۰ نفر
۱۶ مرداد ۱۳۹۲ - ۲۲:۱۱

رابطه پذیرش یا عدم پذیرش مسئولیت با آموزه های دینی ما و نقد مدیریت فرهنگی سینمایی دولت دهم

بنام خدا وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی در هفته گذشته از ۴سال فعالیت شان اظهار رضایت نموده اند و "خوشبختانه "در هفته آینده دیگر دکتر حسینی در سمت وزیر فرهنگ و ارشاد نمی باشند و بهترین زمان است تا در خلوت خود به این سوال اینجانب و خیل عظیم هنرمندان نجیب این نظام مقدس پاسخ نمایند که: جناب آقای دکتر، جنابعالی که فرد متشرع و با تعهدی شناخته می گردید و بهتر از همه ما می دانستید گزینه مناسبی برای این منصب حساس نمی توانستید باشید ، چطور توانستید بر خلاف همان شرع و تعهدی که ما نیز آن را قبول داریم مسئولیتی را قبول نمایید که هنرمندان و کارشناسان پس از ۴سال از این پذیرش این مسئولیت توسط جنابعالی ، لحظه شماری می کنند تا شما جای تان را به فرد دیگری بسپارید؟ همان شرع و تعهد مگر مارا از پذیرش مسئولیتی که قادر به انجام آن نیستیم نهی کرده است؟ مگر آموزه های دینی به ما یاد نداده است که اگر بدانیم که توان اداره مسئولیتی را نداریم غصب آن مسئولیت ایراد شرعی دارد؟ بگذریم از ایراد بزرگتر شرعی که رئیس جمهور محترم سابق مرتکب شده اند که چنین پیشنهادی را به شما داده اند! اگر در رابطه با سینما و تئاتر و ادبیات و... طی ۴سال گذشته فاقد مسئولیت بوده اید لطفا در این چند روز باقی مانده از "غصب این مسئولیت " ( اعتقاد دارم که اگر کسی به مسئولیتی جواب مثبت دهد که می داند گزینه مناسبی برای پذیرش این مسئولیت نمی باشد ، در اصل آن مسئولیت را غصب کرده است !) واقعیت را با هنرمندان و کارشناسان و فعالان حوزه فرهنگ و هنر در میان گذارید تا شاید اختتامیه وزارتتان کمی از سنگینی فضای ۴ساله حضورتان برای جامعه فرهنگ و هنر کاسته گردد! فقط کمی.... * و اما جناب شمقدری: از قدیم گفته اند که قوم و خویش اگر گوشت هم را بخورند اما استخوان همدیگر را دور نمیریزند! شما بهر حال قوم و خویش سینمای ایران هستید و متاسفانه طی این ۴سال کاری با سینمای ایران کردید که دشمنان خونی این قوم و خویش با سینمای ایران نمی کرد! معتقدم که سلسله اشتباهات جنابعالی و تعدادی از همراهانتان " که متاسفانه برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران چشم سینماگران را به اختلاس و ... روشن نمودند " از سر خیر خواهی بوده است و همانند رئیس جمهور محترم سابق که خیرخواه این مملکت بوده اند ، اما متاسفانه هم شما و هم ایشان یا می دانستید و یا نمی دانستید که فقط خیر خواهی نمی تواند مشکلی از مشکلات عدیده این مرزوبوم و سینما را مرتفع نماید! به نظرم این تاوانی بود که سینمای ایران بعد از ۳۰ سال باید توسط خیرخواهانی میداد که نه از تدبیر اطلاعی داشتند و نه از تعامل و نه تعقل ، خیرخواهانی که طی ۴ سال گذشته براساس خودرایی ، تکروی و مونولوگ گویی خود را بعنوان " منجی" می دانستند که می خواستند بر اساس اراده فردی و نه جمعی ، کشور و سینما را نجات دهند و در تاریخ ماندگار گردند! حکایت دوستی خاله خرسه را شنیده اید که چگونه خیر خواهانه دوستش را به کشتن داد و شما هم حکایت تان همان حکایتی این دوستی است که خیرخواهانه می خواستید سینما را از ۳۰ سال اشتباه به ۴ سال پر برکت رهنمون سازید و غافل بودید که در این ۴ سال به اندازه ۴ تا ۳۰ سال سینما را به قهقرا خواهید برد که بردید ! شما نیز همانند وزیر محترم سازمان متبوعتان که طی یکی دو هفته آینده مسئولیت "غصبیتان" را واگذار می نمایید بر خلاف وزیرتان که به حداقل هنر علاقه ای نداشت در خلوت خودتان فیلم گذشته اصغر فرهادی عزیز را چند بار ببینید تا شاید بتوانید واقعیات ۴سال گذشته پر التهاب و توهین آمیزی که به سینمای نجیب ایران روا داشتید را همانند داستان این فیلم ارزشمند رمز گشایی نمایید تا شاید در مقابل وجدان تان" نه وجدان عمومی جامعه سینمایی کشور " پاسخ هایی اقناع کننده داشته باشید! ما که پاسخ هایمان را طی نه تنها ۴ سال گذشته بلکه طی ۳۴ سال گذشته از برکت قوم و خویش بودن از منش و کردار شما دریافت کرده ایم و تاوانش را هم بابت این رمز گشایی ، در این ۴ سال دادیم ! آنهم چه تاوانی که مولانا با این چند بیت وصف حالمان را چند قرن پیش سروده است : چون ببینی محرمی، گو سر جان گل ببینی نعره‌زن چون بلبلان چون که بینی مشک بر مکر و مجاز لب ببند و خویشتن را خنب ساز دشمن آب است پیش او مجنب وزنه سنگ جهل او بشکست خنب با سیاست‌های جاهل صبر کن خوش مدارا کن به عقل من لدن صبر با نااهل، اهلان را جلی است صبر صافی می‌کند هر جا دلی است * و ختم کلام : یکی از خبرگزاری ها طی گزارشی از همراهان جناب شمقدری طی این ۴سال گزارشی تهیه کرده بود که بلافاصله یکی از مدیران محترمی که طی ۴سال گذشته رفیق حمام و گرمابه رئیس بود در یادداشتی اعلام کرد که من مدتی است " مطلع گردیدم روز پس از انتخابات ریاست جمهوری استعفا داده اند" که جز همراهان ایشان دیگر نیستم ! گزارش این خبرگزاری خیلی منصفانه و با احتیاط بود و نمیدانم چه ضرورتی بود که ایشان ۴ سال همراهی مجدانه با رییس را فراموش کند و این ۵۰ روز را اعلام رسمی کند که من نیستم ! یاد بخشی این شعر نوافتادم که : شعر "هنوز فرصت هست..." از شاعر "احمد بیرالوند" نوشته بود میان کتابی هنوز فرصت هست اگرخموده و خوابی ...هنوز فرصت هست سوال بوده ای عمری ،خودت نفهمیدی! به جستجوی جوابی... هنوز فرصت هست پر از غلط شده انگار دفتر مشقت در آرزوی صوابی... هنوز فرصت هست تمام ثانیه ها را نشسته ای به رکود پیِ دوباره ی نابی... هنوز فرصت هست به چشم بسته دویدی، رسیده ای..افسوس که روبروی سرابی... هنوز فرصت هست خیال کرده ای دریاست به هرکجا باشی میان حوض گِل آبی... هنوز فرصت هست خراب کرده ای پل های پشت سر و می دانی که مستحق عذابی... هنوز فرصت هست

این یادداشت در روز چهارشنبه مورخ ۱۶ مرداد ۱۳۹۲ در روزنامه بانی فیلم درج گردیده است .

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 307359

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 9 =