۰ نفر
۲۴ آبان ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۰

درباره واکنش مسعود ده نمکی به نقد انتقام جویان

آقای مسعود ده نمکی در واکنش به مطلب بنده درباره فیلم آمریکایی انتقام جویان، یادداشتی را در در وبلاگ شان درج کرده اند که طی آن انواع دشنام های سیاسی را شامل حالم ساخته اند؛ گاه مرا منتقد سیاسی سینمایی منتسب به جریان غرب‌گرا نامیده اند که تمام کعبه  آمال خود را در غرب و سینمای غرب و اسکار و هالیوود  و تمدن غرب می‌جوید، و گاه ریشه مطلبم را در رفتار سیاسی بزرگترهای حزبی ام دانسته اند و در قسمتی دیگر متهمم کرده اند که در ایجاد فضای دوقطبی اکران سال 90 بین دو فیلم اخراجی ها 3 و جدایی نادر از سیمین نقش داشته ام. این همه تهمت و دشنام در یادداشتی پانصد ششصد کلمه ای به خاطر وجود یک اشاره تک کلمه ای به نام فیلم ایشان! و بامزه این جا است که در چنین احوالی، آقای ده نمکی عبارت هیستریک را به بنده اطلاق کرده اند!
در برابر این همه ادب و سعه صدر، نکاتی را یادآور می شوم:
1-    برخلاف فحاشی های سیاسی آقای ده نمکی، سابقه و صبغه حقیر نشان می دهد که تا به حال در زیر علم هیچ جریان سیاسی، اعم از اصولگرا و اصلاح طلب و چپ و راست و غیره، سینه نزده ام و نامم را خرج امضا در زیر هیچ بیانیه سیاسی نکرده ام و در هیچ میتینگ حزبی (به خصوص از نوع مخالفش) حضور نداشته ام و بدین شیوه نیز افتخار می کنم؛ چه آن که سیاست را چیزی بیش از کف های روی آب زندگی انسان نمی دانم و بستر اصلی هویت و سعادت بشر را حوزه فرهنگ، به خصوص در زمینه های اخلاقی و دینی و هنری می انگارم. بنابراین نه لیدر حزبی ای دارم و نه تا به حال در مورد انتخاباتی از جمله انتخابات سه چهار سال قبل اظهار نظری نامتعارف کرده ام که حالا بخواهم پای نکته های سخیفی مانند سیب زمینی و ساندیس و حماسه و... را به میان بکشم. آقای ده نمکی چنان عصبانی است که به یاد نمی آورد ( یا اصلا نمی داند) برخلاف اظهار نظر ایشان، بنده از جدی ترین منتقدانی بودم که در برابر فضای دوقطبی سازی اکران نوروزی سال 1390 واکنش منفی اتخاذ کرد و تحمیل یک فضای تصنعی و کاریکاتوری سیاسی را به حوزه ای فرهنگی، به باد انتقاد گرفت.
2-    به نظر می رسد آقای ده نمکی بدون شناخت نسبت به سابقه بنده در یادداشت های سینمایی ام و بر اساس واکنشی آنی و آکنده از خشم و نفرت و بر مبنای «خود حق پنداری» شان، یادداشت خود را تنظیم کرده اند. این جانب به همان میزان که در زمان حاکمیت اصلاح طلبان، برخی از سیاستگذاری های سینمایی را مورد نقد شدید قرار می دادم، اکنون نیز به تبعیت از حرفه نویسندگی ام، چنین می کنم. همان طور که بر اخراجی ها نقد منفی نوشته ام، (به عنوان مثال) بر برخی فیلم های بهمن فرمان آرا و رخشان بنی اعتماد و داریوش مهرجویی و کمال تبریزی هم مطالب منفی جدی دارم و البته نقدهای مثبتی هم روی آثار فیلمسازان موسوم به ارزشی (از جمله نفوذی ساخته آقایان کاوری و فیوضی) داشته ام. اصلا برای یک منتقد سینمایی چه فرقی می کند سازنده یک فیلم چه دیدگاه سیاسی ای دارد؟ مهم، کیفیت و ساختار سینمایی یک فیلم است؛ چه طرفدار فلان رجال سیاسی باشد و چه مخالف بهمان جریان سیاسی؛ چه ایرانی باشد و یا آمریکایی.
3-    به عنوان یک کارشناس ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی که با افتخار فراوان در دانشگاه امام صادق (ع) تحصیل کرده است، به آقای ده نمکی یادآور می شوم مقایسه جمعیت و بافت تماشاگران یک فیلم سینمایی ربطی به جمعیت شرکت کننده در یک انتخابات سیاسی ندارد. اولی وابسته به فضای اینترتینمنت و سرگرمی سازی است و دومی در حوزه سیاست واقع می شود. ارجاعات مکرر ایشان به انتخابات، سنگر گرفتن در پشت یک فضای بی ربط است که لابد ابتذال جاری در اثر خود را با استناد به شرکت انبوه مردم در انتخابات توجیه کنند. با چنین توجیهی، سازنده در امتداد شب هم می تواند مدعی شود که تماشاگران فیلمش همان کسانی بودند که در تظاهرات انقلابی سال 1357 شرکت داشته اند. البته از کسی که میزان سوادش چنان است که قواعد را به شکل قوائد می نویسد، انتظار نمی رود دریابد که بحث اکثریت در مکانیسم انتخابات، موجد و معیار حق نیست و استناد به آن، صرفا شیوه ای است برای مهارسازی و تحدید قدرت در ساختارهای تک مدارانه؛ کما این که تعداد انبوه تماشاگران یک فیلم هم لزوما دال بر خوب بودن آن اثر نیست و می تواند ریشه در نکته های دیگری داشته باشد.
4-    این جانب به جد معتقدم که سه گانه اخراجی ها کارهای نازلی بود و استقبال فراوان تماشاگران از آن ها، نه به معنای خوب بودن فیلم، بلکه به دلیل پایین بودن حد سلیقه زیبایی شناسی تماشاگران است. به همین راحتی! قضیه نه ربطی به انتخابات دارد و نه غربزدگی بنده و نه علیه السلام بودن آقای ده نمکی. وظیفه من منتقد این است که بابت چنین سلیقه نازلی که در برابر تشبیه گاز شیمیایی به باد معده و یا ادای واژه گزینش به صورت گوزینش می خندد واکنش نشان دهم و تفاوت این لودگی ها را با بحث کمدی، دست کم در همین فضای بسیار محدود مجلات سینمایی یادآور شوم و به سهم اندک خودم، در ارتقاء نگاه سینمایی تماشاگران نقش داشته باشم.
5-    بنده اولین نفر نیستم که در برابر انتقادی گذرا، مورد عنایات مودبانه آقای ده نمکی واقع می شوم. ایشان قبل از من، کسان بسیاری را با عبارات گوهربارشان مفتخر ساخته اند؛ از آقای فرج الله سلحشور گرفته که در ادبیات مشعشع آقای ده نمکی به کاهن معبد آمون تشبیه شده بودند تا منتقدی که به صرف نقدنویسی در مجله ای وابسته به فلان نهاد مدنی، جیره خوار بیت المال نامیده شده بود.احتمالا آقای ده نمکی، خود و فیلم هایش را شاقول و معیار دینداری و انقلابی بودن فرض کرده است که اگر هر کس بدان ها انتقاد کرد، در زمره غربزدگان و روشنفکرنماها و اهالی فتنه و غارتگران بیت المال است و اگر نه، لابد از اصحاب الیمین هم پیشی گرفته است و به مرتبه السابقون رسیده است.
6-    تا به حال چندین بار پیش آمده که برخی سینماگران در واکنش به نقدهایم روی فیلم های شان، جوابیه ای منتشر کنند که اغلب هم تند و گزنده بوده است؛ منتها هیچ وقت نسبت به این جوابیه ها حساسیت نداشته ام چرا که همان قدر که حق خودم می دانم فیلمی را که دیده ام نقد کنم، به آن ها هم حق می دهم درباره مطلبی که نوشته ام اظهار نظر کنند. آن چه باعث شد این بار از این رویه عدول کنم، ادبیات «خود حق پنداری» ای بود که با سنگر گرفتن در سایه لفاظی های به ظاهر ارزشی، نامربوط ترین تهمت ها را به طرف مقابل روا می دارد. سکوت در برابر چنین رفتارهایی شاید گاه علامت متانت باشد، اما اگر پتانسیل تعبیر به پذیرش تهمت ها را در بر داشته باشد، به نظر نمی رسد صائب باشد. 
 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 257814

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =