد» دست مي زند. كتاب «در خدمت و خيانت زنانِ» شهلاي زرلكي را پس مي زند اما از تمايل زنانه اش براي فروكاستن و پائين آوردن زنان موفق تر از خود هم نمي گذرد و البته در اين خصلت با همۀ همجنسانش در جهان تشابه دارد. قوي ترين شاهد اين گزاره ، رفتار انتخاباتي در كشوري است كه با مدرنيته زاده شده. در اين كشور(امريكا) هيچگاه يك زن نتوانسته در راس كاخ سفيد قرار گيرد. در امريكا زني موفق همچون هيلاري كلينتون حتي در جدال با ترامپي كه ديوانه خوانده مي شود شكست خورده . ترامپ كه تجربۀ ازدواج با سه زن را داشته و روايتهايي از تجاوز و دست درازي اش به زنان در دوره هاي مختلف زندگي اش شنيده مي شود در امريكاي همزاد مدرنيته، بر زني موفق و بدون سابقۀ منفي ترجيح داده شده و البته اين يك استثنا هم نبوده زيرا زنان امريكا در سال 2008 هم كه براي اولين بار در تاريخ امريكا يك كانديداي رياست جمهوري (مك كين كانديداي جمهوريخواهان) ، زني به نام سارا پالين را براي پست معاونت اولي خود برگزيد رفتاري مشابه داشتند. پالين زني زيبا و به لحاظ جسماني سالم و قوي (شكارچي گوزن و ماهي) بودكه در كارنامه خود سابقه فرمانداري آلاسكا و مادري 5 فرزند را داشت اما در همان زمان يك تحليلگر انتخابات پيش بيني كرد كه زنان امريكا(كشوري كه با مدرنيته زاده شده) به مك كين راي نخواهند داد زيرا معاون اول او؛سارا پالين مديري موفق، مادري موفق و واجد يكي از وجوه مهم قدرت زنانه يعني زيبايي است. در آن انتخابات اوباما با فاصله اي فراوان مك كين و سارا پالين را جا گذاشت تا مردي سياهپوست بر زني زيبا و موفق ارجح ديده شود و نيز ديده شود كه زنان نمي توانند زنانگي نكنند و عليه زنان ديگر نباشند و همجنسان خود را فرونكاهند شايد به دليل آنكه همچون سيمون دوبوار فمنيست در ناخودآگاه خود پذيرفته اند كه زن، جنس دوم است و جايگاه مردانۀ قدرت از آن او نيست. گويا زنان در درازناي تاريخ بي آنكه بخواهند در عمل به اثبات قانون طبيعت كمك كرده اند كه قدرت زنانه نه با ابزار مردانه و با تشبه جستن به مردان كه با ابزار طبيعي زنانه نمود مي يابد آن هم در رده و جايگاه دوم. شاهد مثال اين سخن هم داستان عشق هانا آرنت يهودي و هايدگر نازي است كه زني به واسطه زيبايي و مهر زنانه اش يك مرد متاهل نازيست را به حدي از شيفتگي مي رساند كه مرد، تفكر و باور خود را انكار مي كند همانگونه كه قدرت دختر ترسا شيخ صنعان را به انكار و بر باد دادن ايمان واداشت.

 زنِ امروز اما بيش از هرزمان ديگر تلاش دارد كه پيش از يافتن راه، حركت كند ، پيش از داشتن نظريه عمل كند، تاريخ را به چالش بكشد، هم عاشق باشد و هم  معشوق ،هم زن باشد و هم مرد ، اگر هم در اين راه همچون فزونترجوي كمترياب، نه اين شد و نه آن ،  عصيان كند و همۀ تاريخ مذكر را به جفا و حق كشي متهم نمايد.    

Samadmoqadam@gmail.com  

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 717387

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۷:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۴
    0 0
    زنها هزاران سال در تاریخ بشر هیچ نقش مهمی نداشته اند و حالا هم نمی توانند خود را هم دوش آقایان بدانند
  • بی نام IR ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۴
    0 0
    زنان هزاران سال در عرصه نبودند و حالا که معما حل گشته و همه چیز تسهیل شده به یکباره میخواهند در کانون های قدرت مدیریت را بدست بگیرند
  • فاطمه RO ۱۲:۱۶ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۵
    0 1
    مثال هيلارى كلينتون و سارا پالين نشان دهنده اين است كه نويسنده از مناسبات سياسى در آمريكا اطلاع چندانى ندارد. شكست خوردن اين دو در انتخابات ربطى به جنسيت آنها ندارد. پالين يكى از منفورترين سياستمداران آمريكا به خاطر عقايد نئومحافظه كارانه است و فمينيستها به خاطر مخالفت او با سقط جنين چشم ديدنش را ندارند. طبيعى است كه اُباماى ليبرال را انتخاب كنند. هيلارى مظهر كل سيستم فاسد حكومت آمريكا و وال استريت و جنگ طلبى است. او موافق جنگ عراق بود. اگر به جاى او شوهرش كانديدا بود هم رأى نمى آورد. ترامپ از نظر سياسى ديكته نانوشته بود و مطلوب كسانى كه مشتاق " تغيير " در آمريكا بودند. هانا آرنت هم زن زيبايى نبود و هايدگر هم باورش را انكار نكرد. معلوم نيست نويسنده تاريخ را از چه منابعى خوانده