مروری بر حوادث ایران در یکشنبه 30 مرداد 1390

 

دستبرد 30میلیونی نظافتچی به خانه مرد ثروتمند

روزنامه شرق نوشت: مرد نظافتچی که با سرقت 30میلیون تومان زیورآلات صاحبکارش قصد داشت از کشور بگریزد در دام پلیس گرفتار شد.
این پرونده روز 9مرداد با شکایت مردی میانسال در کلانتری گاندی گشوده شد. شاکی با اعلام اینکه 30میلیون تومان طلا و جواهرات از خانه‌اش سرقت شده است از مرد نظافتچی شکایت کرد و گفت: «از چند ماه پیش به دنبال استخدام فرد مناسبی برای نظافت خانه‌ام بودم تا اینکه یکی از بستگانم جوانی افغان به نام غلام را معرفی کرد. او گفت چند نفر از اقوام غلام قبلاً برای او کار کرده‌اند و از کارشان راضی است. من هم به دلیل این تعریف و تمجیدها غلام را به عنوان خدمتکار پذیرفتم و از آن به بعد او هر ماه دومرتبه به خانه‌مان واقع در خیابان آفریقا می‌آمد و همان‌طور که از او تعریف شده بود به خوبی کارش را انجام می‌داد و من و خانواده‌ام راضی بودیم. مدتی از شروع به کار این جوان گذشت تا اینکه چند روز قبل، او هنگام نظافت به بهانه انجام کاری مهم بیرون رفت و گفت چند دقیقه دیگر برمی‌گردد؛ اما هرچه منتظر شدم دیگر خبری از او نشد. من که به رفتار غلام مشکوک شده بودم به دقت وسایل خانه را کنترل کردم و فهمیدم کلید یکی از کمدها که وسایل باارزش در آن نگهداری می‌شد، عوض شده است. با زحمت در کمد را باز کردم و متوجه شدم طلا و جواهرات داخل آن که حدود 30میلیون تومان ارزش دارد سرقت شده است.»
بازپرس شعبه15 دادسرای ناحیه3 تهران با ثبت این شکایت، رسیدگی به آن را به کارآگاهان مبارزه با سرقت منزل پایگاه سوم پلیس آگاهی، محول کرد. شاکی هیچ اطلاعاتی از نظافتچی خیانتکارش نداشت و فقط چند نفر از اقوام او را می‌شناخت. از این رو در تحقیق از نزدیکان متهم مشخص شد او در شریف‌آباد ورامین زندگی می‌کند. ماموران به شریف‌آباد رفتند، اما نتوانستند هیچ ردی از جوان تحت‌تعقیب بیابند و مشخص شد نشانی اعلام‌شده جعلی است. در ادامه ماموران تمام مکان‌هایی را که ممکن بود غلام در آنجا تردد کند، زیر نظر گرفتند اما باز هم سرنخی از سارق فراری به دست نیامد.
در چنین شرایطی افسران آگاهی راه‌های دیگری را برای شناسایی مخفیگاه متهم آزمودند. در این مرحله کارآگاهان که احتمال می‌دادند غلام پس از سرقت میلیونی قصد دارد از کشور خارج شود این ماجرا را به اداره کل اتباع خارجه وزارت کشور گزارش دادند. چند روز پس از این مکاتبه، خبر رسید غلام قصد دارد با دریافت کارت خروج، از ایران برود. به این ترتیب کارآگاهان غلام را در اداره کل اتباع خارجی غافلگیر و نقشه فرار او با جواهرات را نقش بر آب کردند.
با آغاز بازجویی‌ها از متهم مشخص شد مخفیگاه وی در باقرشهر شهرری است. ماموران به محل سکونت او رفتند و در بازرسی آنجا مقداری از جواهرات مسروقه و 600هزار تومان پول نقد کشف کردند. در این میان مشخص شد غلام بیشتر جواهرات مسروقه را فروخته و با پول آن دوباره طلا خریده است. سرهنگ محمدرضا ذاکر استقامتی، رییس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران، با تایید این خبر، از ادامه تحقیقات از متهم را خبر داد. وی همچنین به شهروندان توصیه کرد از به کارگیری اتباع خارجی خودداری کنند. 

 

 

دومین حادثه مرگبار برای خانواده مأمور بدرقه

روزنامه همشهری نوشت: در حالی که اعضای خانواده شهید رجب پور، مامور بدرقه پلیس آگاهی تهران، در حال تدارکات مراسم خاکسپاری او بودند، در جریان یک تصادف مرگبار خواهر و خواهر‌زاده وی نیز جان باختند.  
صبح چهارشنبه گذشته بعد از اینکه مراسم تشییع پیکر شهید رجب پور در مقابل پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران برگزار شد، جسد او به شمال کشور انتقال داده شد تا طی مراسمی در زادگاهش در شهرستان رضوانشهر به خاک سپرده شود، اما درست زمانی که اعضای خانواده او سرگرم تدارکات مراسم تدفین بودند، حادثه دیگری رخ داد که داغ این خانواده را بیشتر کرد.
برادر شهید رجب پور گفت: روز چهارشنبه جسد برادرم را از تهران به پزشکی قانونی بندرانزلی بردیم تا بعد از انجام مقدمات لازم، صبح 30‌مردادماه در رضوانشهر به خاک بسپاریم. در این مدت همه اعضای خانواده درگیر مراسم عزاداری بودیم و در این میان خانواده خواهرم هم هر روز از محل زندگی‌شان در «پره سر» به خانه مادرم در رضوانشهر می‌آمدند تا به او دلداری دهند و در مراسم شرکت کنند.
او ادامه داد: پنجشنبه شب هم خواهرم به همراه همسرش و دختر 3ساله‌شان به خانه مادرم آمده بودند تا کنار اعضای خانواده باشند. حدود ساعت2:30 بامداد جمعه بود که آنها تصمیم گرفتند به خانه‌شان در پره سر برگردند. خواهرم در این مدت به خاطر غم از دست دادن برادرمان، حسابی خسته و رنجور شده بود. وضعیت دامادمان هم به همین صورت بود و آنها از زمانی که خبر شهادت برادرمان را به ما دادند، استراحت نکرده بودند. برای همین از دامادمان خواستیم که شب را در خانه بمانند اما آنها باید به خانه‌شان سرکشی می‌کردند.
چند دقیقه بعد خواهرم به همراه همسر و دخترش سوار ماشین پیکان شدند و به طرف خانه‌شان به راه افتادند. یک ساعت از رفتن آنها نگذشته بود که از کلانتری پره‌سر با من تماس گرفتند. رئیس‌کلانتری پشت خط بود و می‌گفت که برای خواهرم و خانواده‌‌اش اتفاقی افتاده. وقتی خبر را شنیدم، دنیا روی سرم خراب شد.
با عجله راهی پره‌سر شدم و آن وقت بود که در جریان حادثه قرار گرفتم. ظاهرا وقتی خواهرم و اعضای خانواده‌‌اش در راه رفتن به خانه بودند، دامادمان به‌علت خستگی زیاد و خواب آلودگی کنترل ماشین را از دست داده و خودروی آنها با شدت زیادی به یک تیر چراغ برق برخورد کرده بود. شدت این تصادف به حدی بود که خواهرم و دختر 3ساله‌‌اش در دم جان باختند و دامادمان مجروح شد و به بیمارستان انتقال یافت.
براساس این گزارش، تصادف مرگبار در حالی رخ داد که هنوز مراسم خاکسپاری شهید رجب پور برگزار نشده بود. به این ترتیب مراسم خاکسپاری خواهر و خواهر‌زاده استوار رجب‌پور جمعه گذشته برگزار شد و صبح امروز نیز پیکر وی به خاک سپرده شد.
شهید رجب پور، یکی از ماموران پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بود که بعد از ظهر یکشنبه گذشته در حالی که قصد داشت 4 متهم خطرناک را از دادسرای جنایی تهران به وسیله تاکسی به اداره آگاهی منتقل کند، هدف حمله متهمان قرار گرفت و آنها هنگام اجرای نقشه فرار، وی را به شهادت رساندند. کمتر از 48‌ساعت بعد از این جنایت، ماموران پلیس موفق شدند عامل اصلی این حادثه را به همراه یکی از همدستانش دستگیر کنند و تحقیقات برای دستگیری 2 متهم فراری دیگر ادامه دارد.

 

 

مأموریت اینترپل برای برگرداندن پسر 6 ساله

روزنامه همشهری نوشت: همسر سابقم به اتریش رفته و چون من پسر 6ساله‌ام را ممنوع‌الخروج کرده بودم از طریق مرز زمینی و غیرقانونی او را از کشور خارج کرده‌اند. این بخشی از اظهارات یک پزشک است که علیه همسر سابق و پدر و مادر وی مطرح کرد و خواستار برگرداندن پسرش شد.
این مرد که صبح روز گذشته در شعبه پنجم دادسرای شمیرانات حاضر شده بود، به طرح شکایت از خانواده همسر سابقش پرداخت و گفت: همسرم یک روانپزشک بود. وقتی با هم ازدواج کردیم زندگی خوبی داشتیم اما چند ماهی که گذشت اختلافاتمان شروع شد.
در زندگی با هم تفاهم نداشتیم. می‌خواستیم از هم جدا شویم اما همسرم باردار بود. به خاطر بچه تصمیم گرفتیم به زندگی‌مشترکمان ادامه دهیم، اما بازهم اختلافات زیادی داشتیم تا اینکه تصمیم گرفتیم به‌صورت توافقی از هم جدا شویم.
وی ادامه داد: پسرم 3ساله بود که از یکدیگر جدا شدیم و دادگاه حضانت پسرم را به مادرش سپرد. قرار شد او تا 7‌سالگی نزد مادرش باشد و بعد از آن من حضانتش را به‌عهده بگیرم، اما نمی‌دانستم همسر سابقم نقشه‌ای در سر دارد. او یک سال پیش از کشور خارج شد و به ترکیه رفت.
همزمان با رفتن او به خانه مادرزن سابقم رفتم تا پسرم را ببینم اما آنها مدعی شدند که از نوه‌شان خبری ندارند. بلافاصله به دادگاه خانواده رفتم و پسرم را ممنوع‌الخروج کردم و خواستار سلب حضانت از مادرش شدم.
این پزشک افزود: پس از شکایت، دادگاه پسرم را ممنوع‌الخروج کرد و پس از استعلام زمانی که متوجه شد همسرم به ترکیه سفر کرده حضانتش را به من سپرد.
با در دست داشتن این برگه بار دیگر به خانه پدربزرگ بچه‌ام رفتم. آنها باز هم مدعی شدند که از کودکم خبری ندارند. من که به‌شدت نگران بودم به همه مهدهای کودک که احتمال می‌دادم مادربزرگش او را به آنجا برده سری زدم اما او را پیدا نکردم تا اینکه از یکی از دوستان خانوادگی شنیدم که مادرزن سابقم به آنها گفته که پس از رفتن دخترش، پسرم را از طریق مرز زمینی به ترکیه فرستاده و پس از آن مادر و کودک به اتریش رفته و اکنون در تدارک رفتن به آمریکا هستند.
وی گفت: من از مادربزرگ و پدربزرگ و مادر بچه‌ام شاکی هستم و هر طور شده باید کودکم را به ایران بازگردانند چون اصلاً دوست ندارم پسرم در خارج از کشور بزرگ شود.
مأموریت پلیس اینترپل
بازپرس نیک صفت از شعبه پنجم دادسرای شمیرانات در‌باره این پرونده گفت: همسر این مرد از طریق مرز هوایی و به‌صورت قانونی از ایران خارج شده و به ترکیه سفر کرده است و احتمال می‌رود پسرش را به‌صورت غیرقانونی و قاچاقی از مرز ایران خارج کرده چون می‌دانسته که پدرش او را ممنوع‌الخروج کرده است.
وی افزود: من دستور احضار پدربزرگ و مادربزرگ پسر بچه را صادر کرده‌ام تا در تحقیقات از آنها حقایق پنهان آشکار شود. این درحالی است که باید برای پیدا کردن پسربچه از پلیس اینترپل کمک بخواهیم تا ببینیم در کدام کشور است و از این طریق کودک 6ساله را با درخواست پدرش به ایران بازگردانیم.
282

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 168929

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =