در این نوشتار سعی می کنم با گزینش چند تابلو از میان انبوه نقاشی‌های این بانو، نقبی به درون آنها زده و در رسیدن به لذتی هنردوستانه، خوانندگان عزیز را سهیم کنم.

 

ایران درودی

 

نقاشی‌های «ایران دَرودی» منحصر به خود اوست. هم در بطن آن ویژگی‌های زنانه خفته است و هم مالامال از تجربه‌‌ی شکست و پیروزی است که قطعا به امید منتهی می‌شود. همه آثار، هم در فرم و هم در محتوا، برچسب و علامتی نهفته دارد که امضای نقاش را به رخ می‌کشد و بر تمامیت هنرمندانه او صحه می‌گذارد.

در اغلب آثار درودی، نقاط و مشخصه‌های مشترکی سوسو می‌زند و بیننده‌ی آشنا با هنر درودی، به راحتی می‌تواند هر جا که اثری از این هنرمند ببیند، پی به صاحب اثر ببرد.

در این نوشتار سعی می کنم با گزینش چند تابلو از میان انبوه نقاشی‌های این بانو، نقبی به درون آنها زده و در رسیدن به لذتی هنردوستانه، خوانندگان عزیز را سهیم کنم.

 

در بیشتر تابلوها، به خصوص در این چند اثر انتخاب شده، نقاش فضاهای بازی را به تصویر درآورده که هم دارای عمق میدان (پرسپکتیو) هستند و هم واجد محیطی نامحدود، که به جبر در چارچوب بوم نقاشی محدود شده‌اند. این محدودیت قاب با دقت در حاشیه‌ها و مشاهده‌ي تداوم خطوط، بهتر بروز پیدا می‌کند. ایران درودی قادر و آرزومند است به پهنای آسمان و زمین بومی برگزیند و قلمش را بدون ایستادگی و توقف به حرکت درآورده و جهانی را رنگ‌آمیزی کند.

اگرچه هر تابلو از سوژ‌ه‌ای خاص برخوردار است. اما فرم آثار به گونه‌ای نمایان شده که گویی کل جهان هستی همین است و تنها سوژه‌ی قابل تعمق و توجه چیزی است که در مرکز اثر خودنمایی می‌کند.

جالب‌تر آنکه مرکزیت سوژه‌ها در محل تلاقی آسمان و زمین رسم شده و دو ساحت مادی و غیرمادی و به تعبیری متناهی و لایتناهی را به هم متصل کرده است. نقطه کانونی و مرکزی آثار، نوری را از خود ساطع می‌کند که از پس پرده هستی بیرون زده و دو جهان یادشده را می‌شکافد و آشکار می‌گردد.

این نور، با هر موضوع و سوژ‌ه‌ای که باشد، امکان امیدی است که نقاش نه تنها به آن چشم دوخته، بلکه یگانه ملجاء و ماوایی می‌شود که قادر است حتی تا پیش‌زمینه اثر و در نهایت تا ذهن و روح بیننده حرکت کرده و در عمق جان او نفوذ کند.

نگاه مخاطب با فضای نقاشی‌های دوردی، از کل به جزء و سپس از جزء به کل حرکت می‌کند. به خوبی می‌توان ادعا کرد که نقاشی‌های او، ما را در امر همه‌جانبه‌نگری تربیت می‌کند و آموزش می‌دهد. این ویژگی، به مدد تونالیته‌ی رنگ‌ها و جریان داشتن هر رنگ همانند جویی روان، در بستر بوم حاصل شده است. بنابراین «حرکت» را می‌توان از بارزترین خصوصیات آثار او دانست.

 

ایران درودی ایران درودی

 

حرکت رنگ‌ها طغیان‌گرند. البته نه آنگونه که آشوبی نامنظم و هیجانی بی‌هدف را القا کند. بلکه شور حرکت در رنگها معطوف به غایتی آرمانی است که گریز و وصال را همزمان در خود نهفته دارد. نقاش نمی‌خواهد، خود و مخاطبش، سکون و مرگ را تجربه کنند. حتی در تابلوی «واپسین گذرگاه»، نور می‌شکافد و متلاشی می‌کند اما نه صرفا برای برهم‌زدنی یاس‌آلود، بلکه برای ترسیم و تدبیر مسیری رهایی‌بخش. زیرا در آثار درودی، پایان محتوم و متکی بر نیستی جایگاهی ندارد. مرگ نیز خود جهانی زنده و حتی قدرتمندتر از زندگی‌های سهمگین و طاقت‌فرساست.

رنگ‌های درودی تلفیقی است از سرد و گرم، و دارای همنشینی است مابین مهر و صلابت. مهرِ جاری در نقاشی‌ها، از رنگ‌های لطیفی مثل سفید، کرم، آبی آسمانی، فیروزه‌ای، نارنجی، طوسی و... ساطع می‌شود، و صلابت از رنگ‌های تند و گرم که هم پویا هستند و هم محرک. هرجا که رنگی بر شدت خود افزوده و کنتراستی را بیشتر از سایرین نمایان می‌سازد، آن اثر سخن می‌گوید. سخنی بلند و رسا به پهنای آسمان و زمین. همانند تابلوی «پایداری».

 

ایران درودی

ایران درودی

 

و هرجا که کنتراست همه رنگها با هماهنگی یکدیگر از نسبتی متوازن برخوردار است، هیچ کلام و صدایی را بهتر از صدای سکوت و اطمینان، منعکس نمی‌سازد. آنچنان لطافتی به عنوان نمونه در تابلوی «این چهره من است، منم ایران» و یا تابلوی «عروسی جاودانه» جاری و ساری است که هر اوج و فرودی ممکن است ناخواسته، شکستی را موجب شود که مقصر را به جهت ایجاد این تقصیر به ملامت و سرزنش وادارد.  

سوژه گُل، در بیشتر نقاشی‌های این هنرمند، گل‌هایی هستند برجسته، و توانمندتر از ساقه و برگ. گلهای او در هر سطحی اعم از خشکی و آبی و آسمان، می‌رویند و هرچند حس ظرافت و نرمی و خوب‌رویی را در نقاشی‌ها به خود اختصاص داده است، اما از چنان قدرتی برخوردار است که در سخت‌ین‌ترین شرایط روییده و سرزنده است و بر خرده‌گیران ناامید، وعده‌ی حیات و رویشی زیباگونه می‌دهد. بیشتر گلها در پیش‌زمینه قرار دارند و مستولی بر کلیت اثر هستن. جهان هستی به هر سمت و سویی که می‌خواهد برود و هر تلخی و مرارتی میخواهد به ارمغان آورد، «گل»، که تمثیلی است از زنانگی، جاودانه و نویدبخش خواهد ماند.

 

ایران درودی

ایران درودی

 

ایران درودی، بانوی رنگ و بانوی نور، «ماندگاری» در هر شرایطی را، بر روح و جان هنر نقاشی، تثبیت کرد. در آفرینش‌های او، «امید»، بدون محدوده و مانعی، بُرنده و زیبا به تصویر درآمده و نویددهنده‌ی عاقبتی اوتوپیایی است. او در پایان 78 سالگی‌اش، بیش از هر زن و مردی، تجربتی بس غنی به همراه دارد که در هنرش، هنرمندانه، متجلی است. روح عظیم او در کلام نه، که در رنگ و نور حاضر است. نگاه ما می تواند ردپاهایی را به جستجو بنشیند که از طریق دستان سحرآمیز این زن، بر بوم نقاشی برجای مانده و در بادهای جاری دوران، محو شده‌اند. تیزبینی و دقت در نگاه پرورش یافته‌ی ما، شاید در هر برهه‌ای از زمان، امید و امکان کنار زدن رنگهای‌ لایه به لایه را برای یافتن اثری از احساس و اندیشه‌ی این زن هنرمند، بر سطح بوم‌هایش، فراهم سازد.

 

ایران درودی

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 373208

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۱۱
    28 1
    من اسمشون رو سه چهار سال پیش شنیدم توی یک مصاحبه که تو روزنامه داشتن، بعد که سرچ کردم فهمیدم به نوعی بزرگترین و معروفترین نقاش ایرانی حال حاضر که در ایران کمتر معرفی شده بانو iran darrodi . فرهیخته ای که علاوه بر نقاشی های خاص و خارق العاده ش دستی هم بر قلم داره و نقاشی هاش رو با قیمت خیلی بالایی میخرند.
  • مینا A1 ۱۸:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۰
    9 2
    خیلی جالب بود
  • مهناز IR ۲۱:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۱۷
    7 1
    آقای زعفرانلو من واقعا از شما متشکرم بدلیل تحلیل بسیار باارزش و قابل درکی که شما انجام دادید که بسیار برای من مفید بود یک دنیا ممنون