۰ نفر
۴ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۳:۲۸

به نظر می رسد ترامپ آهسته آهسته ادبیات جدیدی را دارد بردنیا حاکم می کند. البته همه می دانند که ترامپ خودش تنها نیست وجریانی او را روی کار آورده و از وی هم تا جایی که بتواند حمایت می کند.

اقدامات مهمی که تا کنون ترامپ انجام داده عبارتند از: ۱- پرده دری در انتخابات که به عنوان یک سنت جدید در دنیا و به ویژه برای ابرقدرتی چون امریکا بی سابقه بود. ۲- قبول نداشتن سازمان ملل با انکه سازمان ملل خود مفتضح و رسوا است و آن را همه می دانند ولی قبول نداشتن ترامپ آن را، حکایت از یک برتری جویی و برتری خواهی از نوع جدید دارد. او که این وضعیت سازمان ملل را تحمل نمی کند و می خواهد بودجه اش را کم کند و یا می گوید چرا باید در نیویورک باشد نه به عنوان اعتراض بر حق کشی سازمان ملل بلکه اینکه چرا حق کشی هایش با هماهنگی ترامپ و امریکا نیست و به عبارت روشن تر چرا مثلا اسراییل را محکوم کرده است.

او می گوید سازمان مللی که در امریکا باشد و به خواست امریکا تن در ندهد به چه درد می خورد. با آنکه اغلب تحت تاثیر آن هم بوده است ۳-اعلام تغییر جای سفارت امریکا از سر زمین اشغالی به بیت المقدس نشان از زور گویی و تفرعن او دارد ۴- تروریسم را او محکوم می کند اما محکومیتش به سبک خودش است او یا معنی ترور را نمی فهمد و یا می گوید هر چه بر علیه اوست تروریسم است. واقعا جای تعجب و خنده است که خود که حامی تروریسم است و در همه براندازی های دنیا سهیم بوده است و هم اکنون در سوریه و عراق و افغانستان جنایاتش واضح و آشکار است و نیز همدستش عربستانی است که همه شواهد حاکی از پرورش داعش و تزریق بودجه و امکانات به اوست و در۱۱ سپتامبر هم حضور داشته جزو ترورست ها نیست اما ایران که قربانی تروریسم است به عنوان تروریسم اسلامی شناخته می شود. ۵-او با تروریسم و داعش مخالفت می کند درعین حال نیرو به سوریه می فرستد .

او اظهار می دارد که با جنگ مخالف است اما بودجه نظامی خودش را بالامی برد. این حکایت از نوعی برتری طلبی دارد که در عین حالی که می خواهد حزب رقیب را بکوبد اما می خواهد وحشت و دلهره ای را در اذهان همه مردم جهان ایجاد کند۶- مخالفت با وحدت اروپا و شکستن اتحاد آنها. با آنکه انگلیس از قبل هم با امریکا بود ولی پس از رای اوردن ترامپ تمایلش به خروج از اتحادیه اروپا بیشتر شد در عین حال زمزمه تجزیه از برخی کشور ها ی اروپایی هم شنیده می شود و گویی امریکا از این کار بدش نمی اید او می خواهد قدرت اروپا را در پیش رو نداشته باشد. و یا در مورد چین و تایوان و دوگانه عمل کردن وی ۷-موضع او راجع به برجام هم جالب است اول می خواست آن را پاره کند.

شاید این تاکتیکی بود که به قول معروف به مرگ بگیر تا به تب راضی بشود. ازطرف ما هم خیلی جالب است با آنکه برجام حرف و حدیث زیاد دارد و خود اقای ظریف گفت آنچه می خواستیم نشد ولی با این موضع ترامپ ما دیگر باید خوشحال باشیم که فقط برجام را پاره نکند ولی چه بسا با نگهداشتن آن انواع بهانه ها برای فشار بیشتر را تجربه کند و ما هم بخاطر پاره نکردن آن مجبور شویم موضع انفعالی به خود بگیریم. اینکه ترامپ و نتانیاهو هم از پاره نکردن استقبال می کنند بسیار معنی دار است.

این ها و عوامل ریز و درشت دیگر از ترامپ به این معنا است که او می گوید من کار ندارم در خارج چه اتقاق می افتد و یا دیگران در باره او چه قضاوتی خواهند داشت اما او می خواهد بگوید آنچه من میگویم درست است و هر کس با من نیست برود گم شود. قبلی ها یعنی اوباما و دار و دسته اش هم همین را می گفتند منتها با ادبیات دیگری. رفتارش با مرکل هم همینگونه بود در حالی که با نایب رییس وزارت خارجه عربستان ،فرد دست چندمی عربستان به گونه دیگر است، دست می دهد و عکس می گیرد و مصاحبه می کند. و هر دو می خواهند به نفع مسلمانان کار کنند!! در واقع برنامه غرب با اسلام همان برنامه جنگهای صلیبی است که دشمنی یهود در لباس مسیحیت به جنبش درآمد.

پس از آن به فروپاشی عثمانی انجامید و بعد از جنگ جهانی ها قدرت اروپا به امریکا رسید و اینک او داعیه دار مبارزه بر علیه اسلام است. البته بعضی وعده های ترامپ در حریان انتخاباتش به ظاهر خوب بود. فروکاستن امپراطوری خبری رسانه ها یا هالیوود ها، اما او از ان جهت که آنها قلب حقیقت می کنند به آنها نتاخت بلکه از این جهت که چرا با وی مخالف بودند و اینک او با قلدری تمام یکه می تازد و هر حرف ضد و نقیضی را می گوید و از دروغ و راست هم ابایی ندارد و می گوید این منم طاووس علیین شده هرکه قبول ندارد خود داند. او ترس و وحشت را بر گفتگو مقدم کرده است و از این رو ممکن است عد ه ای ترسو هم از آن بترسند. اردوغان هم که طالب قدرت است اینک با اروپا در افتاده و عملا با امریکا است و این دو زبان هم را بهتر میفهمند.

ترامپ شعار ها خوبی در دوران نامزدی داد که بعضی ها فکر کردند که واقعا می خواهد اصلاحاتی انجام دهد اما معلوم شد او میخواهد سلطه خود و امریکا را با جبهه ای آهنین و خشن بر دنیا حاکم کند تا همه از امریکا چشم بزنند. او برای بد نام کردن حزب رقیب هم از هیچ چیز دریغ نمی کند. و این نه به معنای این است که حزب دمکرات خوب بود. هر دو دو روی یک سکه اند.

ولی شاید نظریه پردازان سیاسی امریکا اینک به این نتیجه رسیده اند که باید چنین اقداماتی صورت گیرد. البته تحلیل مواضع ترامپ هنوز زود است ولی طلیعه کار او از جنجال های بزرگی خبر می دهد. به نظر من یک ویژگی دیگر کا ر ترامپ، از آنجا که بازرگان است توجه به مسائل اقتصادی است. او اگر می گوید ما نباید مثل گذشته در کشور های دیگر حضور داشته باشیم نه اینکه می خواهد قدرت امریکا را محدود کند بلکه می خواهد به گونه ای عمل کند تا دنیا از نظر اقتصادی به او محتاج باشند و به جای آنکه امریکا برود و پایگاه درست کند خود کشور ها بیایند و دست نیاز به سوی او دراز کنند. در واقع سالها ست پس از جنگ ویتنام که امریکا نتوانست پیروز شود و جنگ را ویتنامیزه کرد این برنامه را ادامه می دهد. منتها به شکلی وسیع تر.

درخاورمیانه، آن را به جای یک کشور بین کشور ها برنامه را اجرا می کند. شما ببینید چگونه کشور های خاور میانه را به جان هم انداخته که جز بدبختی و حسارت از نظر مادی و معنوی برای آنها چیزی ندارد و خود این کشور ها هم این را یا نمی فهمند و یا خود را به نفهمی زده اند. که تا قرنها این بدیختی دامنگیر آنهاست.

اکنون ترامپی امده که هم نژاد پرست است هم به ظاهر قلدر است و هم کاسبکار. او بااین امور به ظاهر متناقض می خواهد نظم و یا ادبیات جدیدی را بردنیا حاکم کند. از یک طرف داعیه عدم حضور در کشور های دیگر را دارد و از طرف دیگر بودجه نظامی را تقویت می کند. خوب معنایش این است که ترس و وحشت ایجاد کند تا دنیا خودش تسلیم امریکا شود و از او کمک بخواهد و در عین حال بودجه سرمایه گذاری در خارج را در داخل کشور صرف کند و این است که در داخل امریکا هم طرفدار داشته باشد. اما موضع ما ایرانیها باید چگونه باشد.

من قبول دارم که کشور ما دارای مشکلات عدیده ای است که بسیاری از آنها به خودمان بر می گردد ولی در یک کلیتی اگر بنگریم می بینیم که مخالفت با ما معنی دار است. به قول دکتر شریعتی می گفت حقانیت یک مکتب را باید از چند جهت شناخت اول خدای آن مکتب، دوم پیامبر آن مکتب، سوم کتاب آن مکتب، چهارم پیروان راستین آن مکتب، و پنجم دشمنان آن مکتب. و من به این پنجمی اشاره دارم.

دشمنان ما با این تناقض گویی ها وضعیت ما را مشخص می کند و اینکه اگر می خواهیم بمانیم راهش نه التماس کردن است و نه دل به این کشور وآن کشور بستن است و نه حتی امید به همسایگانی که کلی در آنها خرج کرده ایم و حالا انتظار داریم تلافی کنند. نمونه آن را هم در ترکیه می بینیم و با آنکه این همه به آن باج می دهیم و بازار های کشور را پر از جنس ترک کرده ایم اما همواره در مواقع حساس به ما ضربه زده اند. همچنین در عراقی که چند وقت دیگر نخست وزیرش می خواهد با ترامپ ملاقات کند و ...آنچه مهم است داخل کشور است.

ما ملت بزرگی هستیم و دارای امکانات بسیار و باید یکدل و یک زبان از سیاست های مستقل ملی طرفداری کنیم و برخلاف امریکا حتی در انتخابات به روی هم چنگ نزنیم. حرف حسابی گفتن دعوا نمی خواهد. منطق و عقلانیت می طلبد و اگر پول های کثیف به میدان نیاید مردم خودشان راه درست را تشخیص می دهند. سردمداران هم به شفافیت اطلاعات و آمار توجه کنند و با آمار بازی نکنند. کمی به فکر کشور و آینده آن باشند. مردم را درست هدایت کنند و به سال های اینده و نسل های آینده فکر کنند.

برای ما نباید شخص مطرح باشد برنامه و برنامه ریزی و مبارزه با فساد و اینده نگری و حفظ ذخائر ارزی و انسانی از هر نوعش مهم است. وفاداری به ملت از هر چیز دیگری بالاتر است. چه فرق می کند حسن بیاید یا حسین. برنامه و کارکرد او مهم است و استقلال اقتصادی و معیشت مردم.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 647641

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 5 =