۰ نفر
۴ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۲

رامتین شهبازی

محسن امیریوسفی در مستند «خانه من» فیلمسازی را روایت می‌کند که قصد دارد خانه‌ای در تهران خریداری کند و در این راه با مسائل مختلف روبرو می‌شود. این فیلمساز خود امیریوسفی است که می‌کوشد در خلال بیان داستان خرید آپارتمانش به نوعی خودروایت‌گری نیز دست یابد.

طبقه متوسط در ایران همواره به دلیل خصلت‌های ذاتی اجتماعی خود کوشیده با تکیه بر پرسونایی دروغین چهره واقعی خود را پنهان کند. این پنهان‌کاری در راستای عدم دست‌یابی دیگری به ماهیت درونی این طبقه است. پرسونایی که فیلمسازانی همچون اصغر فرهادی دائم کوشیده‌اند آن را کنار زده و چهره واقعی این طبقه را از پس آن آشکار کنند.

مستند‌های خود‌روایت‌گر نیز که اتفاقا فیلمساز در آن بخشی از زندگی خود را نشانه می‌رود در راستای دستیابی به نقد همین پرسونای کاذب است. فیلمساز ایرانی خود از طبقه متوسط است که با چنین آثاری بی‌رحمانه ابتدا سراغ خود می‌رود و همین سبب می‌شود بتواند باب نقد را از بیرون که ابتدا از درون باز کند. چندی پیش با مطلبی که از طریق همین رسانه درباره فیلم «پیر‌پسر» ساخته مهدی باقری نوشتم کوشیدم بخشی از فواید این خود‌روایت‌گری را بازگو کنم.

محسن امیریوسفی در «خانه من» همانند یک مستند اصولی ابتدا مسئله اصلی فیلم را مطرح می‌کند. مسئله اصلی فیلم داستان یک فیلمساز است که قصد دارد در شهر بزرگ تهران خانه‌ای برای خود خریداری کند. در مرحله بعد برای جلب اعتماد مخاطب، امیریوسفی شرحی از دارایی‌های خود را برای بیننده‌اش بازگو می‌کند. همین گزارش به ظاهر ساده سبب ایجاد اعتماد در ناخودآگاه تماشاگر شده و بنابراین مجرای ارتباطی فیلمساز و مخاطبش بسیار گسترده می‌شود. این گستردگی کمک می‌کند تماشاگر در مرحله بعدی اطلاعاتی را که فیلمساز به او ارائه می‌کند با اطمینان بیشتری پذیرا باشد.

از سوی دیگر، این لحن شخصی سبب شده فیلم از ارائه خشک و رسمی گزارشی درباره اوضاع مسکن در شهر تهران به نگاهی خودویژه بدل شود. نگاهی که امیریوسفی طنز خاص خود را نیز به آن افزوده و همین نگاه طنز‌آمیز که بخشی در گفتار وی به عنوان نریتور و بخشی دیگر در مقابل دوربین رخ می‌دهد پدیدار شود. این طنز نیز خود به عامل دیگری در راستای گشودن مجرا بدل می‌گردد.

همین طنز سبب شده ما با ارائه صرفا اطلاعاتی آمارها و وضعیت مسکن روبرو نشویم. یعنی امیریوسفی در حین ارائه اطلاعات با لحن خاص خود تفسیر این اطلاعات را نیز به کلام افزوده و آن‌ها را در اختیار بیننده‌اش قرار می‌دهد.

نکته دیگری که در مورد مستند «خانه من» جالب توجه می‌نماید، محدود نشدن فیلمساز به وضعیت مسکن در تهران است. امیریوسفی در حین گزارش خرید خانه به نکات دیگری نیز می‌پردازد که خالی از تامل نیست. برای مثال در بخشی از فیلم او به خانه پدری می‌رود و تعامل خانه به عنوان یک مکان برای زندگی و روحی را که نماد سنت ایرانی و از آن تعبیر به سرزمین آبا و اجدادی می‌شود به تصویر می‌کشد. یا در بخشی دیگر سراغ یک معمار و طراح رفته و از او می‌خواهد ویژگی‌های یک واحد استاندارد مسکونی را بیان دارد.

در همین اثنا در روایت امیریوسفی تعلیق و غافلگیری مخاطب نیز فراموش نشده و در دو برهه آشکار این اتفاق رخ می‌دهد. ابتدا جایی است که مشاور املاک درباره فاصله خانه‌ای از اتوبان می‌گوید و دوربین در زاویه‌ای کور نسبت به این چشم انداز واقع شده و بعد که دوربین در زاویه مناسب واقع می‌شود تضاد حاصل در گفتار با تصویر منجر به اتفاقی طنزآمیز می گردد. مورد دیگر خانه‌ای است که معماری ویژه دارد و مورد توجه امیریوسفی قرار می‌گیرد، اما بعد متوجه می‌شود قیمت خانه در یک سوءتفاهم بسیار بیشتر از آن چیزی بوده که وی می‌انگاشته است.

در نهایت همین انگاره‌های به ظاهر ساده سبب می‌شود با گزارشی طناز از وضعیتی بغرنج در شهر تهران روبرو شویم. فیلمی که می‌تواند نمونه مناسبی در پرداختن به معضلات شهری تبدیل شود.

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 175297

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • نگار IR ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۵
    1 0
    من فیلم را در سینما آزادی دیدم و به نظرم یکی از مستندهای درجه یک چند سال اخیر سینما مستند است. خوشحالم که با همین یک اکران کوچیک نقد خوب آقای شهبازی را در موردش خوندم. نکته جالبتر در این فیلم مستند این بود که علیرغم 50 دقیقه زمان فیلم، اصلاً خسته کننده نیست و بسیار سرزنده است.