۰ نفر
۲۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۳۳

رامتین شهبازی

هر اثر هنری را از دو پنجره متفاوت می​توان مورد خوانش قرار داد. پنجره اول نگاه همزمانی است. در این نگاه معمولا خود اثر هنری از چشم اندازهای تحلیل درون متنی مورد توجه قرار می​گیرد. درباره مضمون اثر بحث می​شود و این که هنرمند با توجه به رسانه​ای که در اختیار داشته است، چگونه توانسته مضمون مورد نظر خود را به مخاطب ارائه دهد. برخی انگاره​های میان رشته​ای همچون نشانه شناسی، روانکاوی شخصیت​ها و... نیز می​تواند در این شکل از تحلیل موثر باشد. اما نگاه دیگری که می​توان در برخورد با اثر هنری مورد توجه قرار داد، بحث در زمانی است. در انگاره در زمانی باید یک اثر هنری شامل چندین سال مرور زمان شود.  یعنی از تولید و خلق آن چندین سال بگذرد تا بتوان آن را در مقایسه با دیگر پدیده​های هنری دوران خود و یا در تطبیق با هنر سایر کشور​ها شناخت و درباره آن بحث کرد. این مرور زمان باعث می​شود که ما از پرداختن صرف به خود اثر هنری دست بشوییم و آن را در برخورد با پدیده​های بیرونی همچون نگاه​های جامعه شناختی و... مورد بررسی قرار دهیم.  به​طور مثال می​توانیم بعد از چند سال این سئوال را مطرح کنیم که فلان نمایش تا چه اندازه به روح دوران تولید خود نزدیک بوده است و تا چه اندازه فلان نقاشی را می​توان به عنوان نشانه فرهنگی دوران خود قلمداد کرد.
این اتفاق در مورد سینما هم رخ می​دهد. یعنی فیلم​ها را می​توان پس از تولید در زمان اکران مورد توجه و نقد و بررسی قرار داد، اتفاقی که در نشریه​ها و مطبوعات چاپی و اینترنتی رخ می​دهد و منتقدان به بحث و اظهار نظر در مورد آثار می نشینند. اما برای بحث​های دقیق تر در مورد اثر هنری باید این فرصت را به آن داد تا شامل مرور زمان شود. مرور زمان ارزش هایی از اثر هنری را به ضد ارزش و برخی انگاره​ها را که از آنها به عنوان نقاط ضعف اثر یاد می​شده به نقاط قوت بدل می​کند. این گونه تحلیل بیشتر در مقالات علمی و پژوهشی نمود می​یابد و بعدها به عنوان مطالعات علمی مطرح می​شود.
این اتفاق کمتر در سینمای ایران رخ می​دهد. یعنی نگاه منتقدان و تحلیل​هایی که انجام می​دهند بیشتر نگاه​های همزمانی است. کمتر پژوهشگری را می​توان یافت که نیت کند برای تحلیل یک اثر و یا هنر یک دوران نگاهی درزمانی به آن داشته باشد. البته این اتفاق کم و بیش در برخی ویژه نامه​های مطبوعات رخ می​دهد. اما موضوعات محدود است و بیشتر شامل مرور​هایی می​شود که مثلا به بهانه هفته دفاع مقدس بر سینمای جنگ صورت می​گیرد. اگر هم نگاهی درزمانی به مقولات هنری و به ویژه سینما و تئاتر وجود داشته باشد، بیشتر در پایان نامه​های دانشجویی است که با کیفیت​های مختلف به سامان می​رسد و در ادامه بسیاری از آنها حتی فرصت انتشار پیدا نمی​کنند و در کتابخانه دانشگاه​ها برای همیشه خاک می​خورند.
نگاه در زمانی در هنر بخصوص در زمینه سینما و تئاتر- که زمینه مطالعاتی نگارنده است و در حوزه​های دیگر اطلاع کافی ندارم که تحقیقات در زمانی به چه اندازه صورت می​گیرد- می​تواند ما را به این سو براند که در زمینه هنرهای ملی خود به نظریه دست یابیم. این که آیا اصولا می​توان مقوله​ای را به عنوان هنر ملی تعریف کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، انگاره​ها و شاخصه​های آن با توجه به دوران​های مختلف چگونه بوده است. ما کمتر به این مسئله اشاره کرده ایم که آیا فیلم​های سینمایی و تئاترهایی که امروز ساخته و یا روی صحنه برده​ایم این قابلیت را دارند تا سال​ها بعد به روح دوران خود بدل شوند. اگر یک محقق جامعه شناسی 10 سال بعد بخواهد برای مطالعات جامعه شناسی هنری به آثار تولیدی این سال رجوع کند، مورد مطالعاتی مناسبی را دراین زمینه خواهد یافت؟ به طور حتم وظیفه هنرمند ،آگاهانه، تولید اثر به عنوان ساختن سند نیست. اما اگر نگاه هنرمندانه او را به سمت تولید اثر هنری سوق دهد، بی شک ناخودآگاه اثر او به سند دوران خود تبدیل خواهد شد. امیدوارم بتوانیم این بحث را با اشاره به نمونه​های مصداقی در آینده ادامه دهیم.
5757
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 178946

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 6 =