در کشوری که چند هزار سال تاریخ، یک فرهنگ غنی، مردمی مهمان‌نواز، طبیعتی گونه‌گون، و هزاران بنای قدیمی دارد، شگفت‌آور است که افراد و محافلی می گویند که منطقه‌ی زیر مدیریت شان «پروژه‌ی جذاب گردشگری ندارد». انسان هنگامی بیشتر شگفت‌زده میشود که این سخن را از دهان استاندارِ یکی از سرسبزترین و پرجاذبه ترین استان های کشور، یعنی استان گلستان بشنود! مردم و مسوولان استان گلستان می‌توانند به خود ببالند که تا به امروز هیچ کوه جنگل‌پوشِ خود را که به واقع از جذاب‌ترین جاذبه ها (به ویژه برای کشور خشکی مانند ایران) است، با تله کابین از ریخت نیانداخته‌اند.

چند روز پیش، سیدمناف هاشمی استاندار گلستان گفته که در استان‌های مجاور استان گلستان (مازندران و گیلان) سه طرح تله‌کابین اجرا شده، «اما در گلستان هنوز این مطالبه‌ی مهم معطل قوانین سختگیرانه است». هاشمی همچنین گفته است «مگر اجرای این طرح ها در مازندران و گیلان چه آسیبی به محیط زیست و جنگل‌ها زد که نباید در گلستان اجرا و همه از مواهب آن استفاده کنند».

دلسوزان محیط زیست و بسیاری از کارشناسان جنگل، مخالف احداث تله‌کابین در منطقه‌ی جنگلی کبودوال در علی آبادِ استان گلستان هستند اما طرفدارانِ این طرح (از جمله: کارگروه گردشگری استان) در حالی که هنوز مجوز شورای عالی جنگل برای آن صادر نشده، از قطعی شدن اجرای طرح سخن می گویند.

آنچه که در سخنان هاشمی جلب توجه می کند، پرسش او است که مگر تله کابین در جاهای دیگر آسیبی به محیط زیست و جنگل زده است؟ در اینجا برای روشن شدن ذهن ایشان (که البته بعید می‌دانم از موضوع بی اطلاع باشند) و دیگرانی که شاید تاکنون اثرِ تخریبی تله کابین توجه شان را جلب نکرده، از آن سه تله کابین و چند مورد دیگر مثال می آورم:

* در منطقۀ نمک آبرود، قدیمی ترین تله کابین استان مازندران نصب شده است. در امتدادِ دو خطِ بالابر این مجموعه، دو پاکتراشی جنگل صورت گرفته که به شکل یک زخم یا ناهنجاری، از دور پیدا است. این برش‌های جنگل سبب گسستگی زیستبوم شده که اثر تخریبی آن به مراتب بیشتر از آن مساحتِ از دست رفتۀ جنگل است. این تأسیسات، از ایستگاه پایین تا بالا، با ریخت و پاش زباله، دفع فضولات، و سروصدا، موجب بارگذاریِ بیش از ظرفیتِ منطقه شده است. از این گذشته، تله کابین نمک‌آبرود (که طرحِ آن به زمان شاه برمی گردد) یک بهانه یا انگیزه بوده برای به زیر ساخت و ساز بردن جنگل جلگه ای و کم مانند منطقه، به گونه ای که امروزه آنجا بدل به یک شهرک شلوغ شده که این نکته را به راحتی می توان با نگاهی به عکس های تارنمای رسمی خودِ شرکت تله کابین نمک آبرود هم دریافت.

* تله کابین لاهیجان هم به جز برش جنگل و مخدوش کردن چشم انداز شهر تاریخی و زیبای لاهیجان، با پدید آوردن چندین مغازه، شهربازی، خوراکخانه (رستوران)، و امکانات دیگر، آسیب جدی به جنگل (این میراث کمیاب در ایران) وارد ساخته است. نکته این که در این منطقه هم مانند نمک آبرود، تصرف جنگل برای ساخت و سازهای دیگر همچنان ادامه دارد و در دستور کار است.

* تله کابین رامسر، پایۀ اول خود را در داخل دریا گذاشت که این خود، خشت اولِ بنایی ضدمحیط زیست بود. در این تله کابین، گذشته از برش جنگل و تکه پاره کردن زیستبوم، اقدام هایی مانند ساخت خوراکخانه، پیستِ خودروهای «همه جا رو» (ATV)، شهر بازی، و چند گونه محل اقامت و واحدهای پذیرایی، از دیگر عامل های تخریب جنگل و ایجاد تغییرهای منفی در طبیعت منطقه بوده است. همچنین معلوم نیست که چه آسیب هایی به میراث فرهنگیِ نهفته در کوه ایلمیلی (کوهی که تله کابین بر روی آن کشیده شده) آمده است.

تله‌کابین‌های بالا، هم برخلاف خواست طرفداران محیط زیست، و هم در مغایرت با مقررات و قوانین پا گرفتند و پیش از گرفتن مجوزهای لازم، در فضای اِعمال فشار به سازمان‌های محیط زیست، جنگل ها و مراتع، و میراث فرهنگی پایه‌گذاری شدند. در منطقه های غیرجنگلی هم تله کابین ها موجب وارد آمدن ضربه های سخت به محیط زیست و میراث فرهنگی بوده اند که برای مثال می توان موردهای زیر را نام برد.

* در گنجنامه، در پای کوه الوند که آنقدر ارزشمند بوده که مردم از دیرباز به «زیارت» آن می رفتند، دست اندر کاران تله کابین بی اعتنا به مخالفت سازمان میراث فرهنگی و مدافعان غیردولتی محیط زیست و میراث های ملی، دکل های خود رادر حریم کتیبه های بی مانند هخامنشی گذاشتند و بعداً فقط آنها را کمی عقب تر بردند، اما پایه های بتونی را خذف نکردند و از حدود ده سال پیش تا به امروز، پیوسته بر میزان دخل و تصرف در منطقه افزوده اند. ساخت و سازهای شرکت تله کابین، یک عامل اصلی در افزایش ویلاسازی، تخریب باغ های قدیمی، مخدوش شدن چشم انداز طبیعی و هویت تاریخی، و تغییر مسیر و آسیب دیدن منابع آب منطقه بوده است.

* در کرمان، طرح تله کابین با تخریب گستردۀ کوه صاحب الزمان که دربرگیرندۀ آثار تاریخی پرشمار است، و با آسیب رسانی به جنگل مصنوعیِ قدیمیِ پای کوه، بی توجه به اعتراض‌های پرشمار دوستداران میراث فرهنگی و طبیعی شهر، به دست نهادهای «خصولتی» (دولتی های متظاهر به خصوصی) به پیش می رود.

* در اصفهان، تله‌کابین کوه صُفه، همچون دیگر طرح های تله کابین، بی اعتنا به ارزش های طبیعی و تاریخی کوهستان (از جمله: قلعه‌ی ‌شاهدژ) بهانه ای بوده برای ساخت و ساز گسترده و تصرف زمین. خوشبختانه، پیگیری های کنشگران محیط زیست و میراث فرهنگی اصفهان سبب شد که توسعۀ این تله کابین متوقف شود.

* محدوده‌ی تله کابین توچال هم امروزه به مجموعه ای از جاده و ساختمان و دیگر تأسیسات بدل شده که نتیجه اش از میان رفتن آرامش کوه، ماشینی شدن بخش بزرگی از این آخرین قطعه از طبیعتِ منطقۀ تهران، افزایش آلودگی های محیط زیستی، افزایش سروصدا، و تخریب پوشش گیاهی بوده است.

با توجه به آنچه که گفته شد، پیدا است که چرا دوستداران این آب و خاک با تله کابین مخالف اند. اما، چرا شهرداری ها و نهادهای بالادست آنها مانند فرمانداری ها و استانداری ها، غالباً پشتیبان این طرح ها هستند؟ به نظر من، علت آن است که شهرداری ها تمایل به «شهرگشایی» (چیزی شبیه به کشورگشاییِ حاکمان قدیم) دارند! آنها دوست دارند که بر گسترۀ بیشتری حکم برانند و از «مواهب» نظام نادرست بودجه گیری از دولت، وعوارض وضع شده بر ساخت و ساز بهره ببرند. همچنین موضوع تخصیص زمین از محل منابع طبیعی و گرفتن وام از نظام بانکی با وثیقۀ ملکی، انگیزۀ ناسالمی است برای رانت جویان و محفل‌های نزدیک به مدیران ارشد بانک ها.

خوشبختانه افزایش آگاهیِ مردم، و مخالفت‌های کنشگران محیط زیست با طرح های مخرب طبیعت باعث شده که در چند سال گذشته، طرح‌های تله کابین در چند منطقه مانند پارک ملی خَب۟ر، ورجین، و طالقان متوقف شود. باشد که در گلستان نیز چنین گردد تا در آینده مدیران آنجا با افتخار بگویند که نگاهبانان خوبی برای میراث‌های ارزندۀ استان بوده اند.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 735409

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۹:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۹/۲۰
    0 0
    مدیریت چندین ساله اینها ؛ طبیعت و فضای سبزی برای مردم باقی نگذاشته است