۰ نفر
۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۲

روزگاری مردم در همین نزدیکی با هم بودند و برای هم. نه اینکه امروز نیستند اما آنچه بیشتر نما دارد و به چشم می آید متاسفانه فاصله هاست که هر روز بیشتر از دیروز خود نمایی می کند.از پایان این رمضان تا آغاز رمضان آینده چقدر از فاصله ها می توانیم بکاهیم؟

فاصله ، مکررترین و پرکاربرد ترین کلمه ای است که این روزها جای خود را در فرهنگ و اجتماع ما باز کرده و هیچ جای گریزی و هیچ راه گزیری برای آن باقی نمانده است.نسل دهه ی سوم انقلاب در اوج قله ی فاصله ها قرار دارد.ما به خودمان نمی توانیم کمک کنیم تا چه رسد به آنها(فرزندانمان)
انقلاب که شد اولین مزیّتش یکسانی بود .حد اقل هر آنکه به چشم می دیدی وهر آنچه به گوش می شنیدی همانندی وشباهت و یکسانی بود تا آنجا که عده ای زمینه را مناسب یافته از در افراط در آمده و از جامعه ی بی طبقه ی توحیدی صحبت می کردند . بزرگواری بر سفره ای نشسته بود که در خانه ی میزبان دو عدد پنکه برای خنک کردن کار می کرده میهمان عزیز تاب نمی آورد به شرطی دست به سفره دراز می کند که صاحب خانه یکی از دو پنکه اش را به همسایه ای ببخشد که در گرمای تابستان پنکه نداشته.
دور هم که می نشستند هیچ سخنی از تجمل سفره و خانه و ماشین نبود .انگار هر چه هست از همه است و هیچ کس بزرگیش در بیشتر داشتنش نبود.خانه ها یک شکل بود و مردم هم راه هم بودند.روستایی گندمش را نان می پخت تا کسی در خیابان شهر گرسنه نماند.شهریها با دستهایی که تا به حال نه بیل دیده بود و نه داس در گرمای روزهای روزه داری به کمک روستائیان می رفتند تا گندم و جوشان بر زمین نماند.اینها نه داستان است و نه افسانه .اگر حد اقل پنجاه درصد جامعه گوشه و کنار ذهنشان را کنکاش کنند صدها صحنه ی ناب را به یاد می آورند که آنچه گفتیم مشتی از خروار است. جنگ که تحمیل شد دیگر کسی از مسلمان و مسیحی یا شیعه و سنی و... یاد نمی کرد همه می رفتند تا از بنیادهای فکری و میهنیشان دفاع کنند و باز هم هر چه بود برای همه بود. نان سیب زمینی وعده ی اصلی خیلیها بود و زندگیها کم هزینه تر از آن بود که کسی روغن و برنج کوپنی اش را کفاف نداند و هرچه سختی بود به یک دلیل بزرگ تحمل میشد و آن هم یکسانی مردم بود که کسی به کسی مفاخره نمیکرد.
اینکه چه شد و چگونه شد که ناگهان نسل سوخته و رنج کشیده به هم بر آمد و شد آنچه می بینیم کاری جامعه شناسی می خواهد و بررسی اش در حوصله ی این چند سطر نمی گنجد ولی آنچه امروز میبینیم به خوبی احساس می کنیم که هر چند در ظاهر داراتر و ثروتمند تر و تواناتریم اما از درون آشفتگیها فریاد می کشد و همه کلاف سر در گمی را می مانیم که انکار نباید گره کور زندگیمان باز شود . نسل دست پرورده ی همان آدمهای سختی کشیده امروز با سرعت زیاد به دنبال داشتن است .به هر قیمتی .مهم نیست که چه می دهی .مهم آنست که چه به دست می آوری و در این میان فاصله ها چنان زیادند که هیچ میزانی توان اندازه گیریش را ندارد.
در جنبه ی اعتقادی فاصله به اندازه ای است که یکی از حب و عشقش به درجه ای رسیده که امثال مولانا و سعدی و حافظ را کافر می پندارد که چرا از فلان خلیفه به نیکی یاد کرده و دیگری چنان بی تفاوت که انگار نام اسلام عامل همه ی بدبختیها و عقب افتادگیهای اوست.
در جنبه ی رعایت حلال و حرام می شناسیم افرادی را که دیدن صحنه های تلویزیونی را شبهه ناک می دانند و صدای هر نوایی را حرام می شناسندو عده ای در مقابل چنان به اعتراض از اخلاق گریزانند که مطمئنا سرکرده های بی اخلاقی و بی بند و باری باید جلوشان لنگ بیاندازند و بگریزند.
در کسب مال به چنان رقابت کوری پرداخته ایم که واقعا هدف وسیله را توجیه می کند .قسم به مقدسات و بی توجهی به تعهدات نمودارش در سیستم بانکی نیاز به شاهد مثال ندارد. چک برگشتی.کلاه برداری.مال مردم خوری. سرقت و .... چه شده است که زندانهای ما با چندین برابر ظرفیت باز با ازدحام محکومین روبروست و در هر گوشه و کناری شاهد ساخت و ساز ندامتگاه هستیم که البته بماند آنچه در ندامتگاهها می گذرد.
فاصله ها روز به روز بین نسلهای پشت سر هم زیاد می شود وکار به جای رسیده که خود هم نسلیها حرف هم را نمی فهمند . اختلاس در بانک و اداره و سیستم ورزشی و اقتصادی و سیاسی و متاسفانه قضایی کار را به جایی رسانده که :
گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله ی تست ////آنچه البته به جایی نرسد فریاد است
بله همیشه خوبان و پاکان و درست کاران هر چند زیاد باشند بلند گویشان خاموش است و بدکاران هرچه اندک باشند آوازشان گوش فلک را پر می کند و به همین دلیل است که شیخ اجل سعدی شیرازی می فرماید :
اگر برکه ای پر کنند از گلاب //// سگی در وی افتد کند منجلاب
آدمی به امید زنده است امید واریم رمضان سال آینده فاصله ها کمتر شده باشد.عیدتان مبارک

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 367504

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 7
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۲۱:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۶
    4 0
    فاصله ها بیشتر بر میگرده به مضوع ارزش های جامعه. وقتی ضد ارزش ها ارزش دار شدند وقتی سنت ها کنار گذاشته میشوندد وقتی پوچ گرایی در جامعه ی اسلامی بیداد میکنه وقتی رسانه ها مسئولان در اهداف متعالی جامعه گامهایشان سست است انتظار کم شدن فاصله ها که هیچ انتظار بیشتر شدن فاصله ها را باید کشید
  • عباس اسکندری A1 ۲۲:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۶
    4 0
    چه خوش گفت آن عزیز : "... من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه برمی خیزند من اگر بنشینم تو اگر بنشینی ..." بیایید از خویش بیاغازیم. همچنین از نگارنده سپاسگزارم.
  • بی نام A1 ۰۲:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۷
    3 0
    " .. روستایی گندمش را نان می پخت تا کسی در خیابان شهر گرسنه نماند.شهریها با دستهایی که تا به حال نه بیل دیده بود و نه داس در گرمای روزهای روزه داری به کمک روستائیان می رفتند تا گندم و جوشان بر زمین نماند.اینها نه داستان است و نه افسانه .. " اتفاقا این صحبت حضرتعالی علاوه بر دو مورد متذکر، حماسه ای هم هست. اگر بحث جامعه شناسانه ای است به کار بردن این ادبیات خیلی به نظر به جا نمی آد.
  • غلامرضا نوری علا A1 ۰۹:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۷
    4 0
    عیدتان مبارک و خداوند خیرتان دهد خیلی زیبا سلیس و روان بود. اما کاش بفرمایید چه باید کرد؟
  • دانشجو A1 ۱۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۷
    5 0
    در جایی خواندم در سال 2004 تعداد تبهکاران در آمریکا کاهش محسوسی کرده.میخواستند از رییس جمهور وقت تشکر کنند ولی معلوم شد این اتفاق مربوط به کاری است که در 20 سال پیش برای جلوگیری از بدنیا آمدن بچه ها در مناطق جرم خیز کرده بودند. جدا از درست یا غلط بودن کارشان میخواهم بگویم هر اتفاق مهمی نیاز به برنامه ریزی دراز مدت دراد.اگر امروز شاهد این فاصله ها هستیم بدلیل بی برنامه بودن است و بدون شک بی برنامه بودن امروزمان چیزی جز افزایش این فاصله ها در آینده نزدیک ندارد. این برنامه ریزی بدون شک بر دوش دولت و نظام جمهوری اسلامیست.
  • مهدی سرور IR ۰۹:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۸
    3 0
    سلام آقای عابدین پور من یکی از دانش آموزای چنارانی تونم.واقعا زیبا بود ، مطابق با حقیقت دست به قلم شدید.بازم ممنون بابت مقاله ی بسیار زیباتون...
  • دانشجو A1 ۱۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۸
    6 0
    نسل پر توقع چون با دنیا مرتبط هستند و می فهمند چه حقوقی دارند