۰ نفر
۲۶ مهر ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۶

سردار سعید منتظرالمهدی*

مايلم دراين مجال كوتاه نكاتي چند را در باب امنيت و نقش مردم در ايجاد و بسط و گسترش آن به سمع عزيزان برسانم. تلاشم بر آن است تا آنجا كه ممكن است حرف و سخن خود را با داده و يافته متقن پژوهشي مستند سازم.

يك. قبل از هر چيز ضروري است مراد و منظور خود را از دا نش واژه (مفهوم ) "امنيت" روشن سازم. چه، تعريف واژگان و تدقيق قلمرو معنايي مفاهيم به هم فهمي و درك بين الاذهاني را تسهيل مي كند. به باور من امنيت يك "حالت" (state ) است . وقتي آدمي در چنين حالتي قرار مي گيرد "احساس رهايي از تنيدگي" به او دست مي دهد. او از دلهره و تشويش و بيم و هراس فارغ مي گردد و به احساس آرامش ، اطمينان و حتي شور و شعف دست مي‌يابد. به بيان و تعبير ديگر مي توان امنيت را "از ميان راندن تهديد و فرا چنگ زدن فرصت براي رشد و بالندگي و تحول همه جانبه" تلقي كرد.

دو . امنيت داراي دو بُعد است. يكي دروني (internal) و ديگري بيروني (external). برخي محققان و انديشمندان بعد اول را " امنيت رواني " (mental security) نام مي نهند و بُعد دومين را " امنيت اجتماعي " (social security) تعريفي كه در بند پيش به دست دادم ناظر بر هر دو بُعد بود. بُعد اول همان حالت و وضعيت خلقي / ذهني / احساسي است كه رهايي از تنش و استرس را براي فرد به ارمغان مي آورد و بُعد دوم فروكش كردن دامنه تهديدهايي است كه امكان "زيست مطلوب " ، "فراباليدن" و گام در راه تعالي نهادن را از آدميان مي‌ستاند. اين دو، پيوند و ارتباط وثيق و پايداري با يكديگر دارند. اين ادعا از شواهد پژوهشي پرشماري برخوردار است. به عنوان نمونه اي از اين شواهد مي توان به نتيجه يك فرا تحليل (meta analysis) اشاره كرد. در آن فرا تحليل 10 پژوهش صورت گرفته د راين قلمرو به صورت ر وشمند و دقيق مورد تحليل قرار گرفتند . نتيجه نشان داد كه بين اين دو بعد امنيت، همبستگي (corre lation) 66/0 (66/0 = r) وجود دارد. اين ضريب نيز در سطح 01/0 > p معني دار است. يعني با افزايش يكي از اين دو نوع امنيت بر ميزان ديگري نيز افزوده مي‌شود. ليكن ، نبايد فراموش كرد كه ضريب همبستگي 1 نيست. يعني اينگونه نيست كه اگر بُعد اجتماعي امنيت كاملاَ محقق شد، بُعد دروني ( رواني ) نيز صد درصد محقق مي‌شود.

سه. ازشواهد پژوهشي چنين پيداست كه بُعد رواني (دروني ) امنيت متاثر از شمار فراواني عامل و متغير است. مهمترين آن عوامل عبارتند از :

- اميد به زندگي

- سبك زندگي

- طبقه اقتصادي - اجتماعي

- مهارت‌هاي جسمي / ذهني / رواني / اجتماعي

- مذهب و باورهاي مذهبي

- سطح برخورداري از حمايت اجتماعي

- قدرت و توان مسئله گشايي

- سابقه تروما

در يك تحليل رگرسيون چند متغيره مشخص شد كه اولاَ : اين هشت عامل حدود 70 درصد واريانس امنيت رواني را تبيين مي نمايند. ثانياَ سهم برخي عوامل، نظير سبك زندگي ، باورهاي مذهبي و مهارت هاي زندگي ، بيش از ساير عوامل است.

بُعد بيروني ( اجتماعي ) امنيت نيز متاثر از دامنه وسيعي از پارامترها و متغيرهاي ناهمگون است . برخي از آن
عوامل عبارتند از :

- وقوع بحران‌هاي طبيعي ( سيل، زلزله ، طوفان و ... )

- ظهور و بروز بحران‌هاي امنيتي ( شورش ، آشوب ، بلوا ، ترور، آدم ربايي و ... )

- نرخ وقوع جرائم اجتماعي

- نرخ وقوع كژكار كردي ها ، هنجار گريزي ها و انحرافات عمومي

- ميزان اعتماد عمومي در جامعه ( اعم از اعتماد عمودي و افقي )

- تراز اقتدار پليس

- سطح دانش و آگاهي عمومي

- ميزان مشاركت در نهادهاي اجتماعي و عمومي

بر اساس شواهد متقن آماري ( و تحليل‌هاي جامعه شناختي ) اين هشت عامل نيز قادرند حدود 80 درصد كل واريانس پديده امنيت اجتماعي را تبيين نمايند.

چهار. منظر و رويكردي كه از آن سخن به ميان آمد ( منظري كه امنيت را به دو نوع دروني و بيروني دسته بندي مي‌كند) تنها منظر نظري موجود نيست. بلكه از منظرهاي ديگر نيز مي توان به مداقه روشمند در ابعاد مفهوم امنيت پرداخت . بر اساس يكي از اين رويكردها امنيت را مي توان حداقل به هفت دسته ، دسته بندي كرد. آن هفت قسم عبارتند از: جاني ، شغلي ، رواني ، اجتماعي ، ناموسي، مالي و ملي.

گو اينكه اين هفت نوع نيز پيوند و ارتباط وثيقي با يكديگر دارند. به عنوان نمونه در پژوهشي كه ماچندي پيش در معاونت اجتماعي ، در سطح ملي به سامان رسانديم دريافتيم كه همبستگي اين هفت قسم امنيت با يكديگر از 38/0 تا 80/0 است . يعني با در دست داشتن داده متقن پيرامون يكي از آنها مي‌توان " تا حدودي " به پيش بيني آن چند نوع ديگر پرداخت .

اخيراَ نيز از نوع ديگري امنيت سخن به ميان آمده و برخي از اهالي علم و دانش پژوهش هايي را در خصوص آن به سامان ر سانده اند. آن امنيت " امنيت انساني " (human security) است. اين امنيت داراي سه بعد است:

(1) بنياني

(2) شخصيتي

(3) سلطه‌

بُعد اول عناصري نظير امنيت مواد خوراكي و اقتصادي ، زيست محيطي ، جاني و جز آن را در بر مي گيرد. بُعد دوم ناظر بر هويت آدم ها ( و تحقير نكردن آنها ) ، امكان فعاليت و تلاش فرهنگي ، مسائل حقوقي و نظير آن است و بُعد سوم نيز مولفه‌هايي نظير عدم تبعيض جنسيتي ، عدم قانون گريزي، رعايت عدالت و نظاير آن را پوشش مي دهد.

پنج . صرفنظر از اينكه از چه منظري به امنيت بنگريم ، همه ما ، همانند نظريه پردازاني كه تامل در زواياي آشكار و نهان امنيت را مورد مداقه علمي قرار داده اند ، اذعان داريم كه امنيت يكي از نيازهاي اساسي آدمي است. چه ، اگر اين نياز در سطح بهينه و مطلوب برآورده نشود امكان رشد و تعالي و شكوفايي از ميان رانده مي‌شود ؛ و جالب است بدانيم كه كنش هاي هنرمندانه و فعاليت در قلمروهاي زيبايي شناختي بيش از هر كنش و فعاليت ديگري به بستري عاري از عوامل مخل امنيت نيازمندند . چه ، محيط ايمن ذهن آدمي را مهياي كنجكاوي و ايده پردازي خلاقانه مي نمايد . نيازي به حجت نيست که يک اثر فاخر وماندگار هنري (اعم از عکس ، فيلم، تصوير نوشته وشعر ) اثري است که نشاني از خلاقيت ونوآوري دارد .

در ضرورت واهميت امنيت همين بس که گفته مي شود آدمي اگر در طول حيات اجتماعي خود از دير باز تاکنون حتي اگر روبه جنگ و تخاصم وکارزار نيز رو آورده است از آنرو بوده است که امنيت خود را (از حيث جاني ، قلمرويي ،اقتصادي ،سياسي و...) تضمين وتقويت کند. يعني ، آدمي ممکن است براي دست يابي به امنيت به هر کاري روي آورد . چرا که او مي داند (اگر امنيتش سلب شود زيستش نيز ناقص خواهد بود وچه زيبا گفته اند که زندگي را بايد کامل زيست .

شش. چندي است که در امنيت اخلاقي رويکرد "دولت - محور" به کناري نهاده شده است وجاي آن را رويکرد " مردم - محور" (يا عموم پايه ) گرفته است.

براساس اين رويکرد، امنيت تنها زماني حداکثري ورضايت آميز خواهد گشت که هر کس ،صرف نظر از جنسيت ،شغل، موقعيت اجتماعي و...، سهم ونقش خود را درآن ايفا کند . چه،حتي اگر دولت ونهادهاي آن ، به ويژه پليس ، تمامي امکانات وتوان وپناسيل خود را بکار بندند تا امنيت حداکثري را در جامعه پديد آوردند وجامعه را آنگونه که لازم است انتظام بخشند ، اما مردم در اين خصوص اهمال بورزند وگام فراسو ننهند،

بي هيچ ترديد وگفتگويي جامعه روي نظم وامنيت به خود نخواهد ديد.

هفت. به باور من مردم به اشکال مختلف مي توانند به ايجاد وبسط امنيت ياري رسانند . به عنوان مثال ، خانواده ها مي توانند با تمرين قانونمندي ونظم در منزل ، زمينه قانونگرايي وهنجارپذيري را در جامعه مهيا سازند . ناگفته پيداست که اگر شمول قانونمندي وهنجار پذيري در جامعه گسترش يابد بي درنگ جامعه به سوي ايمني وآرامش سوق مي يابد .

اما، ضمن اذعان به سهم و نقش همگان در بسط امنيت در جامعه ، تامل در تجارب ممالكي كه به تراز امنيت حداكثري نزديك شده اند نشان داده اند كه دو گروه بيش از ديگران مي توانند به بسط امنيت ياري رسانند: يكي از آن دو ، نخبگان و هنرمندان فعال اند و ديگري اعضاي سازمان هاي مردم نهاد (سمن ) ها

گروه اول، به ويژه اهل فرهنگ و هنر ، مي توانند با اقداماتي نظير :

- برجسته سازي رخ دادهاي ايمني آفرين

- ايجاد نشاط و شادابي در جامعه

- القاي اميد و خوش بيني

- تلاش براي ايجاد و گسترش اعتماد عمومي

- دفاع از قلمرو خصوصي

- تقبيح روز افزون كجروي و قانون گريزي

به بسط امنيت در جامعه ياري رسانند. فراموش نكنيم گاهي يك قطعه عكس مي تواند آنچنان احساس امنيتي را در ذهن مخاطب پديد آورد كه ردپاي آن تا مدتها محو نگردد. عكس آن نيز صادق است. چه بسا يك اثر هنري يا يك سخن نسنجيده و نينديشيده مي تواند آرامش را از جماعتي سلب كند.

گروه دوم، يعني اعضاي سمن‌ها ، نيز مي توانند نقش ماندگار و پايا و ژرفي در ايجاد و گسترش امنيت عمومي ايفاء كنند. آنها مي توانند با :

- افزايش آگاهي عمومي

- پرورش احساس مسئوليت اجتماعي

- كمك به شكل گيري و تقويت انسجام اجتماعي و احساس هم‌بختي عمومي

- پرورش خود اتكايي

نسلي پرورش دهند كه تمام گامهايش در جهت ايجاد امنيت است.

خلاصه آنكه، تنها با همفكري، همراهي، همكاري و هم‌گامي است كه مي توانيم به تراز امنيت حداكثري دست يابيم.

* معاون اجتماعي نيروي انتظامی

این یادداشت روز ۲۶ مهر ۹۳ در پایگاه خبری پلیس منتشر شده است.

۴۷۴۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 381059

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 8 =