یعنی مثلا وقتی گفته می شود جمهوری اسلامی به فناوری ارسال موجود زنده به فضا دست یافت، اصلا منظور این نیست که ما اینک دارای تجهیزات ارسال موجود زنده به فضا هستیم، بلکه منظور این است که درون مرزهای ملی کشور خودمان، این توانمندی را به لحاظ دانش و فناوری یافته ایم که تجهیزات و وسایل لازم برای ارسال یک موجود زنده را بسازیم و با آن تجهیزات موجود زنده را به فضا پرتاب کنیم. حتی اگر کسی بیاید و تجهیزات موجود ارسال موجود زنده به فضا را در ایران نابود کند، در واقع ضربه ای به فناوری ارسال موجود زنده به فضا در ایران وارد نکرده است، زیرا "فناوری، تجهیزات نیست" و اگر تجهیزات فعلی نیست و نابود شوند دانش ساخت آنها در کشور بومی شده و ما دوباره قادر هستیم در موقعیت مناسب آنها را بسازیم و از آنها استفاده کنیم.
این نکته یکی از اولی ترین آموزه های دانش مدیریت فناوری است. با این حال متاسفم که بگویم طیف وسیعی از تحلیلگران و صاحبنظران حوزه هسته ای کشورمان- اعم از طیف پیشرو و معتدل و طیف واپس گرا و دلواپسگرا!!!- از درک همین نکته اولی و مقدماتی در مساله هسته ای بی بهره اند و همین درک ناصحیح به گمانم کار مذاکره کنندگان و دیپلماتهای ایرانی را دشواری مضاعفی بخشیده است. بگذارید کمی بیشتر توضیح بدهم.
جمهوری اسلامی مدعی است که به فناوری هسته ای دست یافته است و این فناوری در داخل کشور بومی شده است. این عبارت به زبان فناوران و فناوری شناسان! یعنی اینک قابلیت ساخت تاسیسات اتمی و تولید اورانیوم غنی شده (تا بیست درصد) درون مرزهای جغرافیایی جمهوری اسلامی وجود دارد. این "قابلیت" هیچ ربطی به تاسیسات اتمی اراک و نطنز و فردو و نظایر آن ندارد. در واقع وقتی کشوری به یک فناوری دست می یابد، حتی اگر تمام تاسیسات و تجهیزات مرتبط با آن فناوری را در آن کشور نیست و نابود کنند، خدشه و خللی به اصل توانمندی فناورانه آن کشور وارد نشده است چون "فناوری، تجهیزات نیست، بلکه توانمندی ای است که در فرایند تحقیق و توسعه در کشور پدید آمده و تا حدود زیادی به شکل بومی مستند شده و نزد دانشمندان ایرانی موجود است". بر این اساس، به شهادت رساندن دانشمندان هسته ای که مثلا در یک بخش خاص کل دانش کشور نزد آنها بوده است بیشتر به توان فناورانه کشور ضربه میزند تا بستن و تعطیل کردن یک مجموعه تاسیسات و تجهیزات مثلا در نطنز یا اراک.
اگر بپذیریم که ادعای جمهوری اسلامی در زمینه دستیابی به فناوری هسته ای درست است- که ان شاء الله همین طور است و کسی در مقام انکار این توانمندی نیست- این توانمندی با بستن حتی همه تاسیسات اتمی کشور نیز از کشور گرفته نمیشود. در مقام تشبیه، کسی نمیتواند توانمندی یک جراح زبردست را با بستن درب بیمارستانها و نابود کردن تجهیزات جراحی از یک جراح بگیرد، چون جوهره و اصل توانمندی آن جراح در دانشی است که نزد او وجود دارد.
خط قرمز کشورهای زورگو این بوده که جمهوری اسلامی به فناوری هسته ای دست پیدا نکند یعنی مثلا قابلیت غنی سازی اورانیوم بیست درصد را نداشته باشد. اما به رغم میل آنها، کشور به این توانمندی دست یافته است بنابراین حتی اگر تاسیسات غنی سازی اورانیوم بیست درصدی هم تعطیل شود، خدشه ای به اصل توانمندی کشور وارد نیامده است.
این حقیقت، مدتها بود که در ذهن من به عنوان یک کارشناس حوزه مدیریت فناوری خلجان میکرد. فکر کردم طرح آن در جامعه کارشناسی کشور در آستانه مذاکرات سرنوشت ساز وین می تواند برای اهل دقت و نظر حائز اهمیت باشد.
نظر شما