موسی قربانی 4 دوره تجربه مجلس شورای اسلامی را دارد.

معصومه ستوده : وی که بعد از 16 سال حضور در پارلمان به میل خود از مجلس خداحافظی کرد بر این باور است که در فراکسیون اقلیت مجلس ششم افراد کمی بودند که فعالیت داشتند، بسیاری از این افراد در تمام مدت چهار سال سکوت اختیار کرده بودند و برخی نیز اگر حرف نمی زدند بهتر بود زیرا می خواستند کارشان را با فحاشی پیش ببرند.... نماینده قائنات به بیان اولین دیدار خود با سید محمد خاتمی می پردازد که وقتی خاتمی میهمان خانه او در زاهدان بود خبر فوت پدر خود را دریافت می کند ... موسی قربانی در کافه خبر نگاهی به سه دوره اخیر مجلس نیز داشت.

 

شما در مجلس پنجم در اکثریت حضور داشتید اما در مجلس ششم ناگهان از اکثریت به اقلیت تبدیل شدید این تجربه چگونه بود ؟
روز نخست شروع به کار مجلس ششم، یک خبرنگار از من سوال کرد که حاج آقا احساس اقلیت بودن چگونه است؟ من در آن زمان ناگهان متوجه شدم که تبدیل به اقلیت شدم! چون تا روز قبل که به مجلس آمده بودم، مجلس پنجم برقرار بود و روز بعد من در اقلیت مجلس ششم قرار گرفتم. من در مجلس ششم، فرد فعالی بودم و کارائی من بسیار بیشتر بود. در آن زمان، یک نماینده باید زحمت فراوانی متقبل می شد تا می توانست یک مبدل تلویزیونی چهار کاناله را برای حوزه انتخابیه خود بگیرد. من نامه ای خطاب به آقای خاتمی نوشتم که زلزله زدگان منطقه «زیرکوه» نمی توانند اقساط عقب افتاده خود را بدهند و آقای خاتمی نامه را به سازمان مدیریت ارجاع دادند. در سازمان مدیریت، آقای تاجگردون که الان نماینده مجلس شده است مساله را پیگیری کردند و در نهایت من این نامه را در سال 78، یک میلیارد و دویست میلیون تومان پول کردم. من همیشه اول سال با آقای خاتمی دیدار داشتم و ایشان نیز سفارش کرده بودند که به من وقت ملاقات بدهند. آقای خاتمی به من می گفت «مخالف نجیب!» در این دیدارها چند دستور را می گرفتم به خاطر دارم که در دولت آقای خاتمی برای کارهای جزیی عمرانی روستا من 150 میلیون تومان اعتبار گرفتم. جالب اینجاست که همان زمان شبکه خبر نیز این اعتبار را به عنوان مصوبه دولت اعلام کرد. یعنی بعد از تخصیص این اعتبار، مصوبه آن از دولت گرفته شد. در مجلس ششم به عنوان یک اقلیت من همیشه فعال بودم. البته در این مجلس، چند نفر فعال بودند به ترتیبی که برای جرم سیاسی، اصلاح قانون مطبوعات، ممنوعیت ورود نظامیان به دانشگاه ها و مصونیت نمایندگان یک طرف قصه من بودم و برای بحث تلویزیونی من را انتخاب می کردند. من شخصا در مجلس ششم بسیار موثرتر بودم. 


اما در فراکسیون اقلیت افراد مختلف دیگری هم مانند آقایان حداد عادل، عبداللهی، امامی و... هم بودند آیا آنها هم فعال بودند؟
بله دیگران هم حضور داشتند اما برخی از دوستان اگر حرف نمی زدند بهتر بود. به طور مثال هنگام قرائت گزارش کمیسیون اصل نود، آقای[ ...  ] کاغذ را از دست مخبر گرفت و پاره کرد که این کار درستی نبود چون بلافاصله گزارش دیگری را به مخبر دادند. این اقدامات اثر بخشی نداشت. من بعد از مدتی که خدمت آقا رسیدم ایشان گفتند که همین طور با منطق در مجلس جلو بروید به کار بردن واژه های گرفتن و بستن و بردن در این زمان موثر نیست.

 

این سخنان چه زمانی گفته شد؟
آن زمانی که آقا نامه ای به مجلس دادند که این طرح مطبوعات نه مشروع است و نه به مصلحت. آقای ناطق، فراکسیون اقلیت را دعوت کردند و در آنجا آقای ناطق گفتند که امشب قرار است کسی به تلویزیون برود که همانجا من انتخاب شدم. این انتخاب توسط فراکسیون اقلیت مجلس ششم صورت گرفت. برگزاری این جمع با میدانداری آقای ناطق انجام شد.
 

اگر اشتباه نکنم آقای میردامادی هم در آن جلسه بود!
نه! من تنهایی رفتم واتفاقا جلسه خیلی خوبی شد. به من اعلام کردند که باید قبل از گفت و گو ساعت 8 آنجا باشم. آقای رحمانی فضلی من را «اختبار» کرد. ایشان از من پرسید که چه چیزی می خواهم بگویم زیرا برنامه زنده بود و بر روی برنامه های زنده حساسیت زیادی وجود داشت کما اینکه برنامه زنده هم بسیار کم پخش می شد. بعد از اینکه آقای رحمانی فضلی اطمینان خاطر حاصل کرد با مجری کلی گپ زده و هماهنگی لازم را در مورد سوالات انجام دادیم. آن برنامه خیلی خوب گرفت چند روز بعد آقای موسوی کاشانی از دفتر آقا زنگ زدند که خدمت آقا برسم و زمانی را برای ملاقات اختصاص دادند. من سو استفاده کردم و درخواست کردم که دو پسرم را با خود ببرم که مورد موافقت قرار گرفت. آقا دستی بر سر پسرانم کشیدند و آنها را دعا کردند. آن روز  آقا گفتند که انقلاب ما، مانند اروندرود است وقتی که نگاه می کنید می بینید که آرام به سمت دریا حرکت می کند گاهی بر می گردد که همان جذر و مد است نگران نباشید دوباره به حالت قبلی خود بر می گردد. ایشان گفتند که قرص و محکم با استدلال جلو بروید. اتفاقا آقای هاشمی هم در تماس تلفنی نیز از این موضوع دفاع کردند. به هرحال من به پای ثابت میزگردها تبدیل شده بودم.

 
در جلسه تلویزیونی در مورد طرح اصلاح قانون مطبوعات صحبت کردید ؟
بله، آقا طرح اصلاح قانون مطبوعات را با اصلاحات مصوب کمیسیون فرهنگی نه مشروع دانستند و نه به مصلحت. این نامه راه را کامل بست اگر می گفتند مشروع نیست بسیاری می گفتند باید به مجمع تشخیص فرستاده شود. من همین سخنان را در جلسه تلویزیونی گفتم. فردا صبح وقتی به مجلس آمدم آقای پور نجاتی به من گفت که دیروز یک کمیسیون فرهنگی ضد انقلاب درست کردی! که من در پاسخ گفتم من فقط نامه آقا را تبیین کردم.


آقای قربانی در مجلس ششم تصمیمات در فراکسیون اقلیت چگونه گرفته می شد؟
برخی کسانی که حالا خود را اصولگرا می نامند آن زمان اصلا مطرح نبودند. فردی که در حال حاضر میانداری می کند آن زمان نطقی کرد و از اصولگرایی اعلام برائت نمود. بسیاری از کسانی که در حال حاضر ادعای اصولگرایی می کنند آن زمان ساکت بودند. در انتخابات مجلس ششم تمام توان ما صرف این شد که بگوییم که ما مخالف دولت نیستیم. در همان زمان اصلاح طلبان فردی را در منطقه ما کاندیدا کردند که 18 هزار رای آورد و در برابرش من 38 هزار رای. در فراکسیون اقلیت یک سری همراه ما بودند که کاری انجام نمی دادند و یک سری کار انجام می دادند اما ما دوست نداشتیم کاری بکنند زیرا مرتب فحش می دادند. این افراد دنبال فضا سازی بودند همچنانکه چنین افرادی در بین اصلاح طلبان هم وجود داشت کما اینکه مهاجرانی و عبدااله نوری دوست داشتند که افرای آنها را بزند تا موج سواری کرده و دیگران را خشونت طلب معرفی کنند. من در مجلس ششم هیچگاه  از صندلی خود بلند نشدم. اگر داد و هوار هم می زدیم روی صندلی خود این کار را انجام می دادم تا کسی نتواند بگوید که من حمله و خشونت کردم.


جلسات فراکسیون اقلیت منظم برگزار می شد؟
بله نزدیک مجلس قدیم جایی را گرفته بودند و جلسات منظمی برگزار می شد اما ما تاثیر گذار نبودیم و اقلیت نمی توانست تغییری ایجاد کند.
 

چرا موثر نبودید ؟
تعدا ما کم بود ما 40 تا 50 نفر بودیم.
 

اما این عدد، برای فراکسیون اقلیت کم نیست.
چرا ما در یک صورت اثر گذار می شدیم که با گروه های دیگر ائتلاف می کردیم. به خاطر دارم، وقتی آقای جهانگرد به عنوان وزیر مخابرات و پست و تلگراف و تلفن معرفی شد مشارکت با آن موافق بود اما مجمع روحانیون مخالف بود و ما به جهانگرد رای ندادیم و اثر گذار شدیم در غیر اینصورت ما چندان تاثیر گذار نبودیم. ما با اینکه بارها قصد آبستراکسیون داشتیم اما موفق نشدیم تا اینکه یک روز یکی از نمایندگان خانم حرف هایی علیه دفتر رهبری زد. آن روز بهزاد نبوی رئیس جلسه بود، من خواستار پاسخگویی شدم که مورد بی توجهی نبوی قرار گرفت. در نهایت من گفتم که ما جلسه را ترک می کنیم و بلافاصله من از جلسه بیرون آمدم و دوستان هم بیرون آمدند که جلسه از رسمیت افتاد. همان زمان با سرعت سوال از دکتر معین را در دستور کار قرار دادند، آن زمان سوال کردن نیاز به رای گیری نداشت و من دیدم که دکتر معین چگونه نفس نفس زنان وارد مجلس شد. آنها اتفاقا کارهایشان روی حساب و کتاب است، مثل ما نیستند. بعد از پرسیدن سوال، چون مذاکرات دیگری وجود نداشت مجلس تعطیل شد و کسی هم به روی خود نیاورد. آن روز، روزی بود که اقلیت آبستراکسیون کرد و گرنه در سایر موارد موثر نبود.

 
فراکسیون اقلیت را که دسته بندی کردید از یک سری افراد فعال و کسانی که بهتر بود حرف نزنند نام بردید. اینها چه افرادی بودند؟
افراد فعال ده نفر بودند. آقای عبداللهی ماه نشان،بروجردی، و....فعال بودند. یک سری افراد همراه بودند اما حرف زیادی نمی زدند و بسیار کم موضع گیری می کردند.
 

آیا این مساله که شما خودتان را فعالتر می دانستید به این خاطر نبود که می خواستید در برابر اکثریت خودتان را بیشتر نشان بدهید؟
اتفاقا اینطور نبود. به طور مثال روزی که شیرزاد آن نطق هسته ای را انجام داد یکی از کسانی که به وی اعتراض کرد، من بودم . جایی که صندلی من قرار داشت در واقع «اراضی موات» مجلس بود و من فکر نمی کردم که تلویزیون من را نشان بدهد چون فکر نمی کردم دوربین آنجا را بگیرد. اصلا ما در این فازها نبودیم حتی در باورمان هم نمی گنجید که در مجلس بعدی ما هیات رئیسه بشویم. ما برخلاف جهت آب حرکت می کردیم. همان آقایی که از اصولگرایی اعلام برائت کرد جو او را گرفته بود شما فکر می کنید که آقای پور نجاتی از ابتدا اینگونه بود؟، اتفاقا جالب است بدانید وی از کسانی بود که مورد حمایت رهبری بود اما جو او را گرفت. ما از کسانی بودیم که جو ما را نگرفت. بعد از اعتراض من به شیرزاد، در کربلا یک اصفهانی یک قائنی را دیده بود و به او گفته بود رحمت به نماینده شما که جواب نماینده ما را داد. من به خاطر دارم که روز یک شنبه ای بود آقای کروبی اعلام کرد که اگر لقمانیان آزاد نشود من تصمیمی گرفته ام که اجرایی می کنم و در حال حاضر هم به کسی نمی گویم. من روز دوشنبه دفتر آقا رفتم و به آقای حجازی گفتم که کروبی یک کاری می کند، باید کاری انجام داد آقای حجازی پرسید چه کار کنیم؟ گفتم به لقمانیان عفو بدهید! آقای حجازی گفت بدون تقاضا که نمی شود این کار را انجام داد. بلافاصله به ذهن من رسید که ما نامه بنویسیم و تقاضای عفو کنیم. روز سه شنبه من به آقای کروبی گفتم که شما نیم ساعت به ما مهلت بدهید ما این کار را درست می کنیم که البته آقای کروبی مهلت نداد و جلسه را در اعتراض، ترک کرد. ما نامه عفو را نوشتیم و به امضای چهل تن از نمایندگان مجلس رساندیم. این نامه به امضای هر فردی نرسید به طور مثال از دوم خردادی ها، مجید انصاری آن را امضا کرد. این نامه در بخش های مختلف خبری صدا و سیما با اسامی بارها خوانده شد و در نهایت عفو رهبری نیز رسانه ای شد. آن شب خیلی از مردم ما را فحش دادند در حالیکه ما آبروی نظام را خریدیم زیرا بحرانی در حال شکل گرفتن بود،از طرفی لقمانیان نیز حاضر نبود تقاضای عفو کند. ما در مجلس ششم اصلا به این فکر نبودیم بلکه در اواخر مجلس ششم، برای مجلس هفتم برنامه ریزی کردیم تا لااقل اقلیت خوب و جان داری در مجلس هفتم داشته باشیم.

 
این برنامه ریزی چگونه بود؟
جلسه هماهنگی اصولگرایان با ریاست آقای ناطق نوری در جامعه روحانیت مبارز تشکیل شد تا برای انتخابات مجلس هفتم برنامه ریزی کند و از بین نمایندگان اقلیت مجلس ششم، من برای حضور در آن جلسه انتخاب شدم. تمام تلاش اقلیت این بود که در مجلس هفتم اقلیت خوبی تشکیل شود برای همین به آقای باهنر گفتیم که از کرمان کاندیدا و آقای یحیوی از بروجرد کاندیدا شوند. به یاد دارم که آقای پورمحمدی می خواست کاندیدا شود اما دوستان به ایشان توصیه کردند که به دلیل حضور در وزارت اطلاعات رای نمی آورد برای همین نباید کاندیدا شود. آقای فاکر -خدا رحمت کند! - همان زمان گفت آقای باهنر که به اعضای جامعه مدرسین گفته وارد انتخابات نشوید به این دلیل بوده که می خواسته که روحانی رئیس مجلس نشود. هم درست بود و هم خطا. این اتفاق برای آقای هاشمی هم تکرار شد من به یاد دارم که من و آقای باهنر و احمد ناطق نوری قبل از تشکیل مجلس ششم به خانه آقای کروبی رفته بودیم. در آن جلسه، تمام دغدغه ما این بود که آیا امکان دارد آقای هاشمی رئیس مجلس ششم شود وقتی جمع به این نتیجه رسید که این احتمال منتفی است آقای هاشمی بیانیه انصراف خود را غروب همان روز منتشر کرد. برای همین دلیل بود که بسیاری از دوستان به آقای یزدی توصیه کردند که برای انتخابات مجلس هفتم ثبت نام نکنند اما با این حال برخورد خوب اقلیت مجلس ششم و حضور در میزگردها سبب شد که ما در انتخابات مجلس هفتم پیروز شویم هرچند شورای نگهبان نیز موثر بود من به یاد دارم که آقای کروبی وقتی اعتراض کرد من گفتم شما که تایید شدید چرا رای نیاوردید؟! ما دنبال اقلیت جانداری بودیم اما ناگهان اکثریت شدیم.


جلسه ای که به آن اشاره می کنید جلسات شورای هماهنگی نیروهای انقلاب است؛ برای انتخابات مجلس هفتم چه زمانی برگزار می شد؟
این جلسات زمانی برگزار می شد که افراد باید کاندیدا شده و لیست شهرستان ها آماده می شد. فکر می کنم آبانماه 82 بود. اصلاح طلبان وضعیت خود را با اقداماتی نظیر تحصن و دیدار استانداران با آقا خراب کردند بخصوص اینکه گفتند ما انتخابات را برگزار نمی کنیم. این عوامل موجب تخریب این افراد شد.
 

برخورد اکثریت مجلس ششم با اقلیت چگونه بود؟
بسیار بد بود آنها کمیسیون ها را به ما نمی دادند. همچنانکه می خواستند به اعتبارنامه آقای حداد رای ندهند. اگر آقای حداد با آقای محتشمی پور وارد مجلس نمی شدند و اعتبار نامه آنها با هم مورد بررسی قرار نمی گرفت به اعتبار نامه آقای حداد رای نمی دادند. یک اتفاقی افتاده بود که پرونده آنها دیرتر وارد مجلس شد. محتشمی پور فکر می کنم در میاندوره ای وارد مجلس شد و اعتبار نامه اش با حداد مورد برسی قرار گرفت. اکثریت مجلس، در بررسی اعتبارنامه کاملا سیاسی رفتار می کرد، همچنانکه اعتبار نامه کاظمی نماینده خلخال و نماینده سنقر را رد کردند. نماینده سنقر داستان جالبی دارد که در مجلس هفتم دستخطی از آقای فاکر گرفته بود مبنی بر اینکه با بی انصافی اعتبار نامه وی را رد کردند و بر این اساس تقاضای چهارسال حقوق کرده بود که اگر من نرسیده بودم حقوق را می توانست بگیرد. حتی به اعتبار نامه خود من فردی می خواست گیر دهد که ابراهیم‌بای سلامی گفته بود خجالت بکشید این چه کاری است که انجام می دهید! دوستان اصولگرای ما همه در کمیسیون اقتصاد جمع شده بودند که آقای عبد اللهی رئیس آن بود. آقای بهزاد نبوی مسئول سوال پرسیدن سئوال از وزرا بود هر نماینده ای که از وزیر سوال داشت نبوی با وی صحبت می کرد اما هیچگاه این رفتار با ما انجام نشد و رفتار آنها بسیار بد و حذفی بود. نبوی همان روزی که من و دوستان آبستراکسیون انجام دادیم در پاسخ به سوال خبرنگاران که پرسیده بودند چرا اجازه ندادید که قربانی حرف بزند گفت چون گردنم کلفت است! شما با یک سرچ ساده می توانید این اظهارنظر را پیدا کنید. برخوردهایی از این دست بسیار بود.
 

پس رابطه شمابا آقای نبوی خوب نبود؟
به یاد دارم که زمانی آقای مکارم شیرازی، نامه ای خطاب به مجلس نوشته بود. من قصد داشتم که این نامه را بخوانم اما قرعه به نام من نیفتاد. در نهایت یکی از دوستان وقتش را به من داد من شروع به خواندن نامه کردم و بعد از شش دقیقه که نامه تمام شد گفتم ناصر مکارم شیرازی. وقتی نامه تمام شد نمایندگان تازه متوجه شدند که این نامه را آقای مکارم نوشته بود. بعد از مدتها که من خدمت آقای مکارم رسیدم ایشان گفتند که نبوی به من معترض شده که چرا نامه نوشتید!؟ مگر من اول مجلس ششم به شما نگفتم که اگر کاری دارد زنگ بزنید و نامه ننویسید! نبوی یک روز، دو ساعت با من حرف زد تا من را با خودش همراه کند در این مدت داشت سر من را می خورد که دیگر دفتر رهبری به ما وقت ملاقات نمی دهد و ما انرژی هسته ای برای چه می خواهیم. نبوی فردی بود که از هیچ کس ناامید نمی شد و تلاش داشت تا همه را با خودش همراه کند که البته در بیشتر موارد موفق نمی شد.


در مجلس ششم مدیریت آقای کروبی را چگونه ارزیابی می کنید؟
آقای کروبی اگر خودش بود که خوب نبود وقتی عصبانی می شد رگ لریش بالا می زد و آنوقت خوب می شد! در نطق هسته ای که شیرزاد انجام داد رگ لریش بالا زد و سرش فریاد کشید که بسیار خوب بود. البته آقای کروبی مدیر خوبی نبود و اشرافی به آیین نامه نداشت. در مجلس هفتم و هشتم آقایان حداد و لاریجانی خیلی زود به آیین نامه مسلط شدند در حالیکه آقای کروبی تا آخر مجلس ششم هم یک بار آیین نامه مجلس را نخواند. آقای کروبی همیشه از بغل دستی خود آیین نامه را می پرسید.
 

در طول چهار دوره که نماینده مجلس بودید فکر می کنید کدام ریاست مجلس مدیریت بهتر و کار آمدتری داشت ؟
آقایان ناطق، لاریجانی و حداد خوب بودند.


شما در اظهارت خود تصریح کردید که در مجلس ششم کسی به شما ریاست کمیسیون ها را نداد حالا سوال من این است که آیا خودتان این کار را در مجلس هفتم و هشتم انجام دادید؟ کما اینکه من رئیس کمیسیونی را در مجلس هشتم نمی شناسم که اصلاح طلب باشد!
رئیس کمیسیون را که اعضای کمیسیون انتخاب می کنند بله آقای هاشمی میانه. اما من به خاطر دارم که آقای لاریجانی تلاش کرد تا سقف کمیسون امنیت ملی را افزایش دهد و تعدادی از افراد اصلاح طلب از جمله آقای کواکبیان وارد امنیت ملی شدند. همچنین آقای تابش وارد کمیسون بودجه شد این کمیسیون، کمیسیونی است که بسیاری برای آن دست و پا می شکنند در حالیکه در مجلس ششم، ایشان در کمیسیون بودجه نبودند همچنین نایب رئیس کمیسیون تلفیق هم هستند. فارغ از این آقای انصاری هم در کمیسیون بودجه حضور داشتند.
 

آیا تلاشی صورت گرفت تا شما با اصلاح طلبان مجلس ششم تعامل داشته باشید یا اینکه تلاشی از سوی شما هم صورت نگرفت ؟
بسیاری از کارهایی که اصلاح طلبان انجام می دادند جزو خطوط قرمز ما محسوب می شد. ما تلاش داشتیم که کروبی رئیس و انصاری نایب رئیس شود اما تلاش اینها این بود که آخوند را به هیات رئیسه راه ندهند. استدلال آنها این بود که موکلان ما به آخوندها رای ندادند بنابراین ما هم به آخوندها رای نمی دهیم. جلسه ای درون گروهی تشکیل دادند و در آن جلسه میردامادی را کاندیدا کردند که 60 تا رای بیشتر نیاورد. بنابراین مجبور شدند که کروبی را کاندیدا کنند چون ما هم موافق این مساله بودیم. ما در بسیاری از موارد همراه بودیم از جمله بودجه. حتی در رای اعتماد به وزرای آقای خاتمی با ایشان همکاری زیادی کردیم. اقلیت در ساختار شکنی ها با اصلاح طلبان اختلاف نظر داشت و با آنها همراهی نکرد و حتی در مقام نقد برمی آمد.


ارزیابی شما در مورد مجلس هفتم چیست؟
مجلس هفتم چون بعد از تشنج تشکیل شده بود آرامش را در درون جامعه تزریق کرد و به محض تشکیل مجلس هفتم مردم نفس راحتی کشیدند. البته اختلاف هایی در مجلس هفتم نمود و بروز پیدا کرد که بیشتر اختصاص به زمانی داشت که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شده بود. مجلس هشتم عملکرد بسیار زیادی داشت. همچنانکه در کمیسیون حقوقی مصوبات زیادی داشتیم اما مجلس هشتم بر خلاف مجلس هفتم، بیشتر شاهد نزاع و درگیری بود. ما در صدد یافتن مقصر نیستیم اما واقعیت این است که مجلس هشتم هم در دورن خود و هم در تعامل با دولت شاهد نزاع بود. البته کمتر بحث کردن به روحیه آقای حداد بر می گشت.

 

به  نظر می رسد که آقای حداد بیشتر بخواهند مساله را با حکمیت و ... حل کنند اما آقای لاریجانی بر قانونمداری تاکید دارند.
من قصد قیاس ندارم. البته مجلس هفتم مجلس آرامی بود.
 

فکر می کنید نزاع دولت و مجلس در مجلس نهم شدیدتر شود ؟
من خیلی  از افرادی که وارد مجلس شدند را نمی شناسم بنابراین نمی توانم اظهار نظر کنم اما وقتی هیات رئیسه مشخص شود می توان در مورد این ترکیب اظهار نظر کرد. برای بار اول است که می بینم رقابت برای ریاست مجلس جدی است. حتی در مجلس پنجم نیز کارگزاران می خواستند فردی را معرفی کند که در نهایت از این کار صرفنظر کرد و به ریاست ناطق رای داد زیرا فرد معرفی شده چندان شاخص نبود. من آن زمان معاون آقای شوشتری بودم و در مورد ریاست آقای ناطق پیش از تشکیل مجلس اظهار نظر کردم که دوستان معترض شدند و گفتند باید صبر می کردید. در مجلس هشتم نیز آقای لاریجانی یک موجی در شورای هماهنگی اصولگرایان ایجاد نمود و نهایت فضا به نفع ایشان تغییر کرد و رئیس مجلس شد.


با توجه به حضور شما در کمیسیون حقوقی مجلس، یک سوال برای من همچنان لاینحل باقی مانده است که چرا اهتمامی برای تعریف جرم سیاسی صورت نگرفته است؟
در قانون اساسی اصل چهارمی وجود دارد که بر تمام اصول حاکمیت دارد یعنی اگر مصوبه ای برخلاف شرع اسلام باشد این مصوبه باطل می شود. در قانون اساسی ما جرم سیاسی و هیات منصفه از غرب وام گرفته شده است. این مسائل با موازین شرعی ما یک پاردوکس ایجاد می کند. در غرب وقتی هیات منصفه حکم بر بی گناهی می دهد، فرد تبرئه می شود اما این مساله در موازین ما قابل قبول نیست. زیرا هیچ کس جز قاضی صلاحیت رای صادر کردن ندارد. تبرئه توسط غیر قاضی در موازین ما جایگاهی ندارد، همچنین مصونیت نمایندگان هم محل مناقشه است. اگر فردی جرمی را مرتکب شد هیچ فرقی ندارد که نماینده مجلس یا رئیس جمهور یا حتی رهبر باشد باید مورد محاکمه قرار بگیرد. اگر نماینده ای آدم کشت آیا نباید محاکمه شود؟
 

خیلی از مسائل در مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی و مشکل آن برطرف شده است.

این مسائل موقتی نیست که بتواند در آن تجدید نظر کرد. اگر نماینده ای حرف بدون استنادی را زد آیا نباید مورد تعقیب قرار بگیرد یا اینکه در پشت تریبون مجلس گفت فلانی دزدی کرده است نباید مورد تعقیب قرار بگیرد، صرفا چون نماینده است؟!
 

اما به نظر من این جرم سیاسی دغدغه کمیسون حقوقی و قضایی نبوده است.
نه اینطور نیست. اما این پارادوکس ها به راحتی حل نمی شود کار به این شفافی نیست. اگر شرع وجود نداشت که کار ما بسیار راحت ‌تر بود اما باید توجه داشته باشید که تمام این مصوبات باید ذیل اصل چهارم قرار بگیرد.


با توجه به اینکه شما در مجلس هفتم و هشتم حضور داشتید فکر می کنید کدام مجلس به وظیفه نظارتی خود بیشتر عمل کرد؟
مجلس هشتم عملیاتی‌تر وارد شد. آیین نامه داخلی مجلس برای نظارت قوی‌تر اصلاح شد. برای سوال کردن رای گیری ضروری شد؛ اگر وزیری نتواند سوالات نمایندگان پاسخ دهد کارت زرد می گرفت و سه کارت زرد مساوی استیضاح بود یا اینکه برای ریاست مجلس معاونت تقنینی و نظارتی در نظر گرفته شد. معاونت نظارت، وظیفه نظارتی را برعهده دارد البته در حال حاضر این برای دولت کمی ثقیل است و زمان باید طی شود که دولت متوجه شود که این کار به دلیل ایفای وظیفه است نه لجاجت. نظارت مجلس در ابتدای راه است اما باید این نکته را مورد توجه قرار بدهید که ضعف هایی وجود دارد که باید اصلاح شود همچنانکه تذکرهایی که در آخر جلسه رایج شده که بر خلاف آیین نامه است. در مجلس نطق پیش از دستور وجود دارد که در حال حاضر میان دستور شده و همچنین نطق اضطراری. متاسفانه این بدعت اشتباه از اواخر مجلس هفتم گذاشته شده است. نطق صورت گرفته از جایگاه نمایندگی مجلس، تنها نطقی است که باید در چارچوب آیین نامه قرار بگیرد. تذکر و اخطار در آیین نامه وجود دارد بنابراین اگر رئیس مجلس خطا کرد باید تذکر داد آقای لاریجانی بحث بازرسی کل کشور را از دستور خارج کرد که هیچ توجیه آیین نامه ای نداشته و برخلاف آیین نامه است. این اتفاقات نظارت مجلس را آسیب می ساند که باید از آن دوری کرد. اگر قرار باشد که نماینده ای امتیاز ویژه ای داشته باشد که با تحصیلات کمتر بتواند کاندیدا شود این مساله به ضرر مجلس است.
 

اولین دیدار شما با آقای خاتمی به سفر ایشان به زیر کوه قائن بر می گردد.

من قبلا ایشان را دیده بودم، زمانی که در سیستان و بلوچستان رئیس دادگستری استان بودم همه مسئولان به خانه من می آمدند. آقای خاتمی که وزیر ارشاد بودند هم به منزل من آمدند در منزل من هم خبر فوت پدر بزرگوارشان را دریافت کردند. آن زمانی که با آقای خاتمی به قائن رفتم این مساله را به ایشان یادآوری کردم در آن زمان ما به مشهد رفتیم که در حرم بین محافظان آقای خاتمی و آیت الله طبسی نماینده ولی فقیه در استان اصطکاک به وجود آمد چون بسیاری از همراهان آقای خاتمی خراسانی بودند که با آقای طبسی مشکل داشتند. در هواپیما آقای حاجی و ابطحی به آقای خاتمی نزدیک شدند که آقای خاتمی هم با شوخی خنده گفت اگر برای وزارت به من زدیک شدید خبری نیست که آنها نیز در پاسخ گفتند اصلا وزرا را ما تعیین می کنیم! البته بعدا مشخص شد که آنها درست می گفتند .


اولین مواجه شما با آقای خاتمی چقدر با سابقه ذهنی شما نسبت به آقای خاتمی تطابق داشت؟
در انتخابات ریاست جمهوری مردم قائن، هفتاد درصد به آقای ناطق رای دادند. پیش از برگزاری انتخابات من بیانیه ای مبنی بر حمایت از آقای ناطق دادم. بر این باورم که چیزی که اتفاق افتاد خواسته آقای خاتمی نبود. آقای خاتمی در یک ملاقات خصوصی، نسبت به این افراد انتقاد داشتند. آقای خاتمی نمی توانست جلوی این افراد بایستد این برخلاف احمدی نژاد بود زیرا احمدی نژاد آنچه را که می خواهد اطرافیانش اجرا می کنند. ایشان گفت که آقای خامنه ای تا 18 تیر به شدت از من حمایت می کرد و حتی نظرات من را بر نظرات خود ترجیح می داد اما بعد از 18 تیر وضعیت فرق کرد به نظر من آقای خاتمی در حال حاضر هم انتحار کرد که رای داد. اگر آقای خاتمی خودش بود بسیاری از اتفاقات رخ نمی داد اما نظرات بهزاد نبوی و حاجی و حجاریان و سایر اطرافیان موجب می شد که خاتمی خودش نباشد .


فکر می کنید ایشان بتواند کاندیدای ریاست جمهوری یازدهم شود؟
نه! آقای خاتمی اگر هم حضور پیدا کند تایید نمی شد زیرا ایشان به دلیل مواضع خودش التزام به قانون اساسی ندارد مگر اینکه مواضع شفافی را اتخاذ کند.


فکر می کنید که چه کسی از بین اصلاح طلبان پتانسیل ریاست جمهوری را دارد؟
به نظر من عارف گزینه خوبی است. کما اینکه اصلاح طلبان گزینه های دیگری هم دارند که شاید رده اول نباشند ولی تایید می شوند.


منظورتان چه کسانی هستند ؟
عبدالعلی زاده، جهانگیری و مهرعلیزاده
 

آن وقت فکر می کنید که رای می آورند؟
اصلاح طلبان تحزب و تشکیلاتی رفتار کردنشان بهتر از اصولگراها است. اگر بخواهند می توانند چنین افرادی را معرفی کنند. اصلاح طلبان به شدت دچار مشکل شدند اما این وضعیت محصول رفتار تند آنها است. من به خاطر دارم که زمانی دفتر آقای کروبی رفتم پسر ایشان به من گفت که پدر به برخی از نمایندگان گفته است که کمتر تندروی کنید شما سه سال دیگر دوباره نیاز به تایید شورای نگهبان دارید که این نمایندگان گفتند مگر قرار است سه سال دیگر هنوز شورای نگهبان وجود داشته باشد. آقای خاتمی نیز در جریان انتخابات گذشته عدم التزام خود به قانون اساسی را نشان داد در حالیکه کسی که می خواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود باید به قانون اساسی التزام داشته باشد مگر اینکه مواضع خود را شفاف بیان کند.

/27214

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 216053

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ali IR ۲۱:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۰
    137 5
    نتیجه ی حاکمیت اصولگرایان و یک دستی قوا دراین سال ها هم مشخص است
  • بدون نام PT ۲۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۰
    138 4
    دور از رفتار مسلمانی است که کسی که نمیتواند از خودش دفاع کنه را بر علیه او جو سازی کنیم ، پناه بر خدا ...
  • سعید IR ۲۱:۳۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۰
    150 4
    شما چه کاره هستید که می گویید خاتمی التزام به قانون ندارد آیا همین کافی نیست که خود ایشان بارها اعلام کرده اند که التزام دارند؟
  • جلیل DE ۰۰:۱۵ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۱
    55 3
    اگر با انصاف و واقع بینی به قضایای دو سال گذشته نگاه کنیم ملتزمترین فرد به قانون اساسی اقای خاتمی بوده است.چرا که هیچ گاه از محبوبیت فراوانش علیه نظام استفاده نکرد و در مقابل بسیاری از تهمتها سکوت اختیار کرد!
  • بدون نام IR ۱۲:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۱
    57 5
    ایشان صلاحیت اظهار نظر درباره اصلاح طلبان و خصوصا آقای خاتمی را ندارد. جایگاه قانونی ایشان برای بیان اینکه چه کسی می تواند رئیس جمهور شود یا خیر چیست؟؟
  • غلامرضا IR ۱۵:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۳/۱۲
    7 59
    در پاسخ به دوست عزیز آقا جلیل باید بگویم آقای خاتمی در سال88دیگر از کدامین ظرفیتش استفاده نکرد.هر چه در چنته داشت همان بود.در مقابل کدام تهمت ساکت ماند!!!!چه کسی با تمام قوا از آقای موسوی حمایت کرد؟؟چه کسی در برابر بیانات رهبری ایستاد؟؟؟آقای خاتمی دیگر پایگاه اجتماعی ندارد.اقلیتی در تهران از اوحمایت می کنند که حتی برای نمایندگی مجلس نیز کافی نیست چه برسد به انتخابات ریاست جمهوری!!!! دوست عزیز وسایر دوستان لطفا واقع بین باشید.