۰ نفر
۳۱ تیر ۱۳۹۶ - ۰۵:۰۰

⁣سناریوی تکراری نارضایتی و دعوای مادرشوهر و عروس‌، حدیثی کهن و تمام ناشدنی است.

دختر جوان، شوهرش را دربست برای خود می‌خواهد و مادر همسرش را نه یک آشنای صمیمی، بزرگ‌تر و مشاور مهربان، بلکه حریفی زورآزما و پرکینه می‌پندارد و مادرشوهر هم اگر دختر تازه از راه رسیده را رباینده جگرگوشه‌اش نداند، دست کم همراه بی‌تجربه و انحصارطلب پسرش می‌بیند.

مادرشوهر پخته و نگران، می‌خواهد از دختر جوان، زنی پرتلاش و مهربان برای فرزندش و دوستی بی‌تکلف و خوش‌برخورد برای خانواده‌اش بسازد و دختر نیز نگران است که استقلال و آزادی خود و همسرش از بین برود و نهال تازه‌رسته زندگی مشترکشان ریشه ندواند و محکم نشود. هر دو نیت‌های خوب و خیری دارند، اما افکار مزاحمشان نمی‌‌گذارد با گفتاری زیبا و رفتاری نرم مقصود خود را پیش ببرند.

وظیفه اصلی و البته بسیار سخت مرد جوان و گاهی زن جوان، تنظیم روابط به گونه‌ای است که مادر و همسرش هر دو برنده شوند. در رابطه برنده- برنده فضای زندگی خانوادگی و خویشاوندی با محبت، احترام، اعتماد و گفت‌وگوی دوستانه، گرم و روشن می‌شود.

بخشی از کارهایی که زن یا مرد جوان وظیفه دارند برای آرامش مادر و همسرشان انجام دهند:

* برنیانگیختن حساسیت‌ها
* منتقل نکردن ناراحتی‌های یک نفر به دیگری
 * دفاع منصفانه از طرفی که حقش پایمال می‌شود
* شکیبایی و مدارا
* تنظیم برنامه‌ها به صورتی که نه قطع رابطه شود و نه آزادی و استقلال زندگی خانوادگی آسیب ببیند
* روشن کردن برداشت‌ها و افکار منفی که عامل قوی پنهان در شکل‌گیری هیجانات منفی و راه‌اندازی رفتارهای ناهنجار هستند و وقت‌گذاری و به‌کارگیری
* روشی منطقی و ملایم برای اصلاح آن اندیشه‌های نادرست
* مشورت و رایزنی با مشاوری متعهد و متخصص

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 689040

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۳۱
    0 0
    عالی بود
  • بی نام A1 ۰۷:۵۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۳۱
    1 0
    همه چیز به این برمیگردد که ما انسانها باهر نام و عنوانی وقتی با هم ارتباط داریم سعی کنیم قبل از قضاوت یکدیگر را بهتر بشناسیم در واقع باید به هم فرصت آشنایی بدهیم من زنی هستم که 10 سال است ازدواج کرده ام و خیلی سعی کردم به دیدگاههای منفی مادر شوهرم در قبال کلمه عروس غلبه کنم اما تنها زمانی موفق شدم که وی به دلیل بیماری سخت و نیاز به مراقبت و رسیدگی مجبور شد مدت کوتاهی با ما زندگی کند در حالی که قبل از آن حتی حاضر نبود یک ساعت پیشمان بماند این اجبار دیدگاه وی را نسبت به من عوض کرد و آدمی که همواره فکر میکرد باید در مقابل من از فرزندش دفاع کند اکنون طرفدار سرسخت من شده به گونه ای که سایر فرزندانش اعتراف میکنند که گاهی حسادت میکنند
  • نگار IR ۱۱:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۳۱
    2 1
    هیچ فایده ای نداره . پیرزنها جادوگرند
  • بی نام A1 ۱۱:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۳۱
    1 1
    عروس های من گل اند الحمدلله. مهربان با ادب اصیل منم سعی می کنم مثل دختر خودمدوست شون داشته باشم اون قدر روابط ما صادقانه ست که گاهی یادمون می ره نسبت دیگه ایی هم داریم
  • بی نام IR ۰۴:۵۹ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۲
    0 1
    کاش مادرشوهر منم یه مشاور مهربان بود. یه پیرزنه که اختیارش دست پیردخترشه. البته اونم با مراجعه به فالگیرها و رمالها و مشورت با آنها خیلی به برادر احمقش مشاوره میده. الان هم من منتظرم 5 سال از زندگیمون بگذره تا به بهانه بچه دار نشدنش ازش جدا بشم.
  • بی نام IR ۰۸:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۳
    0 0
    به طور کل با نگرشی که دخترای امروزی دارن زن گرفتن اشتباست، میگن نمیشه زن نگزفت ، ما نگرفتیم شد. آرامش بیشتری هم داریم.