ماجرای دفن پیکر ریچارد نلسون فرای در اصفهان اندک اندک به معضلی پیچیده تبدیل می‌شود.گویی نمادی شده است برای دو گونه قرائت نسبت به فرهنگ و اهل فرهنگ در ایران.

در یک سو منتقدانی قرار دارند که او را جاسوس سیا لقب می‌دهند و ایرانشناسی‌اش را محملی برای کارهای دیگرش برمی‌شمرند و در سوی دیگر موافقانی که او را فردی ایراندوست نامیده‌اند که همه عمرش را بر سر معرفی فرهنگ و هنر ایران صرف کرده‌اند. نگاهی به آثار و آرای نلسون فرای وکارنامه کاری پربار و برگش درباره فرهنگ و تاریخ ایران و مناسباتی که با اهل فرهنگ در ایران داشته است، نشان می‌دهد که نباید به سخنان منتقدان چندان اعتنایی داشت.ضمن آنکه اخیرا همسر ایرانی آقای فرای و یکی از شاگردانش که سی سالی با او همکاری می کرده این اتهامات را رد کرده است و خود فرای هم در خاطراتش گفته است که برای دوره ای کوتاه در جنگ جهانی دوم به عنوان مترجم  برای مدتی کوتاه با سازمان امنیت امریکا همکاری کرد و بعد از آن دیگر هیچ گونه همکاری نداشته است.

البته نگارنده بازچاپی از  مقاله‌ای از مرحوم مینوی را در سال‌های اولیه دهه هشتاد در نشریه پیام بهارستان خوانده بود که از خرید و انتقال برخی از نسخه‌های قدیمی ادبیات فارسی توسط فرای خبر می‌داد که از جمله آنها "کابوسنامه‌" بود که بعدها مشخص شد ،فردی که این نسخه را به فرای فروخته سرش کلاه گذاشته ونسخه یک کتاب من‌درآوردی بوده است. اصل این مقاله آنگونه که جناب عبدالله شهبازی ، مورخ و محقق تاریخ نوشته‌اند ،نخستین بار در نشریه یغما کار شده است.

اما این کار در مقطعی خاص رخ داده بود و دیگر استمراری هم نیافت وحتی مرحوم مینوی نیز در آن مقاله معتقد بود که این کار حجمی از پول را وارد حوزه ادبیات و پژوهش می‌کند که می‌تواند در دراز مدت به نفع ادبیات و فرهنگ ایران باشد.پس از آن حداقل دو رئیس جمهور ایران به نوعی با او نشست و برخاست داشتند. و گر به کارنامه کلی فرای نگاهی بیفکنیم او همان ایراندوستی است که مرحوم دهخدا به او چنین لقبی را داد. قاعده هم این است که به کلیت زندگی وفعالیت‌های یک فرد نمره می‌دهند و نه تک عکس ها و تک حرکاتش و فرای در کلیت کارهایش فردی مبلغ فرهنگ ایران و ایرانی بوده است.

با تمامی این تفاضیل به نظر می‌رسد که باید به دور از هیابانگ‌های منتقدان ، دولت و‌آقای روحانی در این زمینه  تصمیمی اتخاذ کنند. انتظار جامعه دانشگاهی نیز پر بیراه نیست و این ماجرا می‌تواند سنگ محکی باشد برای دولت و ‌آقای روحانی که چندی قبل در میان دانشگاهیان از آنها خواسته بود وارد میدان شوند. اکنون گروهی از دانشگاهیان که قرائتشان از فرهنگ بسیار نزدیک به دیدگاه مورد نظر آقای رئیس جمهور است وارد میدان شده و در این زمینه پا هم سفت کرده‌اند. آنها انتظار دارند که آقای روحانی  و تیم  دولت هم پایی سفت کنند و پی کار را بگیرند و هیابانگ‌های منتقدان اراده‌شان را سست نکند که اگر امروز عقب‌نشینی کنند، موران به مار و مارها به افعی و اژدها تبدیل  شده و کل پیکره دولت را خواهند بلعید.

حداقل این که سکوت نکنند و با استفاده از امکانات و اطلاعاتی که از گذشته و حال فرای می‌توانند به دست بیاورند( از طریق وزارت اطلاعات) توضیخ دهند برای مردم و شهروندان که بالاخره آیا آقای فرای جاسوس بوده است یا نه. فعالیت وزارت اطلاعات در همین مدت کوتاه نشان می‌دهد که علاقه‌مند است در خط و برنامه ریزی دولت روحانی حرکت کند و از مردم شجاعت‌ستانی نکنند.

اعلام نظر یک نهاد معتبر می‌تواند شایعات در این زمینه را پاپان داده درهای تهمت و فرافکنی را ببندد.

مرتبط با متن: چند روزی بعد از نوشتن این یادداشت دو نکته به ذهنم رسید که اضافه کنم. اول تناقض در رفتار منتقدان به خصوص برادران جان برکف و رندان حق‌پرست. که چرا در زمانی که آقای احمدی‌نژاد دستور دادند خانه‌ای در اختیار فرای قرار بگیرد کسی از این جماعت لشگرکشی نکرد و نگفت  که اسلام در خطر است؟ به یاد دارم در همان زمان هم بلافاصله روزنامه‌ کیهان واکنش نشان داد و سرمقاله‌ای در این زمینه نوشت و از قرار کار به مجلس  اعتراض انان هم کشید.اما از این رندان حق‌پرست کسی چوبی بلند نکرد و سینه‌ای چاک نداد.

نکته دوم آنچنانکه آقای رسول جعفریان تحقیق کرده‌اند اصولا خانه ای به فرای داده نشد. بعد از‌آن که آقای احمدی نژاد دستور داد وزارت مسکن وقت قرار شد خانه تمیزی‌‌ها در منطقه‌ای از اصفهان را به آقای فرای بدهد اما از قرار همان ترس بعد از نوشته کیهان بر دوستان وزارت مسکن هم مستولی شد و در نهایت این منزل که اتفاقا منزل بسیار زیبایی هم هست قبل از عید به یکی از افراد فروخته شد تا یک هتل سنتی را بر اساس همان ساخت و بنا فراهم کند. اینجاست که باید گفت مرحوم فرای مصداق آن ضرب المثل شد که آش نخورده و دهن سوخته.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 348627

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • صباغی A1 ۰۶:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۲
    42 6
    ضربه ای که ملت ایران از دست افراطیون مقدس ماب خورده است از صدام نخورده است
  • بی نام A1 ۰۹:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۲
    21 4
    اصلا گناهش خدمت به فرهنگ ایران بوده یعنی ایران خشک و خالی؟ یعنی ایران اینقدر مهم بوده که یک نفر عمرش را به پای شناختن و شاساندن آن حرام کند؟ نه نه هرگز حتما این آدم جاسوس بوده حتما اجیر شده استکبار جهانیصهیونیسم بین الملل بوده وگرنه این یک مشت خاک و یک قاشق آب ارزش این حرف ها را ندارد حالا اگر خودش «کافر» نبود یا لا اقل کافری را به درک واصل کرده بود یک چیزی...
  • بی نام IR ۱۰:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۲
    33 5
    خجالت داره طرف وصیت کرده که در ایران دفن بشه بعد شما دارین این همه بازی در میارین؟ این منتقدا چقدر توهم دارن که همه جاسوس هستن آخه
  • فرهنگ IR ۱۰:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۲
    28 2
    طبق شنیده ها تاجیکستان تمایل دارد که او آنجا دفن شود. ترکیه از مولوی و نیز حضور آگاتا کریستی و موزه او کلی جذب توریست و اعتبار کرده.ما تازه بعد از مرگ این سفیر فرهنگی که امکان دفاع ندارد اتهام به او میزنیم.
  • بی نام IR ۱۷:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۲
    24 5
    بدبخت دولت . گير چه كساني افتاده
  • paeez A1 ۰۷:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۱/۲۳
    18 4
    ریچارد فرای جان جدا تو با خودت چی فکر کردی که همچین وصیتی کردی مولانارو به اون بزرگی با اون مثنوی هفتاد من کاغذش دو دستی تقدیم ترک ها کردیم که حالشو ببرن ابو علی سینارو دادیم به تاجیک ها و سید جمال اسد آبادیو با خواجه عبدالله انصاری همراه با ناصر خسرو و سنایی تقدیم افغان های عزیز کردیم تازه حسابشو بکن فرای جان اینا خون ایرونی تو رگاشون بود تو که فقط ایران شناس بودی و تازه اجنبی هم بودی واقعا توقع داری بیاریمت ایران دفنت کنیم جل الخالق اینجا جایی واسه کسی که به زنده بودن تاریخ و فرهنگ ایران و اینجور حرف ها خدمت کنه نیست الانم تاجیکا دارن واسه اینکه اونجا خاک شی سر و دست میشکنن و صف واستادن ما هم طبق معمول از بس قلب بزرگ و بخشنده ای داریم تورو هم می بخشیم به اونا که برن کلی باها