بعد از چند روز تبوتاب رسانهاي و تحليلي درباره سرنوشت برجام (توافق هستهاي ايران با قدرتهاي بزرگ)، بالاخره ترامپ ترجيح داد با طرح شروطي، به تداوم لغو تحريمها رضايت دهد و از برجام حداقل تا چهار ماه ديگر خارج نشود.
از ميان شروط برجامي ترامپ، بحثبرانگيزترين شرط مربوط به ضرورت انجام مذاكرات موشكي با ايران بهعنوان مكمل برجام برای محدودكردن تواناييها و برد موشكي ايران است. هدف ترامپ از طرح اين بحث، بيشتر همراهكردن اروپا با خود در شكست احتمالي مذاكرات موشكي با ايران است.
ترامپ و مشاورانش بهخوبي ميدانند مذاكرات موشكي با هدف ايجاد محدوديت و نظارت بر فعاليتها و برد موشكي، يك خط قرمز حاكميتي براي ايران است و مقامات اين كشور بههيچوجه راضي به مذاكره و مصالحه در موضوع بازدارندگيای نميشوند كه مربوط به بقا و امنيت ملي كشور است. بهويژه اینكه ايران بهطور دائم موضوع تغيير رژيم از سوي آمريكا بوده و در معرض حمله مستقيم رژيم اسرائيل به تأسيسات اتمي خود قرار داشته است.
برخلاف مذاكرات برجام كه بر مبناي توافق برد-برد بود، فضاهاي لازم را براي چانهزني و اقدام متقابل فراهم ميكرد و بيشتر در قالب حقوق و امنيت بينالمللي و منطقهاي تعريف ميشد (يعني حفظ غنيسازي مستقل اورانيوم در خاك ايران در ازاي تسليحاتينشدن برنامه هستهاي)، مذاكرات موشكي با ايران بهطور آشكار بر يك مبناي برد-باخت قرار دارد. چون مختص به امنيت ملي ايران است و مابازاي ارزشمندي براي آن كه منجر به مصالحه شود، وجود ندارد.
ضمن اينكه بر اساس عرف بينالمللي، مذاكرات كنترل تسليحات و محدوديتهاي موشكي تنها بهطور داوطلبانه انجام ميشود و نميتوان كشورها را به زور مجبور به آن كرد. مثلا آمريكا و روسيه براي دههها بهطور داوطلبانه درباره كنترل تسليحات و تواناييهاي موشكي مذاكره ميكنند؛ اما نهتنها نتيجه مثبتي براي امنيت بينالمللي نداشته، بلكه تسليحات متعارف جديدی را با كيفيت بالاتر براي حفظ امنيت خود توليد كردهاند.
واقعيت اين است كه اكنون بازي برجام براي ترامپ به نوعي تمام شده و او بيشتر براي قالببندي فعاليتهاي موشكي و مهار نقش منطقهاي ايران از آن استفاده ميكند. مخالفان برجام در امریکا اتفاقا خواهان پايبندنبودن ترامپ به تحريمها نبوده و دنبال افزايش فشارها بر ايران براي فريمكردن مباحث موشكي و منطقهاي هستند كه بيشتر خواسته سعوديها و اسرائيل است. برخلاف بسياري از تأكيدهاي داخلي و بينالمللي، متعهدماندن به يك تعهد بينالمللي (برجام)، اصلا اهميتي براي ترامپ ندارد؛ كمااينكه او بهراحتي و با وجود انتقادات شديد بينالمللي و داخلي آمريكا، از «معاهده اقليمي پاريس» يا قراردادهاي اقتصادي ديگر خارج شد كه بيشتر در درون مجموعه غرب بودند.
اما درباره برجام، ترامپ سياست پيچيدهتري را در پيش گرفته است. او قصد دارد مشروعيت بهدستآمده ايران از اين توافق هستهاي را به چالش بكشد و از اين طريق، با ايجاد يك جبهه متحد با اروپا و ساير قدرتها، بار ديگر جهت تقابل را به سمت ايران برگرداند. به عبارت ديگر، ترامپ با آگاهي از احتمال بينتيجهبودن مذاكرات موشكي با ايران، سعي دارد اروپا را كه اكنون به دلايل مختلف سياسي، اقتصادي، پرستيژي و امنيتي طرفدار تداوم برجام است، در مسیر انتخاب ایران و آمریکا قرار داده و در نهایت با خود همراه کند. ائتلاف مجدد غربی می تواند زمینه های لازم برای خروج ایران از برجام را فراهم کند.
اكنون مكرون و فرانسه بهترين انتخاب براي اجراي اين سياست ترامپ با طرح مذاكرات موشكي هستند. ظاهرا مكرون با ترامپ توافق كرده مذاكرات موشكي با ايران را در قبال خارجنشدن آمريكا از برجام به جريان بيندازد. البته از نگاه فرانسوي، اين مذاكرات موشكي با هدف حفظ برجام صورت ميگيرد. در گذشته نیز فرانسويها در دقیقه ٩٠ مذاكرات هستهاي با طرح مواضع جديد و فشارهاي سياسي (درباره وضعيت رآكتور اراك) و توجيه جلوگيري از حمله نظامي اسرائيل و وقوع جنگ، خواهان ايفاي نقش منحصربهفرد خود شدهاند. در تفكر خلع سلاحي و منفعتمحورانه فرانسويها، گسترش تكنولوژي هستهاي از سوی دیگر كشورها، امر خوبي نيست؛ بهويژه كه قابليت موشكي پیدا کند و بهاصطلاح در اختيار گروههاي غيردولتي قرار بگيرد.
البته زمان نیز براي فرانسه جهت ايفاي يك نقش بزرگ اروپايي مناسب است. مسئله برگزيت (خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا) و ضرورت متعادلكردن قدرت آلمان از طریق فرانسه در شرايط نبود بريتانيا، همراه با كمرنگشدن نقش رهبري جهاني آمريكا به رياست ترامپ و شكاف در جبهه غربي، فرصت خوبي به مكرون براي ايفاي يك نقش فعال منطقهاي و بينالمللي ميدهد. البته موضع كنوني فرانسه الزاما موضع تمام كشورهاي اروپايي نيست.
بههرحال، ديناميسم تغيير در سياست آمريكا با رويكارآمدن ترامپ، توافق هستهاي با ايران را به نوعي به چالش ميكشيد. منطق بهقدرترسيدن ترامپ در ضديت با ايدههاي استراتژيك اوباما، ازجمله برجام بود. اكنون مسئله تفسير و اندازهگيري منفعت برجام نزد كنگره و حتي افكار عمومي آمريكا همچنان زنده است و مخالفان ميتوانند آن را بهراحتي به چالش بكشند.
طرح مذاكرات موشكي از سوی ترامپ، بيترديد واردكردن فرانسه و اروپا به يك بازي بينتيجه است كه ترامپ اميد دارد تا بار ديگر اروپا را به سمت خود بكشاند. ورود به اين بحث، بر پيچيدگيهاي مسائل منطقهاي و حل بحرانهاي جاري ميافزايد. در اين شرايط، ايران بايد با تمام ابزارهاي ممكن، مانع از پيوستن اروپا به ترامپ شود. نزديكي اروپا و ترامپ، مواضع چين و روسيه را هم در قبال ايران مردد ميكند. اين خود زمينهاي هرچند ضعيف، براي بازگشت ائتلاف بينالمللي عليه ايران ميشود.
همزمان كشورمان بايد با ديپلماسي فعال، منطق استراتژيك فعاليتهاي موشكي خود در حوزه بازدارندگي و امنيت ملي را در سطح بينالمللي و منطقهاي بيشتر توضيح دهد و اینکه خواهان پركردن خلأ استراتژيك و گسترش نفوذ ناشي از فروپاشي نهادها و ساختارهاي حكومتي در منطقه نبوده و بيشتر دنبال پركردن خلأ امنيتي و عواقب منفي ناشي از تضعيف اين نهادها و شكلگيري تروريسم بر امنيت ملي خود می باشد.
منبع: سرمقاله روزنامه شرق ، 25 دی ماه 1396
نظر شما