۰ نفر
۱۴ تیر ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۹

هر دولتی که در قاهره روی کار آید نه مانند دوران مبارک تحت امر آمریکا خواهد بود و نه به عنوان دشمن آمریکا در منطقه عمل خواهد کرد.

شرایط کنونی در مصر برای مردم این کشور شرایط انتظار و امید و برای دولت اخوان المسلمین ناکامی در حفظ دولت است. بسیج تمام گروه های سیاسی علیه اخوان المسلمین در واقع علیه شیوه رفتاری و مدیریتی محمد مرسی و مشکلاتی است که وی نتوانست در دوران ریاست جمهوری خود حل کند. اتفاقی که در مصر با مداخلة ارتش رخ داده است، پیامد اعتراضاتی است که در طول دو هفته گذشته به طور مرتب و مستمر در شهرهای مختلف مصر به ویژه در قاهره ادامه داشته است. اما چرا مداخلة ارتش با استقبال بخش زیادی از جامعة مصر و بیشتر احزاب و گروه های سیاسی این کشور مواجه شد؟
از آنجا که ارتش مصر در دوران قیام علیه حسنی مبارک توانسته بود موضع نسبتا بی‌طرفانه‌ای را از خود نشان دهد، ظرفیت این کار را داشت که با کنار گذاشتن مرسی بتواند در کوتاه مدت، نوعی رضایت در بین معترضین خیابانی به وجود آورد و فرصتی فراهم شود تا گروه‌های مختلف سیاسی و احزابی که با هم متحد شده بودند بتوانند خواسته خود مبنی بر لزوم برگزاری انتخابات زود هنگام را به کرسی بنشانند.وضعیت کنونی در مصر شرایط انتظار و امید برای بخشی از مردم و بیم و نگرانی برای جریان اخوان المسلمین و طرفداران وی است. انتظار افراد و گروه‌های مختلف از تغییر مرسی برگزاری انتخابات جدید است. معترضین امیدوارند مصر بتواند از طریق انتخابات زود رس، دولتی که منتخب مردم است برای خود انتخاب کند.
تقریبا تمام گروه‌های سیاسی به جز اخوان‌المسلمین به شیوه مدیریتی و ناکارآمدی مرسی معترض بودند و معتقد بودند که مرسی به صورت مطلوب از فرصت‌ها استفاده نمی‌کند و هیچ برنامه‌ای هم برای حل مشکلات مصر ندارد. در یک سال گذشته وضع مصر از نظر اقتصادی رو به بهبود نبود و از نظر سیاسی هم مرسی نتوانست بین گروه های مختلف سیاسی و مدنی تفاهم ملی ایجاد کند و دولتی فراجناحی تشکیل دهد. گروه‌های مخالف مرسی وی را متهم می‌کردند که تلاش دارد تا جریان اخوان‌المسلمین را در مصر بر تمام ارکان حکومتی مسلط کند در حالی که قیام مردم در مصر برای این بود که نوعی تکثر و تنوع سیاسی بر این کشور حاکم شود و یک جریان سیاسی و حزبی به طور تمام عیار بر ساختار سیاسی مصر مسلط نباشد.
در دورانی که محمد مرسی در قدرت بود، تکلیف ارتش را در ساختار سیاسی کشور به طور مشخص روشن نکرد و ارتش همچنان به صورت قدرت واقعی در سایه باقی ماند. باید توجه کرد ارتش مصر دارای سازمان‌های متعدد اقتصادی است به طوری که برخی معتقدند بین 15 تا 20 درصد اقتصاد مصر در اختیار نهادهای وابسته به ارتش است و بنابراین هر نوع بی‌ثباتی و بی نظمی، منافع ارتش را در این کشور به خطر می‌اندازد و باعث می‌شود که ارتش به عنوان یک مداخله‌گر به ظاهر بی طرف وارد عرصه سیاسی شود.
درقانون اساسی جدید مصر که در زمان مرسی به تصویب رسید از میزان اختیارات ارتش کاسته نشد و بنابراین در بین ناظرین و تحلیل گران مسائل سیاسی همواره این بحث مطرح بوده است که آیا ارتش در زمانی که احساس کند اوضاع کشور نابسامان است وارد عرصه سیاسی خواهد شد یا نه؟ و زمام امور را در دست خواهد گرفت یا خیر. بنابراین این بار ارتش به ظاهر به عنوان مدافع مردم در برابر دولت مرسی وارد عمل شد و سعی کرد وجهه و اعتبار خود را به عنوان یک نیروی پایان دهنده به مناقشات حفظ کند. اما هنوز این پرسش باقی است که آیا در مصر انتخابات آزاد و سالم و شفاف برگزار خواهد شد که مردم از طریق آن بتوانند دولت منتخب خود را به وجود آورند و آیا فضایی فراهم خواهد شد که احزاب سیاسی بدون درگیری و تشدید تضاد بتوانند جایگاه خود را در صحنه سیاسی مصر سازمان‌دهی کنند و یا دوره جدیدی از ناآرامی‌ها و بی ثباتی ها در مصر آغاز خواهد شد؟ بدیهی است اگر ارتش بخواهد خود برای دراز مدت زمام امور مصر را در دست بگیرد و اجازة مردم سالاری را به ملت این کشور ندهد، این بار ممکن است مردم علیه حکومت ارتش به خیابان‌های قاهره بیآیند.
طبیعتا ظرفیت اعتراضی که در مردم مصر به وجود آمده به سادگی قابل خاموش شدن نیست. مردم خواهان این هستند که بتوانند ساختار سیاسی و اداری نوینی را در کشور ایجاد کنند به گونه ای که دیکتاتوری سابق باز نگردد. همچنین مردم به دنبال این هستند تا یک نوع جریان دموکراتیک غیر معارض با اسلام در این کشور برقرار شود و سازوکاری ایجاد شود که جریان‌های مختلف سیاسی و حزبی بتوانند هم در یک رقابت آزاد به قدرت برسند و هم در صورت انتخاب نشدن، ناظر برقدرت باشند.
گرچه برخی از جریان‌هایی که تظاهرات علیه مرسی را رهبری کرده‌اند حتی از طرفداران حسنی مبارک هستند اما باید گفت طیف های گوناگونی از طرفداران رژیم سابق تا سلفی‌ها در جریان اعتراضات علیه مرسی و اخوان‌المسلمین شرکت داشته اند. بنابراین طیف گسترده‌ای از اعتراض‌ها در مصر وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. طبیعتا در حال حاضر و پس از اینکه مرسی کنار گذاشته شد بحث بر سر این خواهد بود که احزاب چگونه می توانند در فضای سیاسی مصر به تفاهم برسند و کشور می تواند شکلی از ساختار قدرت را طراحی کند که مبنای گردش قدرت بین احزاب و جریان‌ها و افرادی که خواهان فعالیت سالم در فضای سیاسی مصر هستند به وجود آید.
علیرغم اعتراضات موجود، به نظر می رسد که جریان اخوان‌المسلمین همچنان در مصر ماندگار خواهد بود و حذف اخوان‌المسلمین از صحنه سیاسی مصر کار ساده‌ای نیست. اخوان‌المسلمین بخشی از جریان دینی مصر را هم نمایندگی می‌کند و بسیاری از مردمی که طرفدار اسلام هستند به این حزب گرایش دارند. البته مردم مسلمان در سایر احزاب سیاسی مصر نیز حضور دارند اما این حزب وجهه اسلامی بیشتری دارد و تاحدی هم معتدل رفتار کرده است. بنابراین می توان گفت که بازداشت‌ مرسی و 300 تن از رهبران اخوان المسلمین و بستن رسانه ها و دفاتر این جمعیت، برای کنار زدن جریان اخوان المسلمین از حکومت و انتقال قدرت بوده است. بنابراین می توان انتظار داشت که پس از آرام شدن اوضاع سیاسی کشور، همچنان اخوان‌المسلمین به عنوان یک جریان سیاسی تاثیرگذار در صحنه سیاسی مصر حضور خواهد داشت. اما از سوی دیگر اخوان‌المسلمین باید در رفتارهای سیاسی خود از دوران اعتراض‌های علیه حسنی مبارک و هم پس از خلع دیکتاتور مصر و نیز در زمان حضور در قدرت و سقوط مرسی یک بازنگری اساسی انجام دهد. برخی از مردم مصر معتقدند که در جریان اعتراض‌ها علیه حسنی مبارک، اخوان‌المسلمین جزء آخرین‌ گروه‌هایی بود که به مردم پیوست. اما پس از کنار زدن حسنی مبارک از قدرت، اخوان اولین تشکیلاتی بود که توانست قدرت را تا حد زیادی در اختیار بگیرد و جوانان میدان تحریر را به بازی نگیرد. بنابراین برخی از مردم و گروه های سیاسی این موضوع را نوعی فرصت‌طلبی تلقی می‌کنند. بنابراین اخوان‌المسلمین نیاز به بازنگری در رفتار خود دارد و باید شیوه‌های جدیدی را برای تداوم حضور خود در صحنه سیاسی مصر طراحی کند.
درباره آینده روابط حکومت بعدی در مصر با آمریکا و رژیم صهیونیستی باید توجه داشت که هر حکومتی که در مصر روی کار آید روابط خود را با آمریکا حفظ خواهد کرد زیرا آمریکا سالانه حدود یک و نیم میلیارد دلار به ارتش مصر کمک می‌کند و ارتش مصر نیز روابط نزدیکی در دوران حسنی مبارک برای ده‌ها سال با آمریکا داشته است که همچنان برقرار است. بنابراین از آنجا که تمام ساختار ارتش مصر پس از تغییر رژیم حفظ شده است، بنابراین ارتباطات مصر با آمریکا همواره از طریق ارتش برقرار خواهد بود. در حال حاضر اقتصاد مصر ضعیف است و در سال های اخیر ضعیف تر هم شده است و بنابراین کمک گرفتن از آمریکا و تشنج نداشتن با رژیم صهیونیستی و حتی صادرات گاز برای دولت مردان مصری اهمیت دارد. پس می توان گفت که هر دولتی که در مصر روی کار آید نه با اسرائیل روابط صمیمانه خواهد داشت و نه با این رژیم درگیر خواهد شد. از سوی دیگر هر دولتی که در قاهره روی کار آید نه مانند دوران مبارک تحت امر آمریکا خواهد بود و نه به عنوان دشمن آمریکا در منطقه عمل خواهد کرد، زیرا مساله اصلی دولت‌های آینده در مصراداره این کشور بحران‌زده پس از سال‌ها اختناق و دیکتاتوری و سه سال هرج و مرج و بی‌ثباتی است.

منبع: ایسنا 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 302014

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • رضایی IR ۱۲:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۴
    6 2
    ارتش جزئی از ملت است و باید پشتیبان خواسته های مردم باشد.احسنتم ای نظامیان مصر
    • فراهانی IR ۱۶:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۴
      1 2
      یادآوری می کنم همانطورکه می دانید درمصر کودتا شده است وهمان ملت به آقای مرسی رای داده بودند حال چگونه این ارتش که بازور اسلحه وارعاب مردم منتخب ملت راکنارزده است می تواند پشتیبان خواسته های مردم باشد؟ شایدمنظورشما پشتیبان حسنی مبارک است؟!
  • محمد A1 ۱۸:۱۳ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۴
    3 1
    خواسته‌های مردم در صندوق رأی مشخص می‌شود نه با تجمع میلیونی در یک یا دو میدان در شهرهای بزرگ.