با علی فتح ا... زاده پیش از فینال در شاه چراغ/ بلیت نداریم ولی برایمان دعا کنید!

به گزارش خبرآنلاین؛نزدیک به دو ساعت قبل از فینال جام حذفی، علی فتح ا... زاده در گوشه ای از زیارتگاه شاه چراغ، نشسته. طرفداران استقلال هم هستند. یکی دو نفر از آنها جلوی در خروجی زیارتگاه ایستاده اند، نمی دانند مدیر عامل استقلال داخل حرم است. این را که می فهمند، سریعا به داخل می روند.در زیارتگاه، علی فتح ا.. زاده نشسته، کنار امیدوار رضایی و علوی. حاجی تسبیح به دست گرفته و مدام زیر لب چیزهایی زمزمه می کند. استرس دارد ولی سعی می کند آرامش را در چهره اش حفظ کند: «من که از این روزها زیاد داشته ام. همیشه هم قبل از بازی ها، اگر زیارتگاهی نزدیک محل اردو باشد به آنجا می روم و دعا می کنم.» امروز، یعنی روز بازی با شاهین بوشهر هم علی فتح ا... زاده در شاه چراغ است: «در تهران معمولا می روم امامزاده صالح. البته فقط به خاطر بازی نیست. ما اردات خاصی به ائمه و خاندانش داریم.»

 فتح ا.. زاده که دارد این حرف ها را می زند، طرفداران استقلال که تعدادش در خلوتی زیارتگاه، به تعداد انگشتان دو دست نمی رسد، دور حاجی نشسته اند و حرف های او را گوش می کنند. یکی از طرفداران که پرچم استقلال دستش است، می گوید: «از آبادان آمده ام. عاشق استقلالم. 6 ساعت تو راه بودم ولی رسیدم اینجا هنوز نتوانسته ام بلیت گیر بیاورم. از ساعت 7 صبح جلوی ورزشگاه بودم ولی گفتند نمی توانی بلیت بخری. الان نمی دانم چیکار کنم. آقای فتح ا.. زاده شما ما را کمک کنید...» مدیر عامل استقلال هم که با شرمندگی سرش را پائین می آورد، پاسخ می دهد: «از دست من هم کاری برنمی آید. اگر در تهران بودید همه کاری برای شما می کردم ولی اینجا نمی شود. به ما هم بلیت نداده اند. کلا به باشگاه استقلال 30 بلیت دادند. 5 تا وی آی پی و بقیه اش معمولی. الان خیلی از داخل باشگاه هم نمی توانند بیایند داخل. ما شرمنده ایم.»

یکی از طرفداران استقلال با دختر کوچکش کنار دست حاجی می نشیند. پدر می گوید: «دخترم عاشق استقلال است.» دختری تقریبا ساله. بغل حاجی می نشیند و با او عکس یادگاری می گیرد: «دخترم برای استقلال دعا کن که امروز ببرد، باشه؟» دختر کوچولو هم سرش را تکان می دهد. طرفداران استقلال که دور حاجی حلقه زده اند، این جملات را از او می شنوند: «شما پشتوانه استقلال هستید. سرمایه های ما هستید. اگر در تهران بودید، حتما می فرستادمان داخل ورزشگاه ولی اینجا از دست ما خارج است.» سپس به یکی از عوامل باشگاه می گوید: «شماره این دوستان را بگیر که برایشان کارت هواداری صادر کنیم.» با این حرف ها حاجی کم کم آماده رفتن است. از او درباره وضعیت استادیوم می پرسیم و زمین چمن که می گوید: «خبری ندارم ولی زمین چمن که خوب نیست. هر چی هم که باشد، باید امروز ما ببریم و قهرمان شویم. کلی برای این جام زحمت کشیده ایم.» حاجی این حرف ها را می گوید و سپس سوار بر لندکروز سفیدی می شود که می خواهد او را به استادیوم ببرد.

251 43