جواد منصوری سفیر پیشین ایران در چین و کارشناس مسائل بین المللی در گفت و گو با خبرآنلاین گفت: امریکا از درگیر شدن با چین اجتناب می کند و بیشتر می خواهد که از طریق تبلیغاتی، سیاسی و بین المللی از قدرت گرفتن روزافزون چین جلوگیری کند.

محمد اکبری: دولت‌های دموکراتیک با هم نمی جنگند. این نظریه ای است که با نام صلح دموکراتیک معروف است. بعد از روی کار آمدن ترامپ و مواضعی که او در مورد مسائل مختلف داشته است این بحث بوجود آمده است که آیا او می تواند بدون تنش و ایجاد تضاد در رابطه با دیگر کشورها مناسبات خود را پیش ببرد؟ هر چند ترامپ از روابط نزدیک با روسیه سخن می گوید اما به نظر می رسد که نظرات مثبتی در رابطه با چین ندارد. چین در چندین سال گذشته به یکی از قدرتهای بزرگ اقتصادی تبدیل شده است و بدون سر و صدا قدرت نظامی و تسلیحات خود را نیز افزایش داده است.

ترامپ در ابتدای پیروزی خود بدون در نظر داشتن چین خواست ارتباطاتی با تایوان برقرار کند که باعث تنشهایی در رابطه با چین گردید. در دوره جدید و با افزایش قدرت نظامی چین و موضوع گرایش امریکا به سمت آسیا، این موضوع شکل گرفته است که آیا در آینده نزدیک اصطکاک و برخوردهایی میان چین و امریکا می تواند ایجاد شود؟ در این باره با جواد منصوری سفیر پیشین ایران در چین و کارشناس مسائل بین المللی گفت و گو کرده ایم که در ادامه می‌خوانید: 

به نظرتان قدرت نظامی چین بعد از قدرت اقتصادی آن در سالهای اخیر چقدر افزایش پیدا کرده است و در آینده نزدیک چین می تواند خود را در مسائل سیاسی درگیر کند؟

هر دولتی برای تداوم موجودیت و امنیت و تمامیت ارضی و اقتدار خود قطعا نیازمند این است که در ابعاد متعددی دارای توان کافی باشد، به عبارت دیگر تنها کافی نیست که فقط در یک یا دو حوزه قدرت خود را افزایش دهد و از مسائل دیگر غافل باشد. زیرا که در چنین صورتی ابعاد ضعیف آن دولت به عنوان نقاط هدف برای رقیب و دشمنان آن قرار می گیرد و به همین خاطر نقاط قوتش هم توانایی پاسخگویی را نخواهد داشت، ضمن اینکه ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی و امنیتی مکمل یکدیگر هستند. از این رو اگر کشوری بخواهد از لحاظ اقتصادی رشد کند باید حتما امنیت آن هم در حد بالایی باشد و اگر بخواهد امنیت و اقتصادش در حد بالایی باشد باید نظام آموزشی نیرومندی داشته باشد، اگر بخواهد همه اینها را داشته باشد حتما باید بهداشت و سلامت خوبی داشته باشد، نمی شود اینها را از هم جدا کرد. یک اشتباه رایجی در تحلیلهای رایج انجام می گیرد که یک دولتی بیاید و فقط در بعد اقتصادی خود کار کند و تصور کند این به معنای آن است که می تواند برای همیشه اقتصاد کشور را پیش ببرد. اتفاقا یکی از بزرگترین خدمتهایی که هو جینتائو رئیس جمهور قبلی چین انجام داد این بود که برای توسعه چین اعلام کرد توسعه باید همه جانبه، علمی، مردمی و پایدار باشد. باید به این توجه کرد که او چهار ویژگی بسیار مهم برای توسعه قرار داد. به همین خاطر در این دوره چین یک جهش همه جانبه و فوق العاده در همه زمینه ها داشت. در واقع می توان گفت در پایان ده سال ریاست جمهوری او چین یک جهش فوق العاده ای در همه عرصه ها بدست آورد. البته رئیس جمهور جدید هم چون در همان دوره معاون رئیس جمهور بود، در واقع همان خط را ادامه می دهد.

چرا افزایش قدرت نظامی چین در حال حاضر بیشتر مد نظر قرار گرفته است و مطرح می شود؟

آنچه در ماههای اخیر از قدرت نظامی چین مطرح شده است به معنای آن نیست که قبلا به آن توجه نمی شده و حالا توجه می شود. بلکه در چند ماه گذشته امریکایی ها بنا به نظرات خودشان تهدیداتی را متوجه چین کردند. دولت چین برای پاسخگویی به این تهدیدات و بلوفهای تبلیغاتی و یا شعارهایی که می دادند قدرت نظامی خود را به رخ امریکا کشیدند و به صحنه آوردند والا به معنای آن نیست که چین قبلا این قدرت را نداشته است. به عنوان نمونه دولت چین در 8 سال پیش قدرت نمایی فوق العاده ای در زمینه علمی- امنیتی- دفاعی نشان داد و آن اینکه با اشعه لیزر چند ماهوراه امریکایی را در فضا منهدم کرد. امریکایی ها در همان مقطع گفتند چین از لحاظ علمی و از لحاظ فضایی از ما پیش افتاده است. بنابراین اینکه فکر شود دولت چین برای بخش نظامی خود اهمیتی به اندازه بخش اقتصادی خود قائل بوده است، درست است ولی این فقط بخش نظامی نیست، بلکه در تمامی بخشها این مسئله واقعیت دارد. از این رو باید گفت به تازگی نوعی ارائه پرستیژ داشته و در واقع قدرت خود را به نمایش گذاشته است.

آیا می توان تنش یا اصطکاکی را در آینده با توجه به اینکه احتمال دارد ترامپ روشهای دیگری را در مقابل چین طرح ریزی کند و از طرفی چین بخواهد تحرکاتی در خاورمیانه یا مناطقی دیگر داشته باشد، پیش بینی کرد؟

مجموعه قرائن حاکی از آن است که امریکا از درگیر شدن با چین اجتناب می کند و بیشتر می خواهد که از طریق تبلیغاتی، سیاسی و بین المللی از قدرت گرفتن روزافزون چین جلوگیری کند. بعلاوه نوعی توازن منفی در اقیانوس آرام بوجود بیاورد، به گونه ای که امریکا بتواند متحدین خود را در این منطقه حفظ کند تا بتواند منافع عظیمی که در این منطقه دارد حفظ کند. از طرفی چین هم تمایلی ندارد با امریکا درگیر شود. چون به هر حال به نفع چین هم نیست که به سمت درگیری برود. اما در عین حال آمادگی های لازم را هم فراهم می کند که اگر روزی امریکایی ها دچار اشتباه محاسباتی شوند غافلگیر نشوند و هم اینکه بتوانند منافع و موجودیت خود را به طور کامل حفظ کنند. ضمن اینکه به نظر می رسد دولتهای شرق آسیا مانع از این درگیری خواهند بود، بخاطر اینکه جنگ چین و امریکا قطعا به زیان آنها خواهد بود. ژاپن، تایوان کره جنوبی، استرالیا و بعضی کشورهای حاشیه اقیانوس آرام قطعا می دانند که آنها بازنده این جنگ خواهند بود.

52312

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 643655

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۲۳:۲۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۷
    0 1
    آمریکا قدرت اقتصادی اش رو از دست داده و چین به زودی جایگزین قدرتمند اون میشه، هند هم به سرعت در حال پیشرفت هست با از دست دادن بازار آسیا برای کشورهای غربی، آرام آرام قدرت های غربی از صحنه خارج می شوند، نمونه اون بریتانیا هست که به تاریخ پیوست و بزودی چند تکه خواهد شد آمریکا هم دیگه قدرتی نداره در آسیا و هر کاری که میکنه با پول های نفتی کشورهای عربی هست و نه بیشتر از اون تا سال 2025 اروپا دچار بحران های شدید خواهد شد و آمریکا هم شروع به تکه تکه شدن میشه، کالیفرنیا احتمالا اولین ایالت مستقل خواهد شد