اما در چنين فضايي جا دارد اصلاح طلبان از لطفي که شوراي نگهبان در حق آنها در انتخابات مجلس کرد تشکر کنند. لطفي که نخست سبب شد که آنها ليستي واحد در انتخابات مجلس بويژه در تهران ارائه دهند. اگر ژنرالهاي احزابي چون کارگزاران، اتحاد ملت، مجمع روحانيون مبارز و اعتماد ملي، تاييد صلاحيت ميشدند، آيا باز هم اصلاح طلبان ميتوانستند ليست واحد ارائه دهند؟ حتي اگر آنها هم به توافق ميرسيدند، چهرهاي منتسب به احزاب خردي چون مردم سالاري و همبستگي و نداي ايرانيان و ... مجاب ميشدند که ليست موازي ندهند؟
مگر در سه انتخابات گذشته مجلس که تک و توک از چهره هاي برجسته اصلاح طلبان کساني تاييد شده بودند، آنها توانستند با يک ليست واحد وارد عرصه شوند؟ نه چنين نشد. اما رد صلاحيتهاي اين دوره، ولو اينکه گسترده خوانده ميشد، آنها را ناگزير از ارائه يک ليست واحد کرد. چون آنقدر نيرو نداشتند که ليست موازي بدهند و حتي چهره هايي با سوابق اصولگرايي معتدل را هم در ليستشان گنجاندند. اين لطف شوراي نگهبان در حق آنها بود که با يک ليست بيايند و اجماع را جايگزين تکثر کنند.
دومين لطف شوراي نگهبان را باز در همين مرحله شاهد بوديم که اصلاح طلبان را ناگزير از پوست اندازي اجباري کرد تا نيروهاي تازه نفس خود را به عرصه سياسي کشور معرفي کنند. به واقع اگر چهرههاي شاخص سياسي، اقتصادي و فرهنگي آنها تاييد صلاحيت ميشدند، باز هم جايي براي نسل سوميها ميماند؟ اگر الهه کولايي تاييد صلاحيت ميشد که پروانه مافي در ليست نميآمد! اگر صفايي فراهاني تاييد شده بود که اقتصاددان ليست او مي بود نه سيده فاطمه حسيني و قس علي هذا....
حال که ابر و باد و مه و خورشيد و فلک دست به دست هم دادند که اصلاح طلبان در سي کرسي تهران و 40 درصد کرسيهاي سراسر کشور به پيروزي برسند، بايد قدردان اين موقعيت باشند. اميدوارم با افزايش ضريب واقع بيني در اين جريان، تعقل جاي خود را به تندروي دهد و مجلس دهم، تفاوت معني داري با مجلس ششم داشته باشد. انشالله چهره هاي نوظهور اصلاح طلب، فارغ از مصلحت انديشي هاي چهره هاي پرسابقه، اگرچه با شور و نشاط وارد عرصه شدند، اما مشي اعتدالي و تعقل گرايي را در پيش بگيرند تا ريشه جريان اصلاح طلبي مقاوم تر شود نه اينکه زمينه ساز حذف مجدد اين جريان گردد.
2727
نظر شما