پایگاه اطلاع رسانی جبهه متحد اصولگرایان نوشت:

 حجتالاسلام والمسلمین سید رضا تقوی دامغانی از اعضای برجسته جامعه روحانیت مبارز تهران است که از سوی این تشکل حوزوی به عنوان یکی از دو نماینده آنها در هیات داوری و شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان مشغول به فعالیت است. وی از سالها پیش تاکنون با حکم مقام معظم رهبری، ریاست شورای سیاستگذاری ائمه جمعه را بر عهده دارد و همچنین عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست شورای فرهنگ عمومی کشور، امام جمعه شهرکرد، معاون فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، نماینده مردم دامغان و تهران در دو دوره مجلس شورای اسلامی و... را نیز در کارنامه دارد. یکی از نکات جالبی که در این مصاحبه به آن برخوردیم؛ برخورداری ایشان از ذوق ادبی و شاعری است تا جایی که ایشان با تخلص "سالک" شعر نیز می گوید.
اهم اظهارات وی به شرح زیر است:
* بیش از یک سال و نیم قبل بود که در جلسه شورای مرکزی روحانیت مبارز با پیشنهاد بعضی از آقایان و برای این که اختلافات برداشته شود و جبهه اصولگرایان همانند گذشته متحد و یکپارچه کارهای سیاسی کشور را دنبال کند، بحث های مفصلی شد که چه باید بکنیم و راهکارهایی را هرکسی متناسب به ذهن و ذوق خود ارائه داد.
 *پیشنهاد شد که جامعه روحانیت مبارز تهران که همیشه در کارهای سیاسی کشور با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هماهنگ و هم آوا بوده یک جلسه مشترک داشته باشد که با هماهنگی جمعی نمایندگان جامعه روحانیت به مدیریت و رهبری حضرت آیت الله مهدوی کنی دامت برکاته در جامعه مدرسین حاضر شدند و بنده هم حضور داشتم و این مسئله در حضور آن بزرگواران مطرح شد که ما به عنوان دو نهاد روحانی که از قبل از پیروزی انقلاب، امام را همراهی کرده ایم و بعد از امام هم به عنوان بازوی نیرومند رهبری عمل کرده ایم نباید بنشینیم و ناظر باشیم که اصولگراها بین خود اختلاف داشته باشند و این جبهه متحد بالنده، رفته رفته در مسائل سیاسی کشور توانایی خود را از دست بدهد.
 *بحث های طولانی صورت گرفت و پیشنهادات متعددی هم مطرح شد و کلیت کار تصویب شد که ما باید در صحنه حاضر باشیم و این بار مثل گذشته نیست که در کنار و ناظر باشیم و گاهی هم نصیحت کنیم. بلکه باید در متن کار، نقش راهبری و هدایت را روحانیت، ایفا نماید. قرار شد کمیته ای را تشکیل دهند و شاخص های اصولگرایی که باید مشخص می شد در این کمیته مشخص شود و چند ماه هم نشست های مشترکی بین نمایندگان دو جامعه که بنده هم در این کمیته هم بودم برگزار شد و منشور اصول گرایی تدوین شد.
* از حدود 30 نفر از چهره های شاخص اصولگرایی از گروه های مختلف دعوت کردیم در دفتر حضرت آیت الله مهدوی کنی و با حضور آیت الله یزدی و این اصول را با آقایان درمیان گذاشتیم و همه آن را قبول کردند و پذیرفتند و از این کار ارزشمند، بسیاری از دوستان تشکر کردند.
 *منشور اصولگرایی، نبایدهایی هم دارد که آن ها منتشر نشد و آن هم دلیل دارد و آن این که دیدیم اگر این نبایدها منتشر شود، عده ای از اهالی فتنه و انحراف، سوء استفاده می کنند و ممکن است خدشه وارد شود در زمان خود نبایدها را هم منتشر خواهیم کرد. پس ما بعد از چندماه بحث های مفصل به این نتیجه رسیدیم که هم مبانی و هم شاخص ها را مشخص کنیم که این ها در جامعه روحانیت و مدرسین تصویب شد.
 *بعد از اینکه منشور آماده شد، گروه های اصولگرا را دعوت کردیم، از حدود 30 نفر از چهره های شاخص اصولگرایی از گروه های مختلف دعوت کردیم در دفتر حضرت آیت الله مهدوی کنی و با حضور آیت الله یزدی و این اصول را با آقایان درمیان گذاشتیم و همه آن را قبول کردند و پذیرفتند و از این کار ارزشمند، بسیاری از دوستان تشکر کردند.
 * بحث های بسیاری داشتیم. مشورت های زیادی داشتیم. با مشورت هایی که شد قرار بر این شد که ما از احزاب و گروه های اصول گرا دعوت کنیم و نماینده بخواهیم، روی عدد خیلی بحث شد که از هر حزب، گروهی و طیفی، چند نفر را دعوت کنیم و با این احزاب چگونه برخورد کنیم؟ آیا نمایندگان طیفها، گروهها و احزاب را از نظر جمعیت در نظر بگیریم و هر طیفی که جمعیت بیشتری دارد نماینده بیشتری داشته باشد و بحث دیگر این که آیا از همه اصول گراها دعوت شود یا از برخی اصول گراها دعوت شود و برخی احزاب در ستاد با این ها همکاری و همراهی کنند.
 *بحث مفصلی هم راجع به مجلس شد که ما با مجلس چگونه برخورد کنیم به هر حال مجلس هم مجلس اصول گراست آیا در این جریان به حساب بیاوریم یا نادیده بگیریم و در نتیجه به این جا رسیدیم که مجلس دخالت کند؛ چون مجلس مردمی ترین نهاد و دولتی هم نیست. حالا برای وارد کردن مجلس پیشنهادهایی شد که یکی این بود که سراغ فراکسیون اصولگرایان برویم و از آن جا نماینده بگیرم و به هیئت رئیسه فراکسیون پیشنهاد دهیم که نماینده معرفی کنند. پیشنهاد دیگر این بود که به هیئت رئیسه مجلس بگوییم که یک نماینده معرفی کند، پیشنهاد دیگری هم بود که به رئیس مجلس گفته شود و بحث های مفصلی انجام شد در نهایت گفتیم که رئیس مجلس به عنوان رئیس قوه شاید مصلحت نباشد که شرکت کنند نماینده ایشان باشد که بیشتر از آنکه نماینده رییس مجلس باشد، نمایندگان مجلس را نمایندگی کند. البته پشتوانه مجلسی که قاطبه آن اصولگرا بودند هم برای ما مهم بود. آقای لاریجانی، پشتوانه رأیی شان که چندی قبل داشتند که 212 رأی به ریاست ایشان داده بودند و گفتیم پشتوانه بسیار خوبی است و در حقیقت نماد مجلس باشد.
 *مسئله دیگر این که ما یک مدیر پرنفوذ و شایسته ای را هم داشتیم، جناب آقای دکتر قالیباف که در مورد ایشان هم بحث شد و کلا ما تهران را به صورت ویژه نگاه می کردیم. حالا فرصت نیست آمارهای قبلی را که در تهران وجود دارد و فتنه ای که در تهران آغاز شد و از این جا کلید خورد و مسائلی از این قبیل باعث شد که ما تهران را جدا کنیم و مثل سایر استان ها در نظر نگیریم. خب مسئله این بود که چه کسی باید تهران را نمایندگی کند؟ دیدیم بهترین چهره ای که می توانیم با نه تنها در آن زمان بلکه در مقاطع زمانی مختلف از این دوستان عزیز دعوت کرده و می کنیم.
* ما در مرحله اول به دنبال این بودیم که عدد تعیین شده در مورد شورای مرکزی جبهه متحد اصولگریان تغییری نکند. یعنی 7 نفر هیات داوری و 8 نفر هیات اجرایی. لیکن دوستان شورای مرکزی اصرار داشتند که برای حضور دوستان پایداری فقط در آن مقطع، تغییراتی را دنبال کنیم و هیات داوری هشت نفره بشود... ولی باز این دوستان جبهه پایداری، نپذیرفتندتوجه به عملکردی که در شهر تهران و همچنین سطح کارآمدی و مقبولیتی که دارند استفاده کنیم آقای دکتر قالیباف است. در آن جلسه تصویب کردیم که از ایشان هم دعوت کنیم و نماینده بخواهیم یعنی یک نفر از رئیس مجلس و یک نفر هم از جناب آقای قالیباف.
 *من در جلسه ای بودم به ما ایراد می گرفتند که چرا شما آقای قالیباف را آوردید؟ گفتیم ما هر چهره اصول رای موفق با نفوذی که بتواند به امر اصولگرایی کمک کند را جذب می کنیم اگر شد شورای مرکزی اگر هم نشد در ستاد از ایشان استفاده می کنیم. اگر کسی غیر از آقای قالیباف چنین ویژگی هایی داشت و در این پست بود حتما ایشان را می آوردیم. یعنی فردی مانند آقای قالیباف از ویژگی های اصولگرایانه خوبی برخوردار است، در عین حال که مقبولیت و کارآمدی لازم را هم دارند.
 *نه تنها در آن زمان بلکه در مقاطع زمانی مختلف از این دوستان عزیز{جبهه پایداری} دعوت کرده و می کنیم. ما در مرحله اول به دنبال این بودیم که عدد تعیین شده در مورد شورای مرکزی جبهه متحد اصولگریان تغییری نکند. یعنی 7 نفر هیات داوری و 8 نفر هیات اجرایی. لیکن دوستان شورای مرکزی اصرار داشتند که برای حضور دوستان پایداری فقط در آن مقطع، تغییراتی را دنبال کنیم و هیات داوری هشت نفره بشود.
 *بنده مأمور شدم از طرف شورای مرکزی که با حضرت آیت الله مهدوی کنی صحبت کنیم و ایشان موافقت کنند ما در عدد تغییر ایجاد کنیم و یک نفر از آقایان که آقای آقاتهرانی بودند، تشریف بیاورند در هیات داوری شورای مرکزی. آقای مهدوی فرمودند با این تغییر ممکن است گروه های دیگر هم همین خواسته را دارند اما چون مشورت دادید و بحث مشورت هست و شورای مرکزی جبهه را افرادی امین می دانم، می پذیرم.
 *از طریق یکی از بزرگان که با ایشان ارتباط داشت خدمتشان رسیدم و گفتم حضرت آیت الله مهدوی چنین فرمودند ولی باز این دوستان جبهه پایداری، نپذیرفتند و شرط و شروطی گذاشتند و یک جلسه با ما را درخواست کردند. چهار نفر از این آقایان آمدند و حدود دو ساعت و نیم با ما صحبت کردند یعنی ما آغوش مان برای وحدت باز بود و هست که تمام اصولگرایان زیر یک چتر قرار بگیرند.
  حرف آخر
 *وصیت امام، مبنا و مستند حرکت کار ماست که روحانیت آمده و حضرت آیت الله مهدوی هم می فرمودند که من در شرایطی نیستم که با این سن و با این حال بیایم اما ایشان احساس وظیفه کردند و تشریف آوردند و این مجموعه را رهبری و هدایت می کنند.
 همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ما
کوه ما سینه ما، ناخن ما تیشه ما
شور شیرین ز بس آراست ره جلوه گری
همه فرهاد تراود، ز رگ و ریشه ما
بهر یک جرعه می، منت ساقی نکشیم
اشک ما باده ما، دیده ما شیشه ما
 /29212
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 194090

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 13 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۹:۲۱ - ۱۳۹۰/۱۰/۲۵
    1 1
    مسئله این است که نباید های اصول گرایان مهم تر از بایدهایش است. بعد هم آن اصول آن قدر کلی و بدیهی است که خط و مرز هیچ چیزی را مشخص نمی کند و گذشته از همه ی این ها وقتی یک مفهوم کلی را می خواهید در یک جمع چند نفره قبض و بسط دهید معلوم است که همین می شود