۰ نفر
۲۷ دی ۱۳۹۵ - ۰۵:۰۰

بی نهایت دشوار است که در شهر خودت ودرهمسایگی خانه ات آواره وبی مکان باشی؛همچون غریبان در خیابانها راه بروی وشبها بدنبال بیقوله وخرابه ای باشی تا در آن طلوع آفتاب را نظاره گر گردی.

چه میشود یکی بر تختخواب خوشخواب سینی صبحانه را به پیش میکشد و همراه با آب پرتقالش روزنامه صبح را ورق میزند،درست مثل آنچه که در فیلمها می بینیم؛ ودیگزی دست وپای یخ کرده از سوز شبش را بر شعله های آتش برخاسته از پیت حلبی شبگرد ها گرم میکند.

یکی بدنبال پایه برای رفتن به پیست اسکی است و دیگری نمیداند چگونه روی برفها راه برود که برف کمتری از سوراخهای کفشش داخل ؛درست فهمیدی "کارتن خوابها "را میگویم که اخیرا سلسله دیگری از آنها بنام "گورخوابها"کشف شده؛وبرخی گویی از رسته ماموتها فسیلی پیداشده و تعجب میکنند گویی فقط دیشب اینها زنده بگور شدند وپدیده نوینی کشف شده؛بعضی دیگر اساسا بیخانمانی را نفی میکنند؛

در حالیکه در قلب نیویورک و در سایه آسمانخراشها؛ هزاران بی خانمان وآواره وجود دارند وبی خانمانی آسیبی فراگیر وجهانی است، عجیب تر از همه اینکه انگار بعضی ها فقط پست ومقام میگیرند که بدیهی ترین مسایل وناهنجاریها را انکار کنند..شاید این واکنش نیز اخیرا به عوارض شغلی اضافه شده.

به هر شکل بیخانمانها وکارتن خوابها در جامعه ما و مخصوصا در کلانشهر وجودی پررنگ وآشکار دارد و حدود 95در صد از آنها معتاد ودر اواخر سرازیری اعتیاد بوده وبخاطر رفتارهای پر خطر جنسی و تزریق مشترک دچار ایدز وبیماریهای ریوی هپاتیت وسل هستند.درمیان آنهامهندس دکتر ونیروهای ارزنده حرفه ای وجود دارند ولی اکثریتشان کارگر دستفروش کارگر پسماند(زباله گرد) و افراد فاقد مهارت شغلی بوده وبیش از 70درصدشان مهاجرین روستایی ویا از شهرهای کوچک هستند؛که سراب یکشبه پول دار شدن وبه پول مفت رسیدن آنها را آواره کرده.

خدا پدر شهرداری تهران را بیامرزد که با ساختن "گرمخانه" در دهه اخیر از یخ زدن بی خانمانها جلوگیری کرده؛شبی به یکی از این گرمخانه ها سرزدم ظرفیت تختها 50نفر بود که با کف خوابها 90نفر آنجا بودند؛شام ساده دوش گرم رختخواب پزشگ وصبحانه ای ساده وخداحافظ ویک شب از یخ زدن درامان بودیم.نمیدانم چرا افرادی که نذرهای غذایی دارند یا اشخاصی که از سفره های مهمانیشان مقادیر قابل توجه غذا باقی میماند؛ آنها را به اینگونه مراکز نمی برند .

به هر حال این افراد قربانیان شرایط اجتماعی هستند وهرکدام انسان بوده وحق زندگی دارند؛نباید منتظر دولت وشهرداری بمانیم؛در عکسهای یک سایت دیدم مردم ترکیه در شبهای سرد استانبول روی سگهای ولگرد وخیابانی پتو و اقلام گرم کننده می اندازند.مهر وانسانیت و عشق ایرانی کجا؟ و اهالی استانبول و ترکیه کجا؟

بله این افراد معتادند اما انسان وهموطن وهمنوع ما هستند روزگاری عزیز ودردانه خنواده ای بودند،چرا معتاد شدند؟در بخش جداگانه ای به آن خواهم پرداخت؛اما در این بخش میخواهم عرض کنم بعضی ها بهترین وسریع ترین راه حل معضلات را پاک کردن صورت مسله میدانند؛برخی دیگر از تمام امکانات جامعه حداکثر بهره را میگیرند و در مقابل اینگونه فرآیندها دستی بر دست می سایند و می فرمایند؛ "ای آقا مملکت صاحب دارد به ماچه؟"بسیاری دیگر عشق یاری وکمک دارند اما توانایی مساعدت ندارندواندگی دیگر با پول و وقت و تخصصشان رسالت اخلاقی خود را ایفا میکنند؛ ما درکدام گروه هستیم؟

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 623875

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 1 =