روزنامه کیهان در سرمقاله خود با عنوان«این رزم ستاد مشترک می خواهد» نوشت:

*حکایت این روزهای ما هرچند به لحاظ شرایط آغاز جنگ احزاب مطلقا با آن روز[آغاز جنگ احزاب] قابل مقایسه نیست و امروز در شرایط بسیار مقتدرانه ای به سر می بریم اما از لحاظ فرجام می تواند بسیار به آن جنگ شبیه باشد. به عبارت دیگر چند ماه مقاومت توام با تدبیر و شجاعت، کمر شیطان بزرگ را چنان خواهد شکست که دیگر نتواند قد راست کند.
* امروز قدرت های زورگوی عالم همه نیروی خود را برای مقابله با حرکت عظیمی که وجود و بقا و پیشرفت جمهوری اسلامی در دنیا به وجود آورده، متمرکز کرده اند. این تمرکز و فشار و محاصره و ایذاء به تعبیر رهبر انقلاب برای از رونق انداختن کانون اصلی بیداری اسلامی است.
*محافل قدرت کارگردان در غرب- آمریکا و انگلیس و اسرائیل- به زحمت توانسته اند جبهه ای نیم بند را فراهم کنند که اگر برای چند ماه دیگر با سد مقاومت مواجه شود، قدرت ماندگاری ندارد و به هزیمت و ازهم پاشی می گراید.
*نقطه تمرکز عملیات چند لایه دشمنان برای رسیدن به همین نقطه است که مردم و مسئولان ما- یا دست کم بخشی از آنها- به حرمت ها و محرمات آلوده شوند، اگر نه نمی توان از آنها ناله «لا طاقه لنا الیوم» شنید. باور «ما می توانیم» از سرچشمه ایمان و امید و اراده و اتحاد جوشید و لازمه خشکاندن این باور استراتژیک همین است که ایمان مردم یا مسئولان فرو بریزد. یا امید و اراده آنها ترک بردارد. و یا در وحدت آنان شکاف افتد. ستاد مشترک و اتاق فرماندهی دشمن بر آن است که «شبیخون فرهنگی»، «فشار سیاسی- اقتصادی»، «اختلافات سیاسی»، «فتنه فرآوری و بازتولید شده» و «عملیات روانی و رسانه ای» را به عنوان محورهای جبهه جنگ به هم الصاق کند و کار حریف را با استفاده از نیروی انفعال و سردرگمی و ناامیدی و واگرایی خود آنها بسازد.
*لازمه مدیریت فرصت های ملی و بین المللی از یک سو و چالش های موجود از جانب دیگر، برآورد درست از شرایط و آرایش دفاعی- تهاجمی معطوف به تمرکز جبهه ای است. بدون هماهنگی در چارچوب یک ستاد مشترک نمی توان دفاع و تهاجم شایسته داشت. آنچه فریضه مهم وحدت و همکاری را به تعلیق می اندازد، بدفهمی شرایط و هدفگذاری های غفلت آور است. به عنوان مثال اگر قرار باشد سیاستمداران- چه در قدرت و چه بیرون از آن- هدف گذاری اصلی طی یک سال آتی را رقابت های سیاسی و انتخابات قرار دهند و به هر قیمت بخواهند به این هدف برسند، منطقا واگرایی و تمرکز تبلیغاتی روی رقبا و تخطئه آنان در کنار تنزّه طلبی و طفره از مسئولیت را پیشه خواهند کرد، حال آن که اقتضای مجموعه فرصت ها و چالش های کشور در پیچ حساس تاریخ، میل به تعامل و مسئولیت جمعی است. این تعامل و مسئولیت جمعی چه آنجا که به نقش آفرینی در تحولات بی سابقه منطقه مربوط می شود و چه در عرصه مدیریت چالش های داخلی به ویژه دو مقوله «ساماندهی اقتصادی» و «ارتقای فرهنگ و اخلاق عمومی»، فریضه فوری و قضاشدنی است.
*در حوزه اقتصادی، طرح تحول اقتصادی و هدفمندسازی توزیع یارانه ها با فشار تحریم اقتصادی و مقوله رنج بار گرانی و تورم مصادف شده است. فضای نقد هم متاسفانه اغلب به بازار مسگرها و آهنگرها شبیه شده که هرکس بر ادعای خود می کوبد. برخی دولتی ها از توطئه دیگران و رقبا می گویند. برخی از مجلسی ها مایلند شانه از بار مسئولیت خالی کنند. گروهی از تحلیلگران بر آنند که دولت، مدیریت عرصه را- از سر غفلت یا شیطنت حلقه انحرافی- رها کرده است. طیفی از سیاست بازان و رسانه های آنان نیز که اپوزیسیون زده اند و به هر بهانه ای در آغوش غرب می غلتند، به واسطه هم پوشانی با حلقه های فتنه و انحراف می گویند «ما که گفتیم نمی توان مقاومت کرد و باید تسلیم شد»! این گروه آخر البته کارنامه بدی در بده بستان با بیرون مرزها دارند و همواره روی فشار دشمن برای چالش با جمهوری اسلامی یا حداقل چانه زنی با آن حساب می کنند.
*مردم را بیش از رنج های روزمره زندگی، ناسازگاری سیاستمداران و رفتار فرساینده آنها با هم یا نمایش بی اعتنایی به رنج های شهروندان آزار می دهد. باور کنیم همچنان که مانور وحدت میان سیاستمداران برمبنای اصول انقلاب، آرامش را در جان مردم لبریز می کند، رعب در جان بدخواهان می اندازد و مجال غواصی و سوءاستفاده را از آنان سلب می کند.
/27217
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 224209

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 15 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حبیبیان IR ۱۲:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
    4 0
    تولید و عرضه کلمات قلمبه سلمبه دردی از مردم دوا نمیکند آیا وقت آن نرسیده که رسانه های مسئولیت پذیر که زبان مردمند کمی بخود آیند؟
  • به دادمون برس خبر آنلاین DE ۲۲:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۱۰
    0 0
    جریان انحرافی، به صورت مشکوکی، در شرکتهای بزرگ و درآمدساز نفوذ کرده اند و علنا به فسادهای ریز و درشت مشغول اند. 1- زد و بند با پیمانکاران و انعقاد قرارداد هایی چند دهها برابر قیمت واقعی. 2- استفاده از نیروهایی بسیار سطح پایین و غیر متخصص، در قالب مشاور و پرداخت درامدهای ماهانه چندین برابر حقوق یک مهندس ارشد به انها، بدون اینکه آنها حتی در محل کار حضور یابند. 3- قرارداد کردن هر کار ریز و درشتی که انجام آنها اصلا نیازی به پیمانکار خارج از شرکت ندارد، و توسط نیروهای خود شرکت قابل انجام است. 4- نیروهایی که آنها مثلا در قالب تمام وقت استخدام کرده اند، حتی یک پنجم زمان کاری را حضور ندارند، ولی حقوق کامل میگیرند.