تهران فقط مشکل آب ندارد. مشکل آلودگی هوا، ترافیک، گرانی، بیکاری، بزهکاری و فساد هم دارد.

 هندوانه مظلوم و بی دفاع نمی‌تواند عامل همه این مشکلات باشد.

تهران دچار سندرمی است که در علوم مدیریت و تفکر سیستمی با عنوان "موفقیت برای موفق" یا "success to the successful" شناخته می شود. این سندرم محصول فرآیندی است که با تصمیمی نامناسب در مورد تخصیص منابع به اجزاء یک مجموعه (مثلا شهرها) کلید می خورد. تخصیص نامتوازن منابع محدود باعث رشد نابرابر اجزاء می شود. سپس جزئی که رشد بیشتری داشته و به اصطلاح موفق بوده (تهران) دارای قدرت نسبی بیشتری می شود و می تواند منابع بیشتری را به خود اختصاص دهد و در فضای رقابتی نابرابر به رشد و موفقیت بیشتر ادامه دهد.

در مقابل سایر اجزای مجموعه (شهرهای دیگر) به خاطر عدم دسترسی به منابع مناسب از رشد باز می مانند و رفته رفته نسبت به عضو موفق ضعیف تر و نا موفق تر می شوند. این چرخه نامعیوب می تواند تا زمان از بین رفتن کل مجموعه به خاطر اتمام منابع ادامه پیدا کند و تا رسیدن به آن نقطه مدیر را به تخصیص منابع بیشتر به "موفق" مجموعه مجاب نماید.

پایتخت و چندین کلان شهر دیگر ایران از این سندرم رنج می برند؛ رشد قارچی این شهرها باعث ایجاد فرصتها و امکانات بیشتر در آنها و مهاجرت به این مناطق شده است و نیازهای اولیه این شهرها را بیشتر و بیشتر کرده است. در سوی دیگر ماجرا محدودیت حد رشد در این شهرها به خاطر نبود بیشتر منابع (آب و زمین و باد و فضای سبز و...) باعث ایجاد مشکلات عدیده‌ای در این مناطق شده است.

راه حل پایدار این مشکل اساسی، تخصیص منابع اقتصادی به شهرهای دیگر ایران و ایجاد فرصت و ظرفیت رشد در آنهاست اما در شرایط اضطرار و به خاطر هزینه سیاسی بالای تغییر روند موجود، مدیران چاره ای جز تخصیص منابع بیشتر به کلان شهرها جهت حل مشکلات آنها و تأمین نیازهای روزافزون آنها نمی یابند و این داستان ادامه خواهد داشت.

* استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن

۴۷۴۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 624269

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۲۳:۲۴ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۷
    1 0
    البته هندوانه و امثال آن مشت نمونه خروار حساب می شوند. مشکل اصلی در مسأله ای به نام اسپیشل پلنینگ یا همان چیزی است که در فارسی به آن آمایش سرزمین می گوییم. بی توجهی به عوامل به هم پیوسته ای که در یک نقطه کاری را توجیه پذیر و همان کار را در جای دیگری توجیه ناپذیر می کنند مشکلات بسیاری به بار می آورد که مثلا نمونه جنجالی اش می شود ماجرای دریاچه ارومیه که برای خشکیدن آن دنیای دلیل ردیف کرده اند؛ از برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی و نیز سدهای که ورودی حوزه آبریز این دریاچه را کاهش داده اند تا کشت محصولات آب بر و یا جایگزینی کشت های با مصرف آب بالا به جای کشت های کم مصرف تر.
  • بی نام A1 ۲۳:۳۱ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۷
    3 0
    وقتی آب مصرفی و هزینه تمام شده کشت چغندر قند در ایران خشک و اروپای پر آب را مقایسه می کنم و می بینم هزینه کشت چغندر قند در ایران با وجود انرژی و آب و نهاده های ارزان کشاورزی با سه برابر هزینه متوسط آن در بازار رقابتی و آزاد اروپا انجام می شود از درک فلسفه پافشاری بر کشت آن در ایران خشک در می مانم. البته توجیهاتی مانند خودکفایی و اقتصاد مقاومتی بدون در نظر گرفتن پیامدهای زیست محیطی آن پذیرفتنی نیست. همین مسأله را به صورتی دیگر در مشهد دیدم که مسولان تازه ای که در یکی دو سال اخیر در مشهد به قدرت رسیده اند بی خبر و بی توجه به انبوه آثار بارگذاری بی مطالعه جمعیت دست به کار ساخت انبوه مراکز اقامتی ارزان قیمت برای زائران امام رضا شده اند بی آنکه به پیامدهای زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی آن بیندیشند
  • بی نام A1 ۲۳:۳۷ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۷
    2 0
    علاقه ام به مسائل آمایش سرزمین باعث شده در سالیان اخیر انبانی از این بی تدبیری های نامدیرانی را که لاجرم بر کرسی های مدیریتی این سرزمین تکیه زده اند گرد آورم که جز دریغ و افسوس نتیجه ای نداشته است. تا هنگامی که به شیوه های فراگردی مدیریتی بی توجه هستیم و از نگرش همه جانبه به پیامدهای تصمیم سازی های کلان عاجز یا غافلیم همچنان تاوان خواهیم داد و مثلا شاهد کشت برنج های به ظاهر خوش عطر و طعم در خشک ترین مناطق اصفهان و فارس و خراسان رضوی خواهیم بود بی آنکه خسارت های جبران ناپذیر آن را در حوزه آبی و زیست محیطی و در نهایت در اقتصاد کلان در نظر بگیریم.