۰ نفر
۱۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۵

ماجرای کاری که سارا خادم الشریعه انجام داد و حاشیه‌های پس از آن هنوز هم ادامه دارد.

افشین خماند: «از اینجا چیزی رفت که هیچ چیز جانشینش نخواهد شد » این جمله را کشیش به هیو می گوید ، در فیلم « دره من چه سر سبز بود» شاهکار همیشه جان فورد بزرگ  و من هم فکر می کنم ، چیزی ازمیان ما رفته است ، چیزی مثل اعتماد ، چیزی مثل خوب دیدن ، چیزی مثل تعریف ...انگار همه ما تبدیل به ماشینی شده ایم برای غر زدن ، برای ایراد گرفتن ، برای بهانه گرفتن ...انگار آن قدر تعریف همراه با اغراق شنیده ایم که برابر هر توصیف مثبتی ضد ضربه شده ایم . عینی ترین مصداق همین داستان سارا السادات خادم الشریعه است ،دختری که کار خوبی کرد، کاری که در معنای واقعی کلمه پهلوانانه است مگر پهلوانی چیست ؟ پهلوانی ، عیاری و فتوت برخلاف آن که  ما در ذهن خود غولی ساخته ایم ؛ خیلی ساده است ، خیلی شدنی است ، از قدیم مثال می آورم ، از قابوسنامه؛ عنصر المعانی می نویسد:«اصل جوانمردی سه چیز است: اول آنکه هر چه بگویی بکنی، دوم آنکه راستی خلاف نکنی، سیوم آنکه شکیب را کاربندی...» به همین راحتی ، به همین سادگی ...مشکل ما از آن جا شروع می شود که بین پهلوان  و کار پهلوانانه هیچ تفاوتی قائل نمی شویم ، فکر می کنیم که از یک آدم معمولی نمی شود کار پهلوانانه سر بزند ،ما گمان باطلی داریم که برای انجام هر کار پهلوانانه ای باید پوریای ولی بود ، باید هفت شهر عشق را طی کرد، باید آن قدر تزکیه داشت که شهره به زهد شد، خوشا به حال آن هایی که این گونه «پهلوان » هستند ، اما ما آدم های معمولی ، ما آدم های عادی هم می توانیم ، اشتباه کنیم و لحظه ای ، شاید حتی یک بار در عمرمان ، کاری کنیم که هیچ پهلوانی عرضه و انجام آن را نداشته باشد.

تاریخ برای این  گونه کار هاپر از مثال است .اینجاست که باید ترازوهای ذهنی را کنار گذاشت ، این که چه کسی انجام می دهد ، اصلا مهم نیست ، مهم کار است ، خارج از فاعل آن ، باید آن را ستود ، ساراالسادات خادم الشریعه با هیچ متر ومعیاری پوریای ولی نمی شود ، دختر جوانی است که با هوش تر است اما اگر به صفحه اینستاگرامش سری بزنید ، فرقی با باقی دختران جوان سرزمین ما ندارد، از همان چیزهایی لذت می برد که باقی دختران همسن و سالش ،از همان موسیقی ها ، از همان رستوران رفتن ها و ..او عاشق بردن است ، عاشق پیروزی ، عاشق کیش دادن، مات کردن اما در یک لحظه از زندگی اش، دختری را روبروی خود دیده که او را به یک تصمیم مهم رسانده ،می شود از ضعف حریف استفاده کرد یا نکرد؟ این از همان بندهای ساده جوانمردی است و کاراو کار پهلوانانه محسوب می شود، به همین سادگی ؛ به همین راحتی ...سارا وقتی آن تصمیم را می گرفت ، فارغ از قوانین حرفه ای ورزش عمل می کرد، الان هم ظلم به کار او است که وقتی او با قانون بزرگ انسانیت کاری را انجام داده ، با قوانین خودساخته بشرساخت آن را ارزیابی کنیم و حرف تباتی را وسط بکشیم ، کار این وسط چیست؟

کاری همه آن هایی که پیش از ما قلم در دست گرفته اند، انجام داده اند ،ما باید خوبی را گسترش دهیم ، باید الگوهای جامعه را افزایش دهیم ، باید آن قدر در ستایش این فضیلت های هرچه قدر هم خرد بکوشیم تا اگر کسی دیگری هم در موقعیت کاری متفاوت و پهلوانانه قرار گیرد،تردید نکند ، نه جامعه ای داشته باشیم که همه می خواهیم ناظر باشند و با یک گوشی تلفن همراه عکسی یا فیلمی ضبط کنند و بروند ،معرفی خوبی و خوبی ها همیشه وظیفه نویسنده ها در فرهنگ ایرانی بوده ، از تذکره الاولیای عطار و شاهنامه فردوسی ، خوب بودن را حتی با اغراق  الگو می ساختند و بعد ها همه هم ...شاید زمانه اساطیر تغییر کرده باشد اما خوبی که مانده است ، الگوهای رفتاری خوب که پربرجاست . این که الگوهای خوب را ترویج دهی اگر اسمش توهم است ، خوشا به حال متوهمانی مثل ما ، که نمی گذاریم آتش جوانمردی خاموش شود.

251 41

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 607338

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سام A1 ۱۲:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۰
    12 15
    افرین به آقای خماوند و آقای عشوندی که جواب آدم متوهمی مثل شجیع رو دادن، رضا شجیع ته هنرش باید این باشه که برا مقطع ابتدایی انشا بنویسه، خبرانلاین نامردی اگه چاپ نکنی
  • بی نام DE ۱۳:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۰
    10 11
    شما به من بگو رستم پهلوان بود یا سهراب؟ آنجا که سهراب پشت رستم رو به خاک می زنه و رستم به خاطر پیری اش از او فرصت می خواهد و پس از درمان در رزم بعدی سهراب را به خاک می زند و آنچنان زخمی می کند؟ من می گویم رستم پهلوان بود. رستم برای ایرانمان آن حیله را زد و آن نبرد بعدی را برد. گرچه نیت سهراب از همان ابتدای لشکرکشی خیر بود. اما رستم لحظه ای برای دفاع از کشورش شک نکرد و هیچ وقت تبانی نکرد. اخلاق درویشی اخلاق یک پهلوان نیست. درویش یا سفید است یا سیاه. در ایدئولوژی من فقط خدا سفید است و فقط شیطان سیاه است و انسان ها خاکستری اند. این که سارا خانم خواسته سفید باشد نتوانسته.. چون یادش رفته برای چه مسئولیتی به ان مسابقات رفته. مسئولیت اش را فراموش کرده که بدتر از کار نیکو انجام دادن است.
  • پویا A1 ۱۴:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۰
    16 4
    سلام ، با مطالعه تحلیلهایی که در سایت خبرآنلاین عزیز در مورد ورزشکار خوب کشورمان سرکار خانم سارا خادم الشریعه به قلم توانای تحلیل گران ورزشی به رشته تحریر در آمده بی اغراق به این نکته می توان پی به استعداد و قلم شیوا و بیان زیبای این عزیزان پی برد که چگونه نظرات خویش را چه موافق و یا مخالف در کمال متانت و احترام متقابل بیان می دارند و بی گمان این اتفاق خوبی است که در عرصه روزنامه نگاری حرفه ای در ایران قابل مشاهده و در حال پیشرفت است اگرچه هنوز ابتدای راهیم اما این را به فال نیک میگریم که با احترام دوطرفه نیز می توان به بحث و گفتگو و حل اختلافات پرداخت . با سپاس از خبرآنلاین
  • بی نام A1 ۱۴:۵۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۰
    16 5
    یاد این شعر فروغ افتادم. وقتی در آسمان دروغ وزیدن می گیرد/ چگونه می توان به آیه های رسولان سرشکسته پناه آورد. وضعیت فرهنگی مان اسف بار است.