۱۰ نفر
۲۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۵

بیشتر دانشمندان در سراسر دنیا انسانهایی ساده زیست هستند. برای زندگی معمولشان اهل تجمل و تشریفات خاصی نیستند. این وضع را می توان از سبک لباس پوشیدن دانشمندان متوجه شد. معمولا دانشمندان خیلی ساده لباس می پوشند. مهمانی های خاص و با تشریفات خاص برای بیشتر دانشمندان جای مناسبی نیست.

 در نحوه فکر کردن نسبت به دنیا و زندگی نیز این سادگی را می توان در رفتار بیشتر دانشمندان متوجه شد. معمولا بلند پروازند ولی اهل کاری معجزه آسا و خارج العاده که با عقل قابل توجیه نباشد، نیستند. برای انجام کارهای علمی در عین سادگی نیاز به طی کردن سلسله مراتب منطقی در هر کار را می توان در باور دانشمندان دید.

بیشتر دانشمندان مراودات علمی خود را در کنفرانسها و گردهمایی های داخلی - با همکاران هموطن و شهروندان محل اقامتشان- و بین المللی - با همکاران سایر کشور ها -دنبال می کنند. اهمیت این گرد همایی ها به حدی است که بعضی از دانشمندان همکاران هموطن خود را نیز معمولا در همان نشستهای بین المللی و احتمالا در سفری خارجی ممکن است ببیند! چنان که چنین شود، بین خود به شوخی ممکن است وعده ملاقات بعدی را نیز در سفر خارجی دیگری که هردو حاضر باشند بگذارند!. بنابراین سفر کردن جزو زندگی دانشمندان در دنیای امروز است.

از آنجا که دانشمندان باید مقتصد باشند و حواسشان به دخل و خرج و میزان هزینه ها باشد، معمولا در سفرها - به ویژه در سفرهای خارج از کشور- باید در جستجوی هتلی باشند که هزینه بالایی برایشان موجب نشود.

تسهیل در سفرها و امکان مالی و سیاسی برای تردد از یک کشور به کشور دیگر و روابط خوب بین المللی در کشور ی که دانشمند تابعیت آن را دارد (یا پذیرفته است)، برای تسهیل و انجام این سفرها و تردد ها حیاتی است. هر اتفاق بد و هر تلاش برای سیاه نمایی از وضعیت کشور محل اقامت که دانشمتد مورد نظر تابعیت آن را دارد، در حکم از بین بردن فرصت و فضای امن برای حضور و ارتباط بین المللی برای اوست.

بیشتر دانشمندان فضایی امن و آرام و با رفاه حداقلی برای زندگی را جستجو کرده و ترجیح می دهند. این فضای امن هرچه از هیجانات روزمره و اخبار بد و منفی و حواس پرت کن به دور باش، بهتر است. البته دانشمندان نیز مانند همه مردم دیگر در کشورشان به همه مسایل مهم و روزمره، حساسیتهای خاص خود را دارند. اتفاقا به دلیل اینکه دانشمندان گروه نخبه و عقل گرای جوامع خود هستند، معمولا بیشتر برای شرایط بد و نابسامانی های پیرامونشان حرص و جوش می خورند. بنابراین گاه حتی با دور بودن از وطن مادری شان، و به دلیل دسترسی به ارتباطات گوناگون در دنیای امروز، چه بسا این فضای ناراحتی، در هرکجای این کره خاکی با دانشمندان همراه شود.

امنیت و آسایش و رفاه هم فیزیکی و هم روانی مد نظر است، وقتی دانشمندان هم برای زندگی و هم برای فعالیتهای علمی خود با ده ها منع و محدودیت و "بکن و نکن" مواجه شوند و مدام مجبور باشند توجیه های گوناگونی را برای کارهایی که به صورت روتین و معمول باید انجام شود، بیاورند، پس از مدتی احساس فرسودگی و خستگی توان فکر کردن و تلاش بیشتر را از او می گیرد.

بیشتر دانشمندان معمولا دوست دارند تا اهمیت کارشان را تا هرچه بیشتر ممکن باشد برای محیط پیرامون خود توضیح دهند. در این راه ممکن است اغراق کنند، و سعی کنند تا اهمیت کارشان را به عنوان اولویت اول و در صدر همه کارهای مهم نشان دهند. وقتی دانشمند ایرانی می بیند که از نظر سطح علمی چیزی از همکار مالزیایی و ترکیه ای خود کم ندارد (و در سطح مشابه در بسیاری از موارد از آنها ممکن است بالاتر نیز باشد) ولی در توجیه یک اولویت علمی هرجه تلاش میکند در ایران به جایی نمی رسد، ولی همکاران مالزیایی و ترکیه ایی همان پروژه ها را مثلا طی سالهای 2000 تا 2010 در کشور خود عملیاتی کرده اند، نابرابری و بی عدالتی بی اندازه ای دانشمند ایرانی را آزار می‌دهد.

بیشتر دانشمندان در سطحی که تحصیل کرده و مشغول به فعالیت حرفه ای در زمینه علم شده اند در سطح بین المللی از نظر توانایی ذهنی، هوش و سطح ادراک معمولا صرف نظر از جنسیت و ملیت و تابعیتشان، شبهاهتهایی با هم دارند. بنابراین محدودیت ها و تبعیضهای سیاسی بر علیه گروهی از آنها به دلیل اینکه از کشور خاصی می آیند، معمولا برایشان علاوه بر ناگوار بودن بسیار بی معنی است. وقتی دانشمند ایرانی می بیند که همکار مالزیایی و ترکیه ای او به راحتی به بیشتر جاهای دنیا سفر می کند، ولی او باید برای دریافت یک ویزای شنگن، یا ویزا از کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس علاوه بر وقت فراوان ، هزینه بسیار نیز صرف کند، احساس بی عدالتی دانشمند ایرانی را بیشتر آزار می‌دهد.

بیشتر دانشمندان برای انجام کارهایشان و تحقق اهدافشان نیازمند بودجه و صرف هزینه هستند. میزان صرف بودجه برای دانشمندان یک کشور و برای فعالیتهایی علمی که می خواهند انجام دهند (علاوه بر مساله سطح حقوق و دستمزد) چالش همیشگی دانشمندان در سراسر دنیاست. در کشور فنلاند که یکی از بهترین کشور های دنیا از نظر سرانه پژوهش و پرورش دانشمندان است، شورای پژوهش و نوآوری زیر نظر نخست وزیر کار می‌کند و مسئولیت مشورت دادن به دولت و وزارتخانه ها را در ابعاد کلان پژوهش، فناوری، نوآوری و کاربرد و ارزیابی آنها برعهده دارد.

جمعیت فنلاند در سال 2015 در حد 5 میلیون و چهارصد هزار نفر و تولید ناخالص داخلی این کشور حدود 250 میلیارد دلار برآورد شده و بودجه پژوهشی حدود 7 میلیارد دلار (حدود 3.2 درصد از تولید ناخالص داخلی) دارد . در این کشور شورای پژوهش و نوآوری هدایت سیاستهای کلان بر اساس اطلاعات و داده های واقعی که مراکز علمی و سیاستگذاری و آماری کشور فرآهم آورده اند توسعه می یابد و راهبردهای کلان برای صرف بودجه ها و جهت گیری پژوهشی در اختیار دولت و ساختارهای علمی و پژوهشی و نهاد های سیاستگزاری کلان (عمومی ) کشور قرار می گیرد.

در کشور انگلستان که در سال 2015 برآورد شد 64 میلیون نفر جمعیت داشته است، تولید ناخالص داخلی حدود 3 تریلیون (3 هزار میلیارد) دلار بوده و سهم پژوهش از تولید ناخالص داخلی این کشور حدود 1.72 درصد (حدود 52 میلیارد دلار در سال) و سهم اموزش حدود 5.5 درصد (حدود 165 میلیارد دلار در سال) بوده است.

مرکزی به نام شوراهای پژوهشی بریتانیا RCUK به عنوان شریک راهبردی شوراهای پژوهشی هفت گانه بریتانیا عمل می کند. این مرکز به تنهایی در سال حدود 4.5 میلیارد دلار (سه میلیارد پوند انگلیس) صرف حمایت و هدایت راهبردی و جهت دهی پژوهشهای مهم و مرز دانشی در همه عرصه های پژوهشهای آکادمیک از پزشکی گرفته تا علوم پایه، توسعه فناوری و علوم اجتماعی و انسانی می کند. این صرف بودجه از طریق شوراهای پژوهشی هفتگانه اصلی انجام می شود.

در کشور ما در طی 5 سال گذشته اولا تولید ناخاص داخلی به دلیل وضعیت رکورد کاهش یافته است (از حدود 570 میلیارد دلار در سال 1390 به حدود 400 میلیارد دلار در سال 1395). ضمنا در کشور ما درصد اختصاص بودجه آموزشی در آمارها حدود 5 درصد از تولید ناخالص داخلی ذکر شده است، و بودجه پژوهشی از حدود 0.8 درصد از بودجه ناخالص داخلی در سال 1390 به حدود کمتر از 0.4 درصد در ابتدای سال 95 رسید.

این موضوع نشان می دهد که اساسا جایگاهی برای پژوهش در نظر کرفته نشده است (از دید میزان درصد سهم از تولید ناخالص داخلی و هم از دید مبلغ تخصیص یافته به بودجه پژوهشی: از حدود 4.5 میلیارد دلار در سال 1390 به حدود 1 میلیارد و ششصد میلیون دلار در سال 1394). ضمنا درصد سهم پژوهش به آموزش از حدود 14 درصد در سال 1390 به حدود 8 درصد در سال 1394 رسیده است.
بیشتر دانشمندان بر نحوه تصمیم گیری های کلان در کشور های خود حساسند. وقتی روند کلی توسعه را مخالف با روند عقلی و منطقی ببینید، احساس می کنند که به آنها و شعورشان توهین شده است!

پژوهش و کاربرد علم و فناوری در جایگاهی امکان نفوذ دارد و به عنوان امری زیر بنایی در می آید که توسعه و پیشرفت (در همه عرصه های زندگی، و نه فقط کاربرد فناوری) در آن کشور بر پایه علم و عقل و با بهره گیری از داده های واقعی بنا شود.

هر گاه چنین شد، برای توسعه شهر ها، به جای نگاه به سود سریع و علاقه یا الزام بعضی مردم برای زندگی در شهره های بزرگ، پژوهش های دانشمندان در زمینه آمایش سرزمین به عنوان مبنای تصمیم گیری برای احداث شهر های جدید در نظر گرفته می شود.

مثلا برای توسعه کشاورزی در شمال غرب ایران و قبل از احداث این همه سد که در نهایت به خشک شدن بیشتر بخش های دریاچه ارومیه بیانجامد، پژوهشهای بنیادی بر روی منابع آب و خاک در کشور پایه تصمیم گیری کلان قرار می شد.

* این یادداشت پیش از این در شماره بهمن‌ماه ماهنامه چراغ دانش منتشر شده  است.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 636227

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۸:۴۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
    3 1
    "هر اتفاق بد و هر تلاش برای سیاه نمایی از وضعیت کشور محل اقامت که دانشمتد مورد نظر تابعیت آن را دارد، در حکم از بین بردن فرصت و فضای امن برای حضور و ارتباط بین المللی برای اوست."
  • بی نام IR ۰۷:۳۸ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۸
    8 1
    ممنون