۰ نفر
۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۲:۳۲

در بین وزارت خانه های هر دولت و به ویژه کشور ما دو وزرتخانه کلیدی و محوری هستند.

یکی وزارت داخله که اکنون به نام وزارت کشور است و دیگری وزارت خارجه . این دو وزارت خانه در واقع هماهنگ کننده سایر وزارت خانه هاهستند. واز این رو به نظر می رسد یک سر و گردن از سایر وزارتخانه ها بالاتر اند.

این بالاتری نه به لحاظ قدرت و امکاناتی است که باید برای خود فراهم کنند بلکه به لحاظ اقتدار از همه آنها بالاتر اند. اما متاسفانه این دو مزارتخانه به همه وظائف خود نمی پردازند و یا اشراف ندارند. وزرات داخله بیشتر به مسايل امنیتی و به تعبیری سیاسی بسنده می کند و همه امور را در این زمینه حل و فصل می کند و وزارت خارجه هم بیشتر به مسائل سیاسی بین کشور ها می پردازد.

در حالی که وزارت کشور اگر نیر.وهای خود را اعم از استاندار و فرماندار و بخشدارسیاسی و امنیتی انتخاب می کند ، نباید انتظار داشته باشد که بقیه وزارتخانه هم نمایندگانشان را در کل کشور و از بالا به پایین سیاسی انتخاب کنند. بقیه وزارتخانه ها وزارتخانه های کاری هستند و آنها باید کار کنند ، متخصص باشند و مسایل را بشناسند و وزارت کشور باید نهایت تلاش و سعی را در هماهنگ کردن نیروهای دیگر وزارتخانه در مقام کار بنماید. نه اینکه ببیند کدام هم خط اند و آنها را نگهدارد و کدام هم خط نیستند آنها را رد نماید.

به عنوان مثال از وزارت راه باید راه را بخواهد و از وزارت نیرو باید در همه سطوح کار شناسی آب و فاضلاب را انتظار داشته باشد و اینکه همه آنها در سطح منطقه باهم کار کنند و این طور نباشد که یکی خیایابان را اسفالت کند چند روز دیگر ازجانب وزارت خانه دیگری آن را بکند و همینطور در سایر موارد. استانداران ضمن توجه به استان خودشان نباید به گونه ای عمل کنند که موجب تخریب استان های مجاور شوند مثلا جلوی اب را گیرند و یا ایجاد کارخانه هایی بکنند که به استان مجاور لطمه بزند. .

این هماهنگی هاست که باعث ابادانی کشور می شود. البته سایر وزارتخانه هم باید بخشی ننگرند و به ارشادات وزارت کشور که هدفی جز ترقی و آبادانی بر اساس نظرات کارشناسی شده ندارند گوش دهند. اما متاسفانه اینطور نیست و چون همه چیز سیاسی است اگر هر کس به مقامی در هر وزارتخانه ای می رسد از بالا به پایین اغلب به فکر کار نیست به فکر ارتقای خود است که فردا نماینده شود و یا در سطحی بالاتر مقامی بگیرد ویا با رابطه از این وزارتخانه به وزارتخانه دیگر منتقل شود و همینطور قدرت پس از قدرت. دولت ها هم که عوض می شوند افراد که جابه جا می شوند نه بر اساس لیاقت کاری که بر اساس میزان رابطه و پیوند خطی و سیاسی است. این است که کار ها خوب پیش نمی رود بخش عمده این مسولیت به عهده وزارت کشور است که همه چیز راسیاسی دیده است.

سیاست و امنیت بخش مهمی از کار اوست ولی دلیل ندارد که آموزش و پرورش را هم سیاسی ببیند و یا دانشگاه را و یا هر وزارتخانه دیگر را . وزارت کشور باید فارغ از سیاست، کار از آنها طلب کند البته بر اساس نظرات کارشناسی و لذا باید مشاوران بی غرض و دانشمند و با مهارت داشته باشد و کار هماهنگ شده از سایر وزارتخانه ها طلب کند تا یک کشور پرکار و فعال را انتظار داشته باشد. البته این بر می گردد به این که کل نظام اجرایی علاوه بر اینکه به لحاظ امنیتی و سیاسی کشوری ارام می خواهند در عین حال انجام کار با برنامه و هماهنگ را هم طلب می کند.

رییس جمهور هم باید حافظ کل ارزش ها باشد و نه اینکه برای بار بعدی رای بیاورد . اگر هر کس به وظیفه خودش عمل کند هنگام انتخابات هم مردم می فهمند چه کسی موفق عمل کرده و چه کسی نه. مجلس هم باید از افراد خبره و کارشناس وکاردان تشکیل شود و نه اینکه همه سیاسی باشند.

در وزارت خارجه هم همینطور کار آنها فقط در بعد سیاسی نیست آنها در مورد همه مسائلی که مربوط به کشور است و مسائل حقوق بین الملل که در خارج از کشور رخ می دهد مسئولند از احترام به گذرنامه های مردم و حفاظت و حراست از حرمت شهروندان در خارج از کشور تا بداخلاقی هایی که ممکن است از جانب مردم و یا نسبت به آنان اتفاق افتد ناظر باشد و راه حلی داشته باشد. یا درمورد امور اقتصادی و زیست محیطی در خارج از کشور وزارت خارجه مسئولیت دارد. اینطور نباید باشد که هر وزراتخانه ای برای خودش در خارج از کشور دفتر و دستکی داشته باشد و فارغ از وزارتخارجه و یا دور از چشم آنها به کار های خود بپردازد.

هماگونه که وزارت داخله در داخل کشور مسئول همه وزراتخانه های دیگر به لحاظ هماهنگی و آسیب نرساندن به محیط زیست و دیگر استانها است وزارت خارجه هم باید در قبال عدم هماهنگی سایر وزارتخانه ها در خارج از کشور پاسخگو باشد و نه فقط در مسائل سیاسی بین دولتها. به طور مثال می بینیم این روز هاکه دولت ترکیه چه غوغایی می کند از یک طرف به داعش کمک می کند واز طرف دیگر ایران رامتهم و محکوم می کند و از جهت دیگر جلوی آب فرات و دجله را می گیرد و حقابه بقیه کشور ها را با قلدری تصاحب می کند و چه بسا در ریز گرد های ایجاد شده( در خوزستان ما ) به خاطر عدم سرازیر شدن آب مورد نیاز بقیه کشور ها دخیل باشد و هیچ کس هم به او بر اساس قوانین بین المللی تعرض نمی کند چون کشور های عراق و سوریه را در گیر جنگ کرده اند و ترکیه همینطور می تازد و تازه بازار ما را هم با لبخند مسولان تصاحب و تعرفه ها را به نفع خود کم می کند و آنوقت تراز تجاری ما به نفع ترکیه همچنن سنگینی می کند و ما دلمان خوش است که حسن همجواری داریم.

تازه ایام تعطیل هم بیشترین مسافر را ما به ترکیه می فرستیم که چه بسا اغلب با این شرایط بحرانی آنجا برای آوردن جنس و فروختن به این مردم است که این هجوم شکل می گیرد. این ها همه مسولیتهای وزارت خارجه است که باید اقتدار داشته باشد تا بتواند همه را هماهنگ کند و کسی و سازمانی سر خود آبروی کشور را نبرد. البته اقتدار غیر از قدرت است قدرت با فراهم آوردن امکانات ظاهری ازقبیل ساختمان و تجهیزات به دست می اید که در حد خود لازم است ولی اقتدار آن نفوذ معنوی است که با عامل بودن این دو وزارتخانه به تعهدات خود و الگو شدن برای سایر وزارتخانه ها حرفشان برو دارد و اجرا می شود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 645495

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =