هنوز مدت زمان زیادی نگذشته است از روز ها و سال هایی که تبریز را اگر با ذره بین هم می گشتی شاید به سختی یک یا دو نمایش روی صحنه سالن های نمایش! این شهر پیدا می کردی.

مهرداد خردمند: روزهايي كه هنر سينما و تئاتر تبريز خلاصه مي شد در هنرستان ميرك و دانشگاه نبي اكرم كه آن ها هم توفيق امروزشان را نداشتند.
كسي هنري را كه خوانده بود را نمي توانست با خودش به پشت ديوار هاي ميرك و نبي اكرم ببرد. چرا كه اصولا جايي نبود تا اين هنر را ارائه دهد.
سرما بود و خزان و برف سرنوشت هنري به نام سينما و تئاتر در تبريز.
كودكي ها و نوجواني هاي من قهر بود با تئاتر اين شهر. آري ما بچه هاي طلاق بوديم و سر خورده از طلاق مسئولين و مديران فرهنگ و هنر شهرمان با نمايش و سينما و تئاتر.
سهم سيما هم به عنوان يكي از مهمترين بانيان اين طلاق فرهنگي و هنري كم نبود.
اصفهان قصه هاي مجيد را مي ساخت و به دنيا نشان مي داد و ما چيلله قارپزي را براي چند صدمين بار مي ديديم. ميديدم به اميد اينكه شايد اينبار جوجه ايي از داخل هندوانه بيرون نيايد و قصه جديدي ديده باشيم اما دريغ.
سينما ها هم اگر فيلمي داشتند تصوير سر در همه شان عكس جمشيد هاشم پور بود.
آن موقع ها آواز خوان طاس را نمي شناختم و همه چيز براي من خلاصه بود در زينال بندري و جنگجوي طاس.
حالا اما خزان و زمستان گذشت. تبريز برف دارد اما همه اين برف ها خلاصه شده در خيابان هايش و يخ سالن هاي نمايشش آب شده است.
بچه هاي حاصل از طلاق هاي هنري مديران، بزرگ شده اند و همت كشيدن جور متوليان فرهنگ را كرده اند.
سال ها از آن روز ها مي گذرد اما هنوز هم كه هنوز است هيچ ريش سفيدي نتوانسته است اين ها را با هم آشتي دهد.
اگر آشتي شان داده بودند كه حالا ما مجبور نمي شديم در سينما هايي كه روزگاري پدرانمان در آن قيصر و گوزن هاي مسعود كيميايي را ديده بودند حالا قاتل اهلي كيميايي را ببينيم. آن هم درست در همان سالن و همان صندلي ها.
اگر آشتي شان داده بودند كه فيلم كارگردان تحسين شده تبريزي به بهانه نداشتن سالن هنر و تجربه بي "ائو" نمي ماند و به جاي تبريز در مشهد و كرمان نقد نمي شد.
اگر آشتي شان داده بودند كه مجموعه موزه تئاتر شهر تبريز ٣ بار و با عنوان هاي متفاوت افتتاح نمي شد.
اگر آشتي شان داده بودند...
اگر آشتي شان داده بودند...
اگر آشتي شان داده بودند...

حالا اما تئاتر و سينماي تبريز به توفيقي نسبي دست يافته است.
چه كسي باورش را مي كرد كه روزي ٧ نمايش آن هم پر از تماشاگر ، آن هم همزمان در تبريز روي صحنه باشد؟
چه كسي باور مي كرد حالا تئاتر تبريز به كشور هاي همسايه سفير اجرا بفرستد؟
چه كسي فكرش را مي كرد كه نماينده سينماي تبريز از فجر تهران به توكيو ژاپن برود و شب هاي سياه تالين را ببيند از آنجا عكسي برايمان رله كند كه ٣ تبريزي در تالين؟
سوغات برادران ارك از كن براي سينماي تبريز مگر در خيال ها مي گنجيد؟
دم غيرت و همت هنرمندان شهرم گرم كه خسته نشدند و ماندند و ساختند.
دم اصغر يوسفي نژاد ها ، نازيلا ايرانزادها، بهمن و بهرام ارك ها، رامين رياضي ها، نادر ساعي ور ها، سيروس مصطفي ها، علی فتوحی ها، جمال ساقي نژادها، بابك نهرين ها، علی پوریان ها، عليرضا سلمان پورها، سنا پورسعيدي ها، محدثه حيرت ها و در نهايت دكتر لاله ها و فريبا وفي ها و ...
گرم
حالا تبريز هر چقدر سرد كه باشد و يخبندان، مي توان در تئاتر هايش گرم شد
حال سينمايي ها و تئاتري هاي تبريز خوب است اما باعث اين خوشي حال، خودشانند.

 

46

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 735942

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =