کاش بهرام توکلی تغییر مسیر ندهد

رویکرد بهرام توکلی در زمینه اقتباس از نمایشنامه "اتوبوسی به نام هوس" به عنوان برداشتی آزاد از آن در فیلم " بیگانه" بجای اینکه جنبه های کشف ناشده و ناگفته ای از نمایشنامه را عیان کند و دریافت متفاوت و تازه ای از آن را در نسبت با جامعه امروز ایرانی ارائه دهد، در جهت فرو کاستن و تقلیل ظرفیت های منبع اصلی است.

این تقلیل، ناخواسته نوعی سادگی بیش از حد را به نمایشنامه عمیق و چندلایه تنسی ویلیامز تحمیل کرده و باعث شده جنبه ها و ابعاد تکان دهنده و تاثیرگذار شخصیتها از آنها گرفته شود، کشمکش و جدال سرسختانه و حل ناشدنی میان دو قطب نمایشنامه محو گردد، رابطه دوگانه و پیچیده بلانش و استنلی که آمیزه ای از عشق - نفرت و تعلق - گریز است، کاملا حذف شود، شوریدگی و سودازدگی و رویابافی بلانش به حاشیه رانده شود و آن فروپاشی تلخ و دردناک در پایان داستان تاثیر خودش را از دست بدهد.
در حالی که اتفاقا نمایشنامه ویلیامز از لحاظ درونمایه و نوع شخصیت پردازی و فضاسازی نزدیکی و قرابت زیادی با آثار توکلی دارد و شخصیت نسرین که برگرفته از بلانش است، می توانست به یکی از همان کاراکترهای روان پریش، متزلزل و افسرده ای تبدیل شود که در فیلمهای توکلی همواره جذاب ترین و ماندگارترین شخصیتها هستند و تقابل رویا و واقعیت، جنون و سلامت و عینیت و ذهنیت در نمایشنامه که از مولفه های موردعلاقه توکلی است، منجر به روایتی نامتعارف و درونگرا شود که توکلی پیش از این نشان داده به خوبی آن را می شناسد.
بنابراین موضوع این نیست که هرگاه توکلی به سراغ اقتباس رفته، از جنس سینمای خودش دور شده و از آن تخطی کرده است، بلکه هروقت توکلی خواسته فیلم ساده و قابل فهمی بسازد و که بتواند با مخاطب گسترده تری ارتباط برقرار کند، از منابع ادبی و نمایشی استفاده کرده و از رویکرد مدرن و نامتعارف خود فاصله گرفته است.
از این رو فیلم "بیگانه" با وجودی که از جنس سینمای خاص توکلی نیست و قدرت و تاثیرگذاری دو فیلم مهمش را ندارد اما هنوز هم اثری دیدنی به حساب می آید که می تواند مخاطبانش را راضی نگه دارد اما در مسیر فیلمسازی اش قدمی رو به جلو و پیشرفت به حساب نمی آید و بعد از آن اوج گرفتن در فیلم "آسمان زرد کم عمق" که تجربه ای منحصر به فرد و جسورانه بود، نوعی وقفه و سکون را تداعی می کند.
اینکه توکلی بعد از دو فیلم درخشان "پرسه در مه" و "آسمان زرد کم عمق" که هر دو تجربه هایی جدید در فرم داستانگویی به حساب می آیند و کاملا آثاری شخصی و متفاوت در سینمای ایران هستند، فیلمی با روایتی ساده و سرراست و خطی می سازد که پیش از این در "اینجا بدون من" از آن استفاده کرده بود، معلوم است که هنوز به راهی که انتخاب کرده، اطمینان ندارد و میان این دو نوع رویکرد در فیلمسازی اش دچار سرگردانی و بلاتکلیفی است.
توکلی از فیلمسازان کمیابی است که خیلی زود توانست لحن و سبک و سلیقه مخصوص به خود را در فیلمهایش بیابد و راهش را از دیگران جدا کند و مسیر متفاوتی را در سینمای ایران در پیش بگیرد اما انگار هنوز آمادگی کافی برای پایبندی و ایستادگی بر انتخاب مسیرش را ندارد و نگران کم توجهی و درک نشدن فیلمهایش از سوی مخاطبان عمومی است و از این رو می کوشد تا راهی بیابد که هم سبک و نگاه خودش را حفظ کند و هم از همراهی تماشاگران بیشتری برخوردار شود ولی کاش مثل همه آن شخصیتهای خاص و متفاوتی که در فیلمهایش خلق کرده، با تک افتادگی و درک ناشدن کنار بیاید و تغییر مسیر ندهد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 336468

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام US ۱۶:۱۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۴
    1 1
    براي جذاب بودن فيلم اصلا لازم نيست كه پيچيده تعريف و ساخته بشه داستاهاي بقول شما "سرراستي" مثل اينجا بدون من جذابتر از آسمان زرد كم عمق بود
  • بی نام IR ۱۹:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۴
    2 9
    جان!!!!!!!!!!!! آروزی همه اینه که ایشون تغییر مسیر "بدهند". به جز شما البته!!!
  • مایا IR ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۵
    1 1
    وای نه تورا به خدا .امیدورام ایشون تغیر رویه بدهند و دیگر فیلم خنثی و بی خاصیت و بدی مثل بیگانه نسازند.