همان‌گونه که همواره گفته‌ام، شاه‌کلید مدیریت بحران در این شرایط تجمع همه تجارب سه دهه گذشته و ایجاد یک اتحاد ملی مدیریتی است که متأسفانه گوش شنوایی نه در دولت و نه در وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها دیده نمی‌شود.

برای من عجیب است که مثلاً چرا وزیر نفت و یا رئیس کل بانک مرکزی از همه مدیران گذشته که کنار گذاشته شده‌اند و از دانش و تجربه‌ای که به لطف انقلاب کسب کرده‌اند و خود به یک ثروت تبدیل شده‌اند، دعوت به همکاری و همفکری نمی‌کند. نفت و مسائل پولی و مالی پس از تحریم اخیر به ویژه در مرکز بحران‌ها قرار دارد، بیش از هر بخش دیگری به این تجمع ملی مدیران نیازمند است. چرا کسی به این آقایان تکلیف نمی‌کند؟ چرا وزیری که خود از سپاه آمده که تجربه تکیه بر هجمه نیرو‌ها در دوران دفاع مقدس را داشته و بسیج نیرو‌ها جدا از مواضع سیاسی، فکری و طبقه اجتماعی را تجربه کرده است، چرا به این فرضیه تجربه شده عمل نمی‌کند.
چرا در بحران‌ها که دایره آن از محدوده یک وزارت و سازمان فراتر می‌رود و سطح ملی و حتی فراملی را در بر می‌گیرد، باید مدیران اختیارات تام داشته و با تصمیمات خود به مواجهه بحران‌ها ب‌پردازند؟ عملکرد قوه مجریه نشان داده که تمایلی به حرکت در این جهت ندارد، پس سایر ارگان‌ها کجا هستند؟ و چرا آنان ورود به مسئله نمی‌کنند؟ و با ابزار‌هایی قانونی که در اختیار دارند، آقایان را وادار به این کار نمی‌کنند؟ ضعف مدیریت داخلی با تکیه به احضار قدرت و عدم همفکری ملی به مراتب بیش از اثر بحران خارجی است و باید هرچه سریع‌تر در این مورد تصمیم‌گیری کرد. باید درک کرد که رویارویی استکبار با ایران امروزه بیش از هر دوره‌ای به مراحل جدی‌تر رسیده و دایره آن بسیار گسترده‌ شده است که یکی از عوامل اساسی‌اش در کنار خباثت استکبار، ضعف مدیریت داخلی و عدم بهره‌گیری از همه سرمایه‌های فکری جامعه است لذا باید هر وزیر و یا مدیری که در این جهت حرکت نمی‌‌کند، برکنار و یا وی را وادار قانونی به این امر کرد. چنین مدیران به عقیده اینجانب هنوز درک درستی از گستره بحران و شرایط و واقعیات موجود ندارند، چراکه اگر چنین بود مدیریت خود را با تکیه بر همه سرمایه‌های فکری و ملی بنا می‌گذاشتند و افراد را دعوت به مشورت می‌کردند و هسته مدیریت جامع خود را شکل می‌دادند و شایستگی را جایگزین حرکت‌های گروهی و تیمی خود می‌نمودند. چرا نه در سطح وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها، و نه حتی در سطح دولت هیچ حرکتی را مشاهده نمی‌کنیم.
وزیران و مدیران باید این سؤال را از خود بکنند که چرا امروزه رسانه‌ها و سایت‌های مختلف مملو از مصاحبه‌های مقالات و گزارشات از مدیران و کارشناسان شده است و چرا این رسانه‌ها متخصصین را پیش از وزارتخانه‌ها جمع کرده‌اند؟ چرا این متخصصین و مدیران به جای ارائه نظرات خود در هسته‌های مشورتی وزارتخانه‌ها در رسانه‌ها حضور دارند؟ حال که مدیران گوش نمی‌دهند، چرا صداوسیما یک برنامه «نود» مدیریتی نمی‌گذارد؟ چرا جایی نیست تا مدیران را از این تکروی در شرایطی که تفکر جمعی راه‌حل مدیریت فعلی است، برحذر نمی‌دارد و وادار به حرکت صحیح نمی‌کند.
وزرا و مدیران باید بدانند، بحران‌های ایجاد شده بیش از توان و تصمیمات فردی و یا مدیران موجود است. بقای یک سازمان به تضارب آرا و نظریات است، نه انحصار فکری و گروهی و این آفت امروز سازمان‌های ماست.


قائم مقام سابق شرکت ملی نفت ایران

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 258645

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۲:۲۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۸
    2 0
    ای ول دقیقا حرفی که من 5-6 ساله دارم میگم وقتی مملکت ما درست میشه که مدیریتش درست بشه مدیرانی که علم مدیریت داشته باشن علم مدیریت روز دنیا از دکترها و پروفسورهای مدیریت در ایران استفاده بشه بالاترین حد مدیریت در دنیا که علم مهندسی و روانشناسی و مدیریت رو باهم تلفیق کرده و مهندسا رو با تفکر مهندسی تبدیل به مدیران قوی میکنه مدیریت MBA هستش که بکار گرفتن این مدیران کارامد در دنیا ارزوی هر شرکت و دولتی است و در ایران هم باید از همه تحصیل کرده های صنعتی اقتصاد و فنی مهندسی و مدیریت واسه کنتذل کشور استفاده کرد
  • بدون نام IR ۰۲:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۸/۲۹
    3 0
    زدی تو خال ولی کو گوش شنوا ؟؟؟