حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان، در گفت و گوی تازه خود با خبرگزاری حوزه به بررسی وضعیت تبلیغ دینی در دوران گذشته و حال پرداخته است. به گزارش خبرآنلاین متن گفت وگوی وی در جدول زیر موضوع بندی شده است که می خوانید.

 

موضوع
دیدگاه
 
دلیل جهانی کردن دین اسلام
فرهنگ الهی از زمان حضرت آدم علیه‌السلام تا روز قیامت، همین یک دین و همین یک فرهنگ بوده است؛ منتها دوره به دوره در زمان پیغمبران، برابر با نیازهای جوامع کامل‌تر شده تا به پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رسیده و نبوت به ایشان ختم شده است و برای جهانی کردنش وظیفه داریم.اگر بنشینیم که خودش جهانی شود، چنین اتفاقی نمی‌افتد.
اولین کسی که در راه جهانی شدن دین گام نهاد
رسول خدا (ص) در زمان حیات خودشان جرقه‌ جهانی‌کردن اسلام را زدند و مبلغین را به خارج از مدینه و حوزه اسلام می‌فرستادند. این مسئولیت بسیار عظیم، در درجه اول به دوش پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و بعد ائمه اطهار علیهم‌السلام قرار گرفته است.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
نخستین مبلغانی که هدفشان جهانی کردن دین بود
پیامبر، وجود مبارک امیرالمومنین علی علیه‌السلام را در ایام جوانی‌شان به یمن که خیلی نسبت به مدینه دور بوده است، فرستادند. این کارِ پیامبر به این معناست که مبلغ باید جوان و با نشاط باشد و زود خسته نشود، تا بتواند وظیفه تبلیغی خودش را انجام دهد. لذا پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، جوان را انتخاب می‌کند اما جوان آگاه را، که این یک درس است برای حوزه‌های ما.
یا زمانی‌که در مکه بودند و اسلام بسیار محدود و دچار انواع حملات مشرکین مکه بود، یک جوان 18 ساله آگاه به قرآن را به مدینه می‌فرستند و انصافاً همین یک نفر اسلام را وارد مدینه کرد و به مدینه آمادگی داد که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و مهاجرین را با کمال اشتیاق قبول کند.
حتی گاهی افرادی که به هر دلیلی به منطقه‌ای دور از حوزه اسلام تبعید شدند، کار تبلیغی‌شان را داشتند. مثل ابوذر که در همان سه‌ماه تبعید در منطقه شامات، تمام همت‌ خود را بر تبلیغ فرهنگ صحیح اسلام گذاشت. لذا تعدادی متدین به دین واقعی اسلام شدند، نه دین سقیفه و نه دین معاویه؛ ابوذر تبعیدش تمام شد و بعد او را به ربذه فرستادند، ولی 1400سال است درختی که ابوذر کاشت در حال ثمردادن است؛ یعنی تمام شیعیان حوزه جبل عامل و منطقه شامات بزرگ، نتیجه کار تبلیغی ابوذر است که به آن‌جا تبعید شد.
البته جهانی‌شدن و انجام رسالت بین‌المللی اسلام خود، به خود انجام نمی‌گرفته، باید جهانی‌اش می‌کردند و جهانی‌شدن اسلام به نیروهای صالح است. شما ببینید، پیغمبر اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم شکنجه‌های مکه را می‌پذیرند؛ تبعید‌شدن یاران بسیار با کرامتشان را می‌پذیرند که جعفر‌بن ابی‌طالب به آفریقا تبعید شود و اسلام را به حبشه ببرد. ریشه اسلام در آفریقا مربوط به تبعیدی‌های دوره اول پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است، یعنی اسلام ناب را جعفر‌بن ابی‌طالب به آفریقا می‌برد و درختش را آن‌جا می‌کارد و آن درخت کم‌کم ثمر می‌دهد.
 
 
 
دو منبعی که ما را با خدمات تبلیغی ابوذر آشنا می کند
برای این‌که ثمرات کار ابوذر، این مرد مجاهد در عرصه اندیشه را بدانیم، یک گوشه‌‌اش را بگویم. همین شرح لمعه‌ای که کتاب درسی حوزه است و توسط شهید اول -از علمای جبل عامل- تألیف شده است، نتیجه ارشادات ابوذر است. برای این‌که بیشتر به این ثمرات پی ببریم، بهترین راه این است که اعیان‌الشیعه مرحوم آیةالله سیدمحسن جبل‌عاملی را مطالعه کنید. آن‌جا مشاهده می‌کنید که از کار ابوذر، هزاران فقیه، اصولی، مؤلف، خطیب و دانشمند به وجود آمده است.
روشی دیگراز پیامبر برای جهانی کردن دین
پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم برای جهانی‌کردن اسلام، به سلاطین آن روزگار مانند ایران روم شرقی (ترکیه فعلی) نامه نوشتند، که این هم در راستای جهانی‌کردن اسلام بود.
 
 
 
 
 
 
 
 
سخنی از حضرت محمد(ص) که باید شعار تبلیغی مسلمانان باشد
من 20 سال پیش در یک نسخه قدیمی خطبه غدیر دیدم که پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در آخر خطبه غدیر می‌فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که خطبه امروز من را به تمام زبان‌های دنیا ترجمه و در دنیا پخش کند. خوب این نشان‌دهنده این مسئولیت عظیم بر عهده متخصصین فن و دلسوزان است و این برای ما و برای حوزه باید یک شعار شود. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، اسلام را در آن خطبه خلاصه کردند؛ چکیده 23 سال زحمتشان و زبده بعثت همه انبیاء صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین و خلاصه قرآن را در این خطبه آوردند که هر شیعه‌ای به نظر من امروز واجب است این خطبه را حفظ باشد. مخصوصاً روی این مسئله‌اش خیلی باید متمرکز بشویم که پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمودند، «علی کل لغات»؛ آیا برای تحقق فرمایش پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نباید هزینه کنیم؟! من این‌جا با کمال تأسف این خبر را باید به شما بدهم که وقتی رفتم واتیکان و با شخصیت‌های مختلف از جمله رئیس دانشگاه گری‌گوریان که یک دانشگاه پاپی است، ملاقات کردم، ایشان می‌گفت: این دانشگاه ما در تمام 5 قاره، پنجاه میلیون دانشجو دارد که خرجش را واتیکان می‌دهد تا این‌ها مبشر و مسیحی شوند و درصدی از آن‌ها هم در کشورهای اسلامی هستند.
یعنی کاری که ما باید برای اسلام انجام دهیم، او دارد برای مسیحیت تحریف‌ شده انجام می‌دهد؛ بنابراین این فرمایش «علی کل لغات» پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم باید شعار ما شود، در حوزه آرم شده و در همه‌جا نوشته، به همه‌جا ارائه و در تمام دفاتر زده شود. به نظرم باید لجنه‌ای بنشینند و درباره مسئولیت جهانی‌کردن سیره پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ائمه طاهرین علیهم‌السلام، کار پژوهشی کنند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
شیوه تبلیغی مراجع تقلید از گذشته تا دوران معاصر
علمای شیعه،گاهی رساله‌هایی را نوشته‌اند برای مناطق مختلف به اسم آن منطقه، یعنی شما برخی از کتاب‌های شیخ مفید را مثلاً می‌بینید نوشته است ناصریات، یعنی کلیه پرسش‌های مردم آن منطقه از مبلغین را همراه پاسخ‌ها در یک کتاب آورده و اسم کتاب را به اسم آن ناحیه گذاشته است. یا این‌ها بهترین شاگردانی که تربیت می‌کردند، نمی‌گذاشتند در آن حوزه متمرکز شوند و بمانند و همه‌اش بخوانند و بمیرند! بلکه این‌ها را تشویق می‌کردند و به بیرون می‌فرستادند. خوب فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام چگونه از هند سر درآورد؟ چگونه از کشورهای دیگر سر درآورد؟ پس اسلام بدون نیرو جهانی نمی‌شود. چرا حضرت امام رحمةالله‌علیه با آن سنش در فرانسه حاضر بود گاهی در شبانه‌روز 5 بار با تلویزیون‌های بیگانه مصاحبه کند؟ چه چیزی را می‌خواست آشکار کند، آیا جز اسلام را؟ جز این‌که می‌دید خداوند لطف کرده و بلندگوی رایگان در اختیارش قرارداده که می‌تواند با این بلندگو حرف اسلام را به تمام جهان پخش کند؟ این بسیار اثر داشت و خیلی‌ها در اثر همین مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها مسلمان شدند. در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم، شیخ صدوق رحمةالله‌علیه از آن جاده‌های خاکی پرخطر و پر از راهزن و داغ، دو بار از قم تا ماوراءالنهر و سمرقند و بخارا می‌رود و بر می‌گردد. این‌ها زن و بچه داشتند، استراحت می‌خواستند، خوشی می‌خواستند، اما همه خوشی‌ها را برای خاطر خدا می‌گذارند و جانشان را به خطر می‌اندازند می‌روند و برمی‌گردند؛ محصول این دو سفر می‌شود 300 جلد کتاب. ما خبر نداریم، ولی خدا می‌داند که ایشان در این سفرها چه اثراتی بیرون از حوزه اسلام گذاشته‌اند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آشنایی با یک مبلغ دینی در آفریقای جنوبی
در سفری که در آفریقای جنوبی بودم، 3 روز ما را به شهر «کیپ‌تاون» که یکی از مهم‌ترین شهرهای آفریقای جنوبی است، ‌بردند. از جمله جاهایی که ما را برای بازدید بردند، یک جنگل بود، که در منتهاالیه بلندی آن، روی تپه، یک حرم با چهار گلدسته و یک ضریح و یک محوطه بزرگ داشت. صاحب قبر، شیخ محمدحسین غیب‌شاه یا غریب‌شاه بود. ایشان همان‌گونه که از اسمش (شیخ محمدحسین غیب‌شاه) هم پیداست، شیعه بوده، و 7 قرن قبل، از هند با کشتی‌های بادی 9هزار کیلومتر مسیر را طی می‌کند و به شهر ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی که شهر مهم آن زمان بوده، می‌رود و بدون این‌که اعلام کند شیعه است، به‌عنوان یک عالم اسلامی شروع به تبلیغ اسلام می‌کند. شما فکر کنید او قبلاً در هند، زبان را کاملاً یاد گرفته، چون هندی‌ها خیلی سال است که با آفریقای جنوبی رفت‌وآمد دارند؛ بعد با تخصص در زبان آفریقایی به ژوهانسبورگ می‌رود برای تبلیغ اسلام. ایشان شروع می‌کند حقایق اسلام را به سیاه‌پوستان آفریقایی ارائه می‌دهد و آن‌ها قبول می‌کنند. از سوی دیگر انگلیسی‌ها که آن دوران بر آفریقای جنوبی تسلط داشتند، می‌فهمند که یک مبلغ اسلامی آمده و دارد اسلام را تبلیغ می‌کند؛ لذا او را می‌گیرند، دست و پایش را با طناب می‌بندند. دو هزار کیلومتر ایشان را با دست و پای بسته به کیپ‌تاون می‌آورند و در همین جنگلی که دفن است، می‌اندازند که حیوانات جنگلی او را بخورند! 3 سال بعد همان‌هایی که این‌‌کار را کرده بودند، برای بازدید از کارهایشان به کیپ‌تاون می‌آیند، اما متحیرانه می‌بینند که شیخ محمدحسین غیب‌شاه، مدرسه و حوزه علمیه ساخته، مسجد ساخته و دیگر کار از کار گذشته و گروه زیادی در کیپ تاون به مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام گرایش پیدا کرده‌اند و بعد هم رحلت می‌کند. الان این منطقه، شیعیان باصفایی دارد، که نتایج همان مسئولیت جهانی‌کردن اسلام است. البته یک نفر که نمی‌تواند اسلام را جهانی کند، بلکه حوزه باید بهترین نیروها را پرورش دهد و در عالم پخش کند.
 
مبلغی که نخست وزیر شاه تایلند شد
مرحوم قمی،پدرش بازرگان و خودش طلبه بوده است. وقتی با پدرش به تایلند می‌رود، به پدرش می‌گوید من به قم برنمی‌گردم چون احساس می‌کنم باید این‌جا بمانم و اسلام را تبلیغ کنم؛ اتفاقاً همین‌طور هم می‌شود و آن‌قدر آن‌جا محبوب می‌شود که تا پست نخست‌وزیری شاه هم بالا می‌رود؛ قبرش هم که الان زیارتگاه است و تاسوعاً و عاشوراً دسته‌ها می‌روند و در صحنش عزاداری می‌کنند. ما باید تحقیقات وسیعی داشته باشیم و اشخاص را شناسایی کنیم که اسلام چگونه به اندونزی رفت؟ چگونه به هند رفت؟ چگونه به مصر، فلسطین و جاهای دیگر رفت؟
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اقدامات حاج شیخ عبدالکریم حائری یزد و آیت الله بروجردی برای جهانی شدن دین
مرحوم آیةالله‌العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی قدس‌سره، که یک تحصیل‌کرده نجف بود و آن وقت‌ها می‌گفتند فکر نجفی‌ها بسته است! در حالی‌که این‌گونه نبود. حاج شیخ وقتی می‌آید و حوزه قم را تشکیل می‌دهد و حوزه قم جان می‌گیرد، بنا می‌گذارد که یک تعداد طلبه را انتخاب کند که زبان خارجی یاد بگیرند، ‌متأسفانه تاجرانی که سهم امام می‌دادند، حرف ایشان را نمی‌فهمند و می‌گویند ما پول نمی‌دهیم که زبان کفر را در این حوزه یاد این‌و‌آن بدهید! خوب حاج شیخ اهم و مهم می‌کند و می‌گوید اگر این‌ها قهر کنند و سهم امام را به حوزه قم ندهند، این حوزه پا نمی‌گیرد. لذا با یک دنیا تأثر و تأسف، این فکر را رها می‌کند!
بعد از حاج شیخ که یک مقدار بهتر و روشن‌تر شد، اولین کسی‌که در میان مراجع ما در حوزه قم به فکر جهانی‌کردن دین اسلام افتاد، مرحوم آیةالله‌العظمی بروجردی قدس‌سره بود و ایشان این کار را از دو طریق دنبال می‌کرد. یکی از راه تقریب که بنیان‌گذار تفکر تقریب هم بود و مرحوم قمی را به مصر فرستاد. سی‌سال مرحوم قمی در مصر بود و دارالتقریب را اداره می‌کرد که کار آقای بروجردی به وسیله نماینده‌ خود در مصر منتهی به این شد که بزرگ‌ترین مرجع تقلید باسواد آن‌روز اهل تسنن یعنی شیخ شلتوت، فتوا داد که هر اهل‌سنتی می‌تواند در تمام عبادات و معاملاتش به مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام عمل کند. و سند این فتوا اکنون در موزه آستان قدس رضوی موجود است. آیا جهانی‌شدن و جهانی‌کردن غیر از این است؟! یعنی اگر به این فتوا نگاه دقیقی بیندازیم، می‌بینیم که شیخ شلتوت واقعاً به وسیله افکار آیةالله‌العظمی بروجردی زمینه‌ساز آزاد‌شدن تشیع از اسارت تعصبات جاهلی مخالفین شد.
کار دوم ایشان، احداث مسجد ‌هامبورگ بود که من دوبار آلمان رفتم و در این مسجد سخنرانی کردم؛ پارسال ایام اعتکاف ماه رجب در این مسجد بودم و عجیب است که مسجد به آن عظمت، از زن و مردِ معتکف پر بود. مرحوم آیةالله‌العظمی بروجردی دستور دادند در بهترین نقطه‌ هامبورگ که مسلمانان بیشتری از جاهای دیگر آلمان در آن‌جا حضور داشتند، یک زمین به هر قیمتی که داشت بخرند؛ کنار دریاچه ‌‌هالستر، زیباترین نقطه، زمین خریدند، سنگ بنای مسجد را گذاشتند و انصافاً تا زنده بودند افراد متخصص به آن‌جا می‌فرستادند. البته بعد از انقلاب هم افرادی که رفتند آدم‌های موثری بودند.
 
 
 
مرجع تقلیدی که عکسش تعدادی مسیحی را شیعه کرد
حاج میرزا حسن نوری از علمای قم و از اطرافیان مرحوم آیةالله‌العظمی بروجردی بود می‌گفت در دفتر مسجد ‌هامبورگ، عکس آقای بروجردی را قاب کرده و به دیوار زده بودند؛ ایشان می‌گفت تا جایی‌که من یادم می‌آید، 25 مرد و زن مسیحی آلمانی که آمده بودند ببینند این‌جا چه خبر است، وقتی آن‌ها را به دفتر بردند که چایی یا قهوه به ایشان بدهند، این‌ها فقط با دیدن عکس آقای بروجردی شیعه شدند. یعنی وقتی این چهره و جمال نورانی را دیدند، شیعه شدند. یعنی آخوند شیعه باید یک آخوندی باشد که عکسش هم مسیحی، یهودی و زرتشتی را مسلمان کند، چه برسد به خودش.
 
 
ازشیابی روش تبلیغ دین بعد از انقلاب اسلامی
پذیرش طلاب خارجی و آموزش زبان‌های خارجی به برخی از طلبه‌ها کار بسیار عالی بوده است. این‌که ملت‌های دیگر و نیروهای خوب را بیاوریم و تربیت‌شان کنیم که این‌ها سفیر جهانی‌کردن اسلام در دیگر کشورها بشوند، این از برکات بعد از انقلاب است. از سوی دیگر آراسته‌شدن طلاب ایرانی به زبان‌های خارجی هم کار خوبی بوده است، اما آیا این دو کار در برابر صدها ماهواره ضد اسلام، در برابر دو هزار سایت بهائیت، در برابر میلیون‌ها سایت دیگر ضد اسلام، کافی است؟! آیا این مقدار هزینه کافی است؟!
 
 
 
وضعیت کنونی تبلیغ اسلام در دنیا
به نظرم، کار ما الان یک به نود و نه است. دشمنان اسلام در تبلیغات خود از شگردهای مختلف استفاده می‌کنند، از متخصصین روان‌شناسی، روان‌کاوی، هنرمندان، سینما و ‌هالیوود و از هرجا که امکان دارد، کمک می‌گیرند و علیه اسلام برنامه می‌سازند که بتواند اثرگذار باشند. حالا ببینیم کاری که الان حوزه دارد انجام می‌دهد و هزینه‌ای که می‌کند برای جهانی‌کردن کافی است؟ ابداً کافی نیست! یعنی ما الان جاذبه یک در مقابل جاذبه 99 داریم، ما باید هزینه سنگینی را بپردازیم! مراجع ما و دولت اسلامی ما، بخش عمده این هزینه را باید حداقل پنجاه برابر الان بپردازند و تا دیر نشده متخصص برای ترویج اسلام در جهان تربیت کنند.
راهکاری برای دادن پاسخ صحیح به شبهات غیر مسلمان ها
ما باید به عقاید شیعه مسلط باشیم. باید از اصول شیعه و از کتب اصلی شیعه خبر داشته باشیم و از آن‌ها بخواهیم که حداقل ده تا کتاب شیعه مانند المراجعات سیدشرف‌الدین، الغدیر علامه امینی، کتاب‌های ترجمه شده شهید مطهری و این نوع کتاب‌ها را مطالعه کنند؛ یعنی ما باید بلد باشیم چه نوع کتاب‌هایی را به این‌ها ارائه دهیم که ایجاد بحث نکنند.
 
 
 
 
 
 
طلبه ای که خارج از کشور تبلیغ می کند چه خصوصیاتی باید داشته باشد
من این را به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفتم، به شما هم عرض می‌کنم و با کمال تواضع به تمام مراجع و مراکزی که دست‌اندرکار فرستادن افراد به خارج هستند عرض می‌کنم. ما باید عالم هنرمند بفرستیم. اگر آخوندی که هنر جذب ندارد، هنر رفاقت ندارد، هنر ارتباط ندارد، بفرستیم، بسیار ضرر دارد و فرستادنش حرام است؛ اگر عالم بی‌هنر بفرستیم، عالمی که اخلاق ندارد، عالمی که چهره جذابی ندارد، عالمی که هنر ارتباط برقرار‌کردن ندارد، عالمی که از کار زود خسته می‌شود، بازهم ضرر دارد. مبلغانی را که می‌فرستند، باید خیلی حوصله داشته باشند. از سوی دیگر، به اصول الهی و جریانات کفر جهانی آشنا باشند . یعنی هم آگاه به زمان باشند و هم بدانند چگونه حرف بزنند و چگونه شیعه را ارائه بدهند که مخاطبان بپذیرند. این مسئولیت عظیم حوزه است که عالم هنرمند بفرستد. یعنی چه عالم بی‌هنر و چه هنرمند بدون علم، هر دو ضرر دارد.
باید برای طلاب کلاس تشکیل دهند و افراد مجرب، تجربیات خودشان را به آن‌ها منتقل کنند. تجربه هم تنها با تدریس حاصل نمی‌شود.
بنابراین، حوزه باید کلاس تشکیل بدهد و به طور فشرده جریانات جهانی را به طلاب انتقال دهد که در جهان چه می‌گذرد و علیه اسلام چه می‌گذرد و ما باید چکار کنیم .لذا کلاس جهان‌شناسی روز، برایمان واجب است.
 
 
 
 
 
چرا امروز، عالی ترین فرصت برای جهانی کردن  دین است؟
اروپا و غرب گناه جدیدی را پیدا نمی‌کند که مرتکب شود! تقریبا لذت گناه عمومی عمرش دارد تمام می‌شود. چون در جستجوی یک تکیه‌گاه است، آن را هنوز پیدا نکرده است. یعنی الان آن حالت جست‌وجو در غرب زنده شده است و تکیه‌گاه باطنی می‌خواهد. وهابیت که قوی‌ترین تبلیغات را در جهان داشت، الان با ساختن طالبان و القاعده، خوشبختانه چهره فرهنگی‌اش کامل شکست خورده است، یعنی دیگر وهابیت نمی‌تواند بگوید اسلام. وقتی وهابیت می‌رود تبلیغ می‌کند به عنوان تروریست شناخته شده است، یعنی اروپا و غرب و آمریکا از اسلامِ وهابیت پس زده است. اما الان ترکیه در غرب دارد جای وهابیت را می‌گیرد و گران‌ترین مساجد را با عالی‌ترین شکل در تمام اروپا می‌سازد. در حالی که ما مسجدسازی نداریم و بعضاً جلساتمان در یک سوله تنگ و تاریک و یا پارکینگ‌ها برگزار می‌شود! این حالت جست‌وجوگری، یک زمینه خیزشی برای تشیع باز می‌کند. یعنی عالی‌ترین فرصت و زمان برای ایران و فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام پیدا شده است. اگر ما زودتر اقدام نکنیم، گروندگان به وهابیتی که دارند از وهابیت جدا می‌شوند، این‌ها را به دامن ترکیه خواهیم داد. برای این، حوزه و مراجع باید یک فکر اساسی کنند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
علویان ترکیه و راهی برای گرایش آنها به تشیع
ترکیه 22 میلیون علوی دارد. می‌دانید که علوی‌ها نماز نمی‌خوانند و روزه نمی‌گیرند و به هیچ چیز از اسلام هم عمل نمی‌کنند!! در حالی که قبلاً شیعه دوازده امامی بودند. قضیه هم از این قرار است که در هجومی که دولت عثمانی به شیعه می‌کند و علمایشان را می‌کشد، اجداد این علوی‌های کنونی همه فرار می‌کنند و یک قرن طول می‌کشد تا آن آتش تعصب عثمانی‌ها فروکش کند و در طول این مدت، این‌ها همه‌چیز را یادشان می‌رود به‌ویژه آن‌که علمایشان هم کشته شده بودند. این‌ها (علوی‌ها) الان آمادگی بسیار عالی دارند برای این‌که ما این‌ها را به تشیعی که پدرانشان داشتند برگردانیم.
البته شیعه خیزش خوبی در ترکیه داشته و مستبصر زیاد داریم. یک جلسه مرا برای مستبصرین دعوت کردند سخنرانی کنم، سالن کاملاً پر شده بود و یک عده ایستاده بودند. اما در خصوص علوی‌ها در ذاتشان نگاه کردیم دیدیم این‌ها عارف‌مسلک هستند، یعنی این مذاق عرفانیت نگذاشته که این 22 میلیون نفر به وهابیت گرایش پیدا کنند چنان‌چه خود اهالی سنی ترکیه هم وهابیت را نپذیرفتند. کتاب عرفان اسلامی این حقیر که 15 جلد است، در حقیقت یک دوره اخلاق اسلامی و یک دوره احکام الهی به زبان عرفان است. من پیشنهاد دادم اگر ما همه این مجموعه و یا خلاصه‌اش را به زبان ترکی استامبولی ترجمه و با رؤسای علویون پیوند برقرار کنیم و این را به علویان برسانیم، امید هست که یک خیزش شدیدی در علویون ترکیه به جانب تشیع عملی برداشته شود ولی خوب این ترجمه نیاز به پول سنگین دارد که اگر خدا برساند می‌توانیم در بخش عظیم از علویون ترکیه نفوذ کنیم.
 
 
 
 
 
 
تاثیر صحبت با کاردینال توران وایتکان
سال 89 در سفر به واتیکان به کاردینال توران که در دستگاه واتیکان چند مسئولیت دارد، گفتم، کلیسا‌ متکی به مسیح و مریم است یا نمایشگاه؟! گفت نه، گفتم محل گردشگری است؟! گفت نه، گفتم معبد است؟ گفت بله، گفتم برای عبادت خدا بنا شده است؟ گفت بله. گفتم در همین کلیساهای واتیکان متوجه شدم که گردشگران جهان و مردمِ خودتان با لباس‌های نامناسب و خانم‌ها و دخترها با دامن‌های کوتاه وارد این کلیساها می‌شوند، اگر این‌جا محل عبادت است این بدن‌های نیمه عریان که شهوات مردان هشتاد ساله را هم تحریک می‌کند و همه را به فکر کار زشت و گناه می‌اندازد برای چیست؟ گفتم تمام مجسمه‌ها و عکس‌هایی که از مریم زدید همه با حجاب است، پس چرا زنان و دختران و ناموستان همه ضد مریم هستند؟ بعد از دو هفته از این گفت‌وگو ما پاریس بودیم، شنیدیم که پاپ دستور اکید داده که تمام بازدیدکنندگانِ کلیساها و دختران و زنان باید با حجاب باشند. در شهر میلان هم که بودیم رفتیم کلیسای اعظم میلان، دیدیم که دم در کلیسا هیچ زن و دختری را نیمه عریان راه نمی‌دهند و کلاه و شنل سرتاسری می‌دهند که کل بدن را بپوشاند و بعد وارد شود.
خوب، این کار یک طلبه شیعه بوده که از قم بلند شده رفته و واتیکان و کاری کرده که پاپ را مجبور به فتوا کرده که حجاب را در معبد رعایت کنند.

 /30362
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 248623

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =