دیاکو حسینی کارشناس مسائل بین المللی در گفت و گو با خبرآنلاین به بررسی سند جدید امنیتی امریکا پرداخته است


محمد اکبری: سند راهبرد امنیتی امریکا هفته گذشته منتشر شد. ترامپ بعد از انتشار این سند مهم سخنرانی کرد و استراتژی جدید امریکا را توضیح داد. در این سند چالشهای امنیتی امریکا، چین و روسیه اعلام شده و ایران و کره شمالی به عنوان بازیگرانی یاغی معرفی شده اند که باید کنترل شوند. ترامپ همچنین در سخنرانی خود پیرامون این سند، از کنترل و تحریم سپاه و مقابله با حضور ایران در منطقه سخن به میان آورد. سوالی که مطرح می شود این است که امریکا چه برنامه ای برای خاورمیانه و همچنین ایران دارد؟ و چه روشی برای کنترل و مقابله با ایران در نظر گرفته خواهد شد؟ برای مقایسه و بررسی این سند با اسناد دوران گذشته با دیاکو حسینی کارشناس مسائل بین المللی گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید:

در ابتدا بفرمایید این سند محصول تفکر چه کسانی در تیم ترامپ است. چگونه این سند با توجه به برکناری های متعددی که در تیم ترامپ بود و همچنین اختلافاتی که در این تیم مشاهده می شد به این زودی منتشر می شود؟

باید گفت مشهورشدن به این‌که دولت ترامپ فاقد استراتژی است و دچار نوعی هرج و مرج است، دلیلی است بر این‌که چرا این استراتژی در این شرایط منتشر شد. هدف از صدور این سند این بوده که القا شود که دولت آقای ترامپ در مواجهه با امورات بین‌المللی آمریکا دارای یک نوع استراتژی است و گرفتار هرج و مرج نیست. در عمل به نظر می‌رسد که این متن تلفیقی از دو دیدگاه و دو نیروی فشار است،

از یک طرف نشان دهنده نگاه متعارف در سیاست خارجی امریکا از سوی افرادی در داخل دولت ترامپ و از طرفی یک نیروی دیگر در مقابل آنکه خود ترامپ و اطرافیان نزدیک او هستند که یک نگاه متفاوت را برای آمریکا دنبال می‌کنند. در بسیاری از قسمت های سندی که منتشر شده است، پاراگراف‌ها با هم تعارض منطقی دارند؛ یعنی دیده می شود که یک پاراگراف، پاراگراف قبلی را نقض می کند و برعکس.

این نشان دهنده همین نوع تلفیق است و تلاش برای گنجاندن دو دیدگاه کاملا متفاوت در این سند و تحویل آن به سیاست خارجی آمریکا. نکته بعدی این‌که همانطور که می‌دانید این سند از گذشته توسط روسای جمهور امریکا منتشر می‌شود؛ از زمان ریگان این رواج داشته که سالانه و گاه هر چند سال یکبار منتشر می‌شده است. در دوره هشت ساله کلینتون شش بار منتشر شد و یا در دولت اوباما فقط دو بار منتشر شد، ولی معمولا این عرف در آمریکا جریان دارد.

این سند چه کارکردی دارد؟

هدف از انتشار این اسناد، معمولا بولد کردن بخش دیپلماسی عمومی امریکا است. یعنی آن چیزهایی در این سند گفته می‌شود که آمریکا می‌خواهد دیگران بشنوند، نه آن چیزی که واقعا آمریکا می‌خواهد انجام دهد.

این سند به اعتقاد من چندان کمکی به رفع پیش‌بینی ناپذیری دولت ترامپ نمی‌کند، چون همانطور که در این سند هم معلوم است، در بعضی از قسمتها کارنامه یک سال اخیر آقای ترامپ با ادعاهای این استراتژی مغایرت داشته و در آینده همچنان می‌تواند داشته باشد. بنابراین روی این سندها فقط در این حد باید حساب باز کرد که بیان آن چیزی است که آمریکا می‌خواهد دیگران درباره آمریکا فکر کنند، نه آن چیزی که واقعا قصد دارد انجام دهد.

این سند از چه ویژگی های مهمی برخوردار است؟ آیا می توان انتظار داشت دنیا این سند را معیاری برای رفتارهای آینده ترامپ و امریکای آن در نظر بگیرند؟

قبل از این‌که وارد بحث ایران شویم، یک نکته مهم که باید به آن اشاره شود ستون‌های اصلی این سند استراتژیک است. اصطلاحا این سند استراتژیک اعلام‌شده و با موارد قبل، با استراتژی‌های دولت‌های قبل آمریکا کمی تفاوت دارد. عمدتا این استراتژی در مقایسه با قبلی‌ها، در دوره اوباما، در دوره بوش پسر، در دوره کلینتون به مقدار زیادی خویشتندارانه‌تر و تدافعی‌تر است و تا اندازه زیادی از طریق خود انتقادی نسبت به سابقه سیاست خارجی آمریکا نوشته شده است. این‌ها خیلی اهمیت دارد.

برای مثال این موضوع که اعتقاد به گسترش دموکراسی مثل بازار آزاد، باعث امنیت آمریکا می‌شود، در این سند رد شده است. عملا اصولی که در نسخه‌های قبلی استراتژی امنیت ملی آمریکا نوشته شده، مبنی بر اشاعه دموکراسی، مبنی بر گسترش بازارهای جهانی در این‌جا نقد شده و توجهی در این سند به آن‌ها نشده است. به عبارت دیگر آمریکای ترامپ قصد ندارد که به دنبال اشاعه دموکراسی باشد یا بازار آزاد را گسترش دهد. این‌ها به اعتقاد من یک تحول مهم در این سند است.

همانطور که در این متن ذکر شده، این سند بر اساس رئالیسم نوشته شده، نه بر اساس ترجیحات ایدئولوژیکی. البته که این سند کاملا با اصول علمی رئالیست تطابق ندارد، ولی دستکم این اولین بار است که یک گرایش صریح در جامعه آمریکایی که اتفاقا با رئالیسم مشکل دارد، (جامعه آمریکا رئالیسم را چندان خوش‌نام نمی‌داند) این اولین بار است که در چنین سندی به این شکل تصریح می‌شود که این بر اساس اصول رئالیستی نوشته می‌شود، یعنی به رئالیسم بین‌المللی توجه ندارد. با توجه به این، ستون‌های اصلی که معرفی شدند، عمدتا نگاه به داخل در آمریکا دارند؛ یعنی تقویت رفاه در داخل و امنیت سرزمینی آمریکا.

یک بخشی از آن مربوط به ایجاد صلح از طریق قدرت می‌شود که در آن‌جا هم اشاره شده مقابله با دشمنان آمریکا توسط بازدارندگی انجام خواهد گرفت و اگر شکست بخورد، استراتژی این را مدنظر دارد که آمریکا چنان قدرتمند باشد که بتواند آن دشمنان را در صورت شکست بازدارندگی در یک جنگ شکست دهد. تصریح بر بازدارندگی در این سند برخلاف اسنادی که در دوره بوش پسر منتشر شده بود، اعتنایی به ابزارهایی مثل جنگ پیشگیرانه یا جنگ پیش‌دستانه ندارد؛ بازدارندگی به معنای ردکردن این استراتژی‌ها است. بنابراین تاکید آقای ترامپ در این سند متکی بر بازدارندگی است. این هم البته یک نوع نگاه رئالیستی را در پشت خودش دارد.
در بخش آخر مربوط به گسترش نفوذ آمریکا است و در آن‌جا پذیرفته که آمریکا، بازیگری است در بین بازیگران دیگر که به دنبال نفوذ در دیگر کشورها هستند مثل چین و روسیه. به نظر من این سند تا اندازه زیادی به سمت پذیرش یک جهان چندقطبی حرکت کرده است. این چیزی است که در اسناد قبلی به این شفافیت و با این صراحت، که آن هم با یک منطق قدرتی و رئالیستی گفته نشده بود.

به نظرتان این استراتژی در مورد ایران چیز جدیدی برای گفتن دارد؟ ما باید منتظر یک جریان و فضایی جدید در مورد ایران شاهد باشیم؟

با تکیه بر موضوعات گفته شده درباره رابطه با ایران؛ این نکته مهم است. در ترکیباتی که در اهمیت مناطق برای آمریکا نوشته شده، آسیای پاسیفیک در رتبه اول قرار دارد؛ بعد از آن اروپا است و بعد خاورمیانه. یعنی خاورمیانه به اولویت سوم آمریکا در این‌جا تنزل پیدا کرده است. با توجه به این، آن‌چه که درباره ایران دارد پیشنهاد می شود، ترکیبی از شعار و استراتژی است. شعار آن به این شکل است؛ تکرار کلیشه‌های قبلی که ایران یک خطر برای منطقه است. در جایی تصریح شده که حمایت ایران از حزب‌الله و گروه های تروریستی همچنان منطقه را تهدید می‌کند و متحدان آمریکا و اسرائیل.

این یک بحث خیلی قدیمی و کلیشه‌ای است و چیزی اضافه نمی‌کند به دانسته‌های ما درباره استراتژی‌هایمان. ولی مسئله اصلی این است که در آن‌جا هم همچنان صحبت از بازدارندگی، تقویت سیستم‌های موشکی و مسائلی از این دست است و در نتیجه یک رویکرد تهاجمی به ایران را دست‌کم در این سندها نمی بینیم که از آن‌ها دربیاید. به نظر من این‌ها مهمترین نکات مربوط به استراتژی‌های آمریکا هستند که آن را از استراتژی‌های قبلی متمایز می‌کند و نشان می‌دهد که دولت ترامپ برخلاف آن جار و جنجال‌هایی که به راه می‌اندازد، چندان تمایلی به هزینه‌کردهای اضافی در این منطقه از جهان حتی برای مقابله با ایران ندارد. البته ممکن است معنای تلویحی این مسئله این باشد که آمریکا از این‌که فشارهای منطقه از جمله عربستان سعودی هزینه‌های این مهار را بپردازند، استقبال کند، ولی به هر حال آمریکا ظاهرا مایل نیست وارد مناقشه‌ای شود که اولویت سوم آمریکا است، نه اولویت اول؛ و البته با نتایجی که هم درباره قطعیت آن‌ها هیچ نوع اطمینان نداریم. بنابراین من فکر می‌کنم آمریکای ترامپ به مراتب خویشتندارانه‌تر در مقایسه با دولت جورج بوش پسر، دولت جمهوری‌خواه قبلی عمل می کند.

در مقایسه با اومابا چگونه است؟

اوباما یک موضوع کاملا متفاوت و استثنایی بود. اوباما به روابط گسترده و تعامل گسترده‌تر با ایران اعتقاد داشت، این اعتقاد در دولت ترامپ وجود ندارد. من فکر می کنم دولت ترامپ در این سند هم به نحوی تلویحا اعلام کرده که قصد ندارد با ایران وارد تعامل شود؛ یک تعاملی که منجر به صلح گسترده در موضوعات مختلف یا این صلح جامع به‌طور کلی در مورد آمریکا شود، ولی این به معنای این نیست که آمریکا می‌خواهد با ایران وارد جنگ شود. به نظر من آن چیزی که در این سند روشن است، این است که وضعیت نه جنگ و نه صلح را ادامه خواهد داد؛ منتها احتمالا این کار را با کمک تقویت بازدارندگی آمریکا انجام خواهد داد، نه با کمک و اقدامات نظامی.

52312

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 738661

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۸:۰۳ - ۱۳۹۶/۱۰/۰۵
    2 1
    چرا سند راهبرد امنیتی یک کشور باید آزادانه منتشر شود در صورتیکه هزاران سند کم اهمیت تر از ان بصورت سری و محرمانه نگهداری می شوند؟