گاهی آدم‌ها دوبار به دنیا می‌آیند.../ هزار چهره علم نمایان شد

مجموعه‌ داستان «گاهی آدم‌ها دوبار به دنیا می‌آیند» نوشته محمد خلیلی توسط انتشارات بامداد نو و «هزار چهره علم» دومین کتاب از مجموعه «کتابخانه فلسفه زندگی»، نوشته لزلی استیونسن از سوی «نشر نو» روانه بازار کتاب شد.

به گزارش مهر، «گاهی آدم‌ها دوبار به دنیا می‌آیند» حاوی 6 داستان کوتاه است و «گاهی آدم‌ها دوبار به دنیا می‌آیند» که دومین داستان کتاب است، ماجرای جوانی به نام صالح است که به کمک دوستش داریوش دیپلم هنرستان خود را می‌گیرد. او که شغلی ندارد گاهی به عنوان باربر خبر شده و به این کار استخدام می‌شود. صالح خسته و ناامید است تا زمانی که داریوش که دیگر یک مهندس شده به دیدارش می‌آید و از صالح می‌خواهد که یک جلسه را به جای او به دانش‌آموزان کنکوری درس بدهد. شوقی که موفقیت در این کار برای صالح به ارمغان می‌آورد، باعث می‌شود تا به فکر ادامه تحصیل بیافتد...

عناوین داستان‌های این کتاب به ترتیب عبارت است از: «بیرقی در باد»، «گاهی آدم‌ها دوبار به دنیا می‌آیند»، «مداد قرمز»، «دستکش‌های سفید»، «یک میلیون و ششصد» و «زیدی».

قسمتی از داستان «گاهی آدم‌ها دوبار به دنیا می‌آیند» را می‌خوانیم:

علی از شدت ناراحتی گوشه‌گیر شد. چند روزی از ماجرای مداد قرمز گذشته بود اما نگاه‌های زیرچشمی و پچ پچ‌های هم‌کلاسی‌ها او را سخت می‌آزرد. همه او را به دید یک دزد نگاه می‌کردند. هر وقت کسی تراشی، مدادی، چیزی گم می‌کرد، قبل از آن‌که به دنبال گم‌شده‌اش باشد،‌ علی را نگاه می‌کرد. او از همه‌ی بچه‌ها، آقامعلم، کتاب، مدرسه،‌ بابا و مامان و حسن‌علی متنفر شده بود؛ آ‌ن‌قدر متنفر بود که حتی از دیدن شیرینی و دوچرخه هم به وجد نمی‌آمد.

دیگر طاقتش تمام شده بود. دوست داشت بمیرد. دوست داشت فریاد بزند من دزد نیستم. تمام شب را نخوابیده بود؛ غصه خورده بود. تمام شب چشم دوخت به تنها دلخوشی‌اش؛ به دار و ندارش؛ به قلکش.

بالاخره فکری به سرش زد. راه دیگری نداشت. صبح رفت سراغ قلکش و آن را محکم به زمین کوبید. تمام پول‌ها پخش زمین شد. تعداد زیادی پنج‌ریالی و تعداد کمی یک تومانی و پنج تومانی. دانه دانه سکه‌ها را می‌شناخت. برای هر کدام لااقل 50 ـ 40 تا سوزن نخ کرده بود و کیلومترها در پی پدرش در کوچه‌پس کوچه‌های پایین شهر فریاد کشیده بود: «لحافدوزیه». سکه‌ها را شمارش کرد: سیصد و سی و دو تومان. با حسرت حساب کرد که اگر صد و شصت و هشت تومن دیگر صبر می‌کرد، یک دوچرخه می‌خرید.

این کتاب با 84 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 5 هزار تومان منتشر شده است.

بنابرگزارش این خبرگزاری، «هزار چهره علم» دومین کتاب از مجموعه «کتابخانه فلسفه زندگی»، نوشته لزلی استیونسن و هنری بایرلی با ترجمه میثم محمدامینی از سوی «نشر نو» منتشر شد.

مترجم این کتاب در یادداشتی بر این کتاب نوشته است:

«هزار چهره علم» کتابی است که در آن از تاريخ و فلسفه علم صحبت می‌شود. اما از نظر روش و محتوا با بيش‌تر کتاب‌هايی که به معنای دقيق درباره تاريخ و فلسفه علم نگاشته شده‌اند تفاوت دارد. روش کتاب «تمرکز بر مطالعاتِ موردیِ تاريخی به‌عوض نظريه‌پردازی‌های کلی» است. از نظر محتوا نيز در کنار برخی مسائل اساسی فلسفه علم ــ همچنان‌که عنوان فرعی کتاب نشان می‌دهد ــ درباره روانشناسی خود دانشمندان، ارزش‌ها و هنجارهای مرتبط با علم و همچنين درباره وجوه اجتماعی علم بحث می‌شود.

این کتاب با يکی از پرسش‌های اساسی فلسفه علم آغاز می‌شود و می‌پرسد «علم چيست؟» يا به بيان ديگر «چه چيزی علمی است و چه چيزی غيرعلمی؟». اين همان مسأله معروفی است که با عنوان «مسأله تحديد» يا «demarcation problem» شهرت دارد. اما در اين کتاب بر خلاف رويه رايج در فلسفه علم رسمی (که دست‌کم در بخش عمده قرن بيستم رويکرد غالب بوده) پاسخ به اين پرسش صرفا در سازوکارهای درونی علم يا به‌اصطلاح در منطق اکتشاف علمی جست‌وجو نمی‌شود. بلکه با در پيش گرفتن رويکردی برونگرايانه درباره زمينه‌های تاريخی و اجتماعی انقلاب علمی در قرن هفدهم و تحولاتی که منجر به پيدايش «علم حرفه‌ای» شد، به موضوع پرداخته می‌شود. در اين‌جا پرسش «علم چيست؟» در کنار اين پرسش مهم ديگر قرار میگيرد که «به‌راستی مرجعيت بی‌چون‌وچرای علم در جوامع امروزی از کجا آمده است؟»

«هزار چهره علم» را بايد از جمله کتاب‌هايی دانست که می‌کوشند علم را در بستر تاريخی و اجتماعی آن بررسی کنند. پيدايش علم نوين و نفوذ روزافزون آن در زندگی و فرهنگ ما يکی از مهم‌ترين تحولات عصر جديد است. درک اين تحول و شناخت نهاد علم در عين ضرورت چيزی نيست که در هيچ‌يک از بحث‌های «علمی» به آن پرداخته شود. برای رسيدن به چنين درکی، اين کتاب می‌کوشد با ارائه مثال‌هايی ملموس از تاريخ علم و با پرهيز از نظريه‌پردازی‌های خشک و انتزاعی خواننده را با برخی مسائل فلسفی و اخلاقی مرتبط با علم آشنا کند. از نگاه کلی می‌توان گفت اين کتاب در درجه نخست به دنبال طرح پرسش است. علم دستگاه دقيق و بی‌نقصی نيست که از يک سو داده‌های تجربی مطلقا مبتنی بر مشاهده را دريافت کند و از سوی ديگر قضيه و نظريه بيرون دهد. مسائل و مشکلاتی در خود علم و پيرامون علم وجود دارند که سرشت‌شان فلسفی است. اين کتاب به دنبال آن است که خواننده اين مسائل را بشناسد و اهميت و ضرورت پرداختن به آن‌ها را درک کند.

از جمله نکات بارز کتاب بحث درباره روانشناسی دانشمند است. مطابق رويکرد سنتی پوزيتيويست‌های منطقی به علم، مقام کشف را بايد از مقام توجيه سوا کرد. يعنی، اين‌که دانشمند چه‌طور به نظريه‌اش رسيده است و چه عوالمی را طی کرده موضوعی است به‌کلی مستقل از اين‌که جامعه علمی بر اساس معيارهای عقلانی چه‌طور درباره آن نظريه داوری می‌کند و دانشمند چه اندازه در توجيه صدق نظريه‌اش می‌تواند موفق باشد. به‌رغم اين‌که امروز در فلسفه علم اکثر آموزه‌های پوزيتيويستی را مردود می‌شناسند، تمايز يادشده هنوز کمابيش اعتبار خود را حفظ کرده است.

صرف نظر از انتقادهای اساسی که به اين تمايز وارد است (به‌ويژه با در نظر گرفتن سازوکارهای امروزی نظريه‌پردازی در رشته‌های مختلف که فرايندی است جمعی و افراد فراوانی در آن مشارکت دارند) پايبندی به آن سبب شده است که مسأله خلاقيت علمی و فرايند نظريه‌پردازی، آن‌گونه که واقعا برای دانشمندان رخ می‌دهد، کم‌تر مورد توجه باشد. اگر اين را يک کاستی بدانيم، «هزار چهره علم» گام آغازين اما مهمی برای رفع آن برداشته است. در اين کتاب درباره انگيزه‌های دانشمندان، درباره کنجکاوی و خلاقيت علمی و درباره اعتبار علمی و شهرت عمومی و رقابت‌های دانشمندان برای کسب اين شهرت و اعتبار بحث می‌شود. رابطه دانشمند با نهاد علم، نهاد قدرت، نهادهای مالی و همين‌طور با عموم مردم از جمله مسائل مهم و کم‌تر بحث‌شده‌ای است که در اين کتاب به آن‌ها پرداخته می‌شود.

هدف از ترجمه این کتاب به زبان فارسی، فراهم کردن زمينه‌ای برای ارتقای درک عمومی از «علم» به‌مثابه يک نهاد اجتماعی درکی واقع‌بينانه‌تر باشد. تسليم بیچون‌وچرا در برابر هر آنچه برچسب «علمی» بر پيشانی دارد، همان اندازه زيانبار است که علم‌گريزی و علم‌ستيزی. همان‌طور که در فصل‌های پايانی کتاب اشاره شده است، در هر زمينه پژوهشی، هر اندازه هم که تخصصی و پيچيده باشد، مسائلی کلی درباره سياستگذاری‌ها و تعيين اولويت‌های پژوهشی وجود دارد که هر انسان عاقلی می‌تواند در راه شناسايی و حل آنها مشارکتی فعال داشته باشد. در واقع از اين منظر هر يک از شهروندان مسئوليتی اخلاقی دارد.

6060

 

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 370690

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 14 =