۰ نفر
۵ تیر ۱۳۹۶ - ۰۳:۴۷

شادی یعنی بالندگی، نشاط، حرکت و سیلان که در مقابل آن جمود، خمودی، یخ زدگی، رکود و مرداب است.

هر موجودی که بخواهد زنده باشد باید به این مفهوم، حرکت داشته و شاد باشد زیرا، نه تنها زندگی مخالف افسردگی، بلکه مساوی شادی و سرور می باشد. اگر در زندگی حرکت، سیلان، بالندگی و نشاط وجود نداشته باشد، اصلاً «زندگی» امکان پذیر نیست. بنابراین چون دین از منبع لایزال حیات سرچشمه می گیرد، پیام آن هم، همان حیات واقعی است. بدین جهت اندیشة دینی قائل به مرگ نبوده و حیات را امری مستمر و جریان دار قلمداد می کند. پیام دین حیات و زندگی است «ولنحیینک حیاة طیبة ». تمام هستی از منظر قرآن در جنبش و حرکت بوده و حتی حرکت جوهری که «ملاصدرا» مبدع آن و فلاسفه دیگر بر آن تأیید کردند مؤید همین مطلب مهم است که، کل هستی در حرکت، جنبش و دارای حیات می باشد.
جملة ذرات عالم در نهان
با تو می گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم

معنای حیات واقعی، با خدا بودن و ارتباط با خداوند متعال برقرار کردن است. بدین ترتیب، ارتباط عالم هستی با خداوند متعال که منبع و منشاء حیات است سبب جاری شدن حیات و زندگی به تمام هستی شده و اگر لحظه ای این ارتباط قطع شود، زندگی و حیات واقعی از بین رفته و مرگ موجود زنده رخ خواهد داد. اگر با این دید به اسلام بنگریم، در می یابیم که، در تمام مسائل و موضوعات دینی و اسلامی، زندگی جریان دارد. بطور مثال نه تنها در عرفان که اوج حرکت آفرینی انسان است بلکه حتی در هر حکم و عمل فقهی که در آن انسان با قانون، حق و تکلیف سر و کار دارد و به ظاهر خشک می نماید، شما شاهد حرکت و پویایی خواهید بود. زیرا تمام این اعمال یا واجب شده اند تا حیات استمرار داشته باشد و یا اگر حکمی مبنی بر حرمت چیزی از شارع مقدس صادر گردیده، به این دلیل بوده که حیات واقعی و کمال انسانها قطع نشود. پس در محتوا و ذات اسلام، نه تنها غم راه ندارد بلکه سراسر دین، شادی آفرین و شادی بخش است.

با توجه به تعریف شادی، هر عملی که در درون آن، حرکت و پویایی نباشد غم محسوب می شود ولو فرد غمناک نباشد. اما بعضی از مصادیق و جلوه های غم، همچون گریستن، گوشه نشینی و .. . اگر همراه با حرکت و پویایی باشد غم نیست زیرا جنبش و پویایی در آن موج می زند. لکن اگر همین موارد مانع پویایی و حرکت انسان شوند، نشانه هایی از غم منفی و مطرود و عامل افسردگی انسان خواهند بود. مولوی می گوید:
راه لذت از درون دان نز برون
ابلهی دان جستن از قصر و حصون
آن یکی در کنج مسجد، مست و شاد
و آن دگر در باغ، تُرشْ و بی مراد
بنابراین، ظاهر حالتها و مکانها مهم نیست بلکه نامراد بودن و فعالیت نداشتن، مضر و خطرناک است. چه بسا کسی در کنج زندان بوده و در عین حال مست و شاد زندگی کند. در این راستا می توان بر تأکیدات فراوان اسلام، در جهت تحصیل و فراگیری علم توجه کرد. چرا که آموزش علم بدون نشاط، امکان پذیر نبوده و نتیجه این نشاط در حال آموزش، سرور و فرحی است که بواسطه تحصیل علم بدست می آید. غیر ممکن است انسان دل مرده و غمگین بتواند درس بخواند. بدین جهت، شما اثری از غم و اندوه منفی در افراد شاخص و ممتاز، مثل پیامبر اکرم (ص)، ائمه اطهار(علیهم السلام) و یاران آنها حتی در سن کهولت نمی بینید؛ مثلاً، امام علی(ع) زمان به حکومت رسیدن، حدود شصت سال داشتند و با این حال، هم در جنگهای بزرگی شرکت داشته و آن همه از خود شجاعت و فعالیت نشان دادند و هم در مزرعه فعال بودند.

تمام این آثار و تلاش، حاصل نشاط و شادمانی است؛ انسان کسل و غمناک نمی تواند فعالیت ویژه ای داشته باشد. عمار یاسر که از اصحاب بزرگ پیامبر اکرم (ص) بود در سن نود سالگی، در صحنه جنگ صفین حاضر شده و به عنوان یکی از بهترین یاران امام حسین(ع) از او یاد می شود که نهایتاً آنگونه از خود، مردانگی و سلحشوری نشان می دهد و از طرفی حبیب بن مظاهر، با وجود کهولت سن، به فوز شهادت هم نائل می شود.

با نگاهی دقیق به حوادث بعد از کربلا، متوجه نکات دقیق و در عین حال مهم می شوید مثلاً: با وجود آنکه حضرت زینب (س) در غم از دست دادن عزیزانش محزون بودند اما با اینهمه، خبری از دلمردگی و افسردگی در وجود حضرت نبوده و در تمام عرصه ها با شجاعت، قدرت و افتخار، حاضر و آن سخنان محکم را ایراد فرمودند. البته افسردگی با داغدیدگی متفاوت است زیرا انسان افسرده، احساس گناه، ناامیدی و به بن بست رسیدن در زندگی را دارد و به همین دلیل، بعضاً اقدام به خودکشی در افراد افسرده اتفاق می افتد اما هیچ داغدیده ای نبوده که اقدام به خودکشی کند. امام سجّاد (ع) که تا آخر عمر مبارکشان برای پدر بزرگوارشان گریه کردند در بخشی از دعاهای صحیفه سجادیه از خداوند متعال برای مرزداران طلب نشاط می نمایند؛ «متعه بالنشاط ». یعنی: «خدایا، رزمنده سلحشور و سپاه اسلام را از نشاط بهره مند گردان» و همچنین طالب نشاط در عبادت بودند:«و اجعل نشاطی فی عبادتک» و در دعای دیگر می فرمایند: «خدایا در کدامیک از دو وقت و دو حالت تو را بیشتر سپاس گویم؛ در وقت سلامتی که با طیبات رزقت، نشاط برای فعالیت و قوت در طاعت را به من دادی یا در زمان بیماری که من شکر نعمت سلامتی را به جا می آورم و به تو متوجه می شوم.»
اینکه قنوط و ناامیدی جزء گناهان کبیره شمرده می شود بدین جهت است که ناامیدی، انسان را از حرکت باز می دارد و ضد قنوط، رجاء و امیدوار بودن است. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «اگر امید نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی داد و هیچ درختی سبز نمی شد». امام علی (ع) می فرمایند: «أوصیکم بخمس . .. . لایرجون احد منکم الا ربه و لایخافن الا ذنبه» امید به خداوند متعال داشتن یعنی اتصال به آن منبع لایزال الهی و متصل به حبل الله المتین بودن است. که در واقع اتصال به خود بوده و این ارتباط و اتصال مایه حیات و زندگی در انسان می باشد.
به بیان دیگر اولاً: انسان به شادی نیاز دارد. ثانیاً: ادیان، حتی ادیان غیر توحیدی در ذات خود حرکت زا و شادی آفرین هستند. ثالثاً: با نگاهی محتوایی و عمیق به دین اسلام، در می یابیم که، همه ابعاد، احکام و حتی اصول عقاید اسلامی دارای حرکت و نشاط می باشد. رابعاً: سیره و روش بزرگان دین بر شادی استوار بوده و بدین جهت، در حالات هیچیک از ائمه و یا عالمان دینی افسردگی، غمناکی و ناامیدی دیده نمی شود. زیرا اسلام در وجود آنها تجلی پیدا کرده است. «تعرف الامور باشجارها و اثمارها»، درختان با میوه هایشان شناخته می شوند. حال اگر فرد متدینی افسرده، غمگین و دل مرده باشد، معلوم می شود که از مسائل اسلامی دور بوده و از روی آگاهی به احکام دینی عمل نمی نماید.

دین در خصوص مظاهر غم و شادی
اگر به پایه و اساس جهان بینی اسلامی عنایت گردد، معلوم می شود انسان با هوشیاری، آگاهی و هدفمندی همه کارها را انجام داده و هر کاری که با این شرایط انجام شود در باطن و ذات خود فرح و شادی می آفریند حال خنده و یا گریه باشد. گریه فقط نشان از غم و اندوه نیست بلکه بعضی از گریه ها به انسان احساس آرامش، لطافت، سبکی و پاکی عطا می کند امام علی(ع) در رابطه با صفات متقین می فرمایند: «المتقون اعمالهم زاکیة و اعینهم باکیة و قلوبهم وجلة » پرواپیشگان اعمالشان پاک، چشمهایشان گریان و دلهایشان نسبت به عاقبت گناهان لرزان و ترسان است. و از طرفی پیامبر خدا(ص) می فرماید:«من علامات الشقاء جمود العین» از علامتهای قساوت قلب، خشکی دیدگان و گریه نکردن بسوی درگاه الهی است. و امام علی(ع) می فرمایند: «ما جفت الدموع الا لقسوة القلوب و ما قست القلوب الالکثرة الذنوب» اشک چشم خشک نمی شود مگر به جهت قساوت قلب و قساوت قلب پدید نمی آید مگر به جهت گناهان زیاد.

قرآن کریم یکی از صفات انبیاء بزرگ را چنین ذکر میکند، «اذا تتلی علیهم ایات الرحمن خروا سجداً و بکیا» و آنها را جزء گریه کنندگان می شمارد و یا می فرماید: «یزیدهم خشوعاً» گریه سبب خشوع است و این خشوع توجه به مسائل الهی را در انسان بیشتر می کند. قلب خاشع، قلبی است که در مقابل حقایق مقاومت نکرده و بذر معارف الهی در آن رویانده می شود. در این حال، اشک نشانی از عاطفه و رقت قلب است و آن هم، مثل خنده از ویژگی های انسان است.
گوهر به تابناکی و پاکی چو اشک نیست
صاحبدلی کجاست که داند بهای اشک

این اشک با اشک غم و افسردگی حتی از جهت مواد تشکیل دهنده آن هم فرق می کند.
از طرفی در روایات به سرور و شادی و نهی از غم و افسردگی سفارش اکید شده است. امام علی(ع) می فرمایند: «الغم مرض النفس » غم نوعی بیماری روانی است. عبدالله بن محمد گوید: شنیدم امام باقر (ع) می فرمودند:«ان الله عزوجل یحب المداعب فی الجماعة بلا رفث»براستی خداوند عزوجل، دوست دارد کسی را که در میان جمع شوخی می کند، بی آنکه فحش دهد و هرزه درائی کند. و در حدیثی دیگر امام صادق (ع) می فرمایند: «ما من مؤمن الا وفیه دعابة قلت: و ما الدعابة؟ قال: المزاح» مؤمنی نباشد که در او دعابت نیست. گفتم دعابت چیست؟ فرمودند: مزاح کردن.

نکته اساسی و مبنایی دین اسلام، این است که، هر کاری که موجب غفلت شود در دین نهی شده است، خواه شادی که غفلت آور باشد و یا غمی که رکود و مستی و رخوت را برای انسان به ارمغان آورد. و از طرفی نگاهمان به دنیا باید یک نگاه همراه با استغناء و زهد باشد والاّ می بینیم کسی که در ماشین آخرین مدل خود نشسته و در عین حال معترض است، این ربطی به فقر ندارد بلکه چون وابستگی به مظاهر دنیا و مقایسه ها در روابط اجتماعی زیاد شده منجر به ناراحتی و غم می شود. بنابراین تمام کارها در دنیا از یک سو شادی آفرین و از سوی دیگر غم زا هستند. فقط به نگاه، اندیشه و خط سیر فکری شما بستگی دارد که آن را به کدام جهت هدایت کنید. اگر به دنیا توجه بیشتر داشته باشید شادی و غم شما دنیایی است و اگر به مسائل آخرتی دقت داشته باشید شادی، فرح و سرور شما به مسائل الهی معطوف می شود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 680413

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۶
    0 0
    متاسفانه قرائتی که از دین در کشور ما می شود همیشه غم افزا بوده است و عمدا هم این گونه عمل می شود عصبانی بودن مردم به علت اینکه حق اعتراض ندارند به خداهای خود ساخته زمینی که بی خود و بی جهت مقدس شده اند و این تقدس را با هاله های نور می آمیزند و به خورد مردم می دهند و 8 سال سکوت حوزه و دانشگاه و تایید کسانی که خیال می کنند خدا و ائمه فقط مال آنهاست مردم را بیشتر غمگین و سر درگم کرده است که اگر عقلای مملکت 8 سال سکوت می کنند پس جاهلان مملکت کیستند ؟؟؟
  • بی نام IR ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۴/۰۷
    0 0
    1مشکل متولیان کنونی جامعه حرکت عرب گرایانه در برابر غرب گرایانه پیش از انقلاب است. 2 تلاش متولیان فرهنگی اجتماعی کنونی بازتولید عناصر فرهنگی اجتماعی قومیت مدار جاهلیت صدر اسلام است. 3 اقوامی به تعداد بیش از سیصد، که اصلا از زندگی کردن و زندگی فهم درستی نداشتند، همیشه در حال کشتن یا کشته شدن در راه تعصبات قومی اعتقادی خود بودند . با این که در اسلام 4 ماه سال جنگ و ستیز حرام شد تا کمی زندگی کردن بیاموزند، باز هم نشد. 4 متولیان فرهنگی اجتماعی راه درست زندگی کردن را به مردم بیاموزند، مرگ خودش به موقع در می رسد.