علی ابتهاج:
اتفاقاتی که در حدود یک سال اخیر بر بازار سرمایه گذشته، بر کسی پوشیده نیست. در حالی که دولت جدید، میراث اقتصادی از هم پاشیدهای را تحویل گرفته بود، بارقه امید در دل سرمایهگذاران درخشید و جو مثبت بیسابقهای در 7 ماه منتهی به دیماه سال 92 شکل گرفت؛ به طوری که حتی افراد ناآشنا با بازار سرمایه نیز متوجه رونق کم سابقه در بورس شده بودند.
این در حالی بود که مسوولان نیز بازار سهام را به عنوان جایگاه مناسبی برای حضور سرمایههای مردم معرفی کردند. در میانه همین هیجانات بیسابقه در بازار سهام، خبر توافق اولیه ایران با گروه 5+1 که با تلاش تیم تحسین برانگیز سیاست خارجی دولت رخ داد، انتشار یافت و هیزم بر آتش هیجانات بازار سهام ریخت و امیدها به افق روشن آینده را دوچندان کرد.
اما دیری نپایید که با ارائه بودجه 93 توسط دولت به مجلس و تصمیمات اقتصادی که در این زمینه در مجلس گرفته شد، معضلاتی چون افزایش شدید نرخ خوراک پتروشیمیها، بهره مالکانه سنگین سنگ آهنیها و ...تیشه بر ریشه بازار زد و شرکتهای مهم بورسی را که درصد بالایی از بازار سهام را در اختیار دارند، با چالشهای جدی مواجه کرد و این در حالی بود که عرضههای سنگین سازمان خصوصیسازی کمی پیشتر، ارکان صعودی بازار را متزلزل کرده و همزمان برخی حقوقیهای بزرگ بازار نیز به بهانه نیاز به نقدینگی در خارج از بورس عزم خروج همه جانبه از بازار کردند. جالب آنکه به فاصله کمی از این اتفاقات، اوراق بانکی کوتاهمدت با سود بالا، تبلیغ و عرضه شد.
همه این اتفاقات در حالی رخ دادند که در طول یکسال اخیر، آمارهای رسمی حاکی از کاهش نرخ تورم بوده و مسوولان اقتصادی در اظهارنظرهایی، صحبت از لزوم کاهش نرخ سود بانکی به دلیل کاهش تورم میکردند که قطعا میتوانست به نفع مردم سرمایهگذار در بازار سرمایه تمام شود، اتفاقی که نه تنها حادث نشد، بلکه شاهد آن بوده و هستیم که بانکها، سودهایی حتی بالاتر از نرخهای مصوب به مشتریان خود، بهویژه پولهای بزرگ اعطا کرده و میکنند.
تمام این رخدادها باعث شد که رکود و نزول در بازار سهام عمیق و عمیقتر شود؛ تا جایی که شاخص کل که همیشه انتقادات زیادی به نحوه محاسبه آن وجود داشته و معمولا بازدهی بالاتری از متوسط بازار را نشان میدهد، تا تیرماه 93 نزولی بالغ بر 20 درصد را نشان دهد.
البته در این مدت اتفاقاتی افتاد که شاید شکلگیری آنها از دست مسوولان خارج بوده است؛ از جمله آنها تمدید چند باره مذاکرات و عدم توافق قطعی بوده است که بازار سهام روی آن حساب ویژهای باز کرده بود. بد شانسیهای اهالی بازار به همینجا ختم نشد و سقوط قیمتهای جهانی از جمله نفت، در چند ماه اخیر، تیر خلاص را بر پیکر نیمه جان بازار سرمایه شلیک کرد و در نهایت بحران اخیر در بازار سهام را سبب شد و حتی تاکنون بازدهی منفی شاخص پر انتقاد را به حدود 30 درصد رسانده است.
هر چند این اعتقاد وجود دارد دولت تا زمانی که توافق نهایی حاصل نشود، دست از سیاستهای انقباضی و کنترل تورم بر نمیدارد و سیاستهای رونقی همچون کاهش نرخ بهره را عملی نخواهد کرد، اما جا دارد تا در شرایط فعلی از بازار سرمایه حمایت کند. برخی به این بحث خرده میگیرند که بازار باید طبیعی عمل کند و خود را متعادل سازد و نباید دخالتی در آن صورت گیرد. در مجموع برای یک بازار استاندارد آن هم در شرایط عادی این ایده درست است، اما مساله این است که نه بازار ما استانداردهای لازم و کافی را دارد و نه در حال حاضر از شرایط عادی برخوردار است، بلکه در گرفتاریای با نزولهای تاریخی به سر میبرد.
حتی کشورهای پیشرفته و مدعی اقتصاد آزاد هم در بحرانهای اقتصادی و سقوط بازارهای مالی با حمایت دولتها مواجه میشوند و دولت آن کشورها به شدت از سرمایهگذاران دفاع میکند. بحران جهانی در سال 2008 و حمایتهای دولتها، خود دلیلی بر این مدعاست و کاملا قابل بررسی است. حال آنکه بازار ما اساسا بازاری دولتی است؛ چراکه بزرگترین سهامداران عمده که بیشترین نقش را در بازار سهام دارند، حقوقیهایی هستند که عملا وابسته به دولت یا نهادها و ارگانها بوده و به قول معروف خصولتی هستند و بنابراین تابع سیاستها و تصمیمات دولت هستند.
پس اصلا وضعیت بازار سهام ما با سایر بازارهای استاندارد در جهان قابل قیاس نیست و نیاز به حمایت دولت دارد؛ اتفاقی که در یکسال اخیر کاملا معکوس رخ داده است و از این پس هم زمانی بازار روی آرامش را به خود خواهد دید که حمایت مستقیم تصمیمسازان را شاهد باشد و یا اعمال سیاستهای حمایتی از سوی مسوولان اقتصادی رخ دهد؛ اتفاقی که باز هم به نظر بنده منتظر اعلام توافق نهایی است.
در این مجال قصد دارم به بررسی وضعیت نمودار و تحلیل تکنیکال شاخص کل که به هر حال نما و جهت کلی بازار را نمایش میدهد، بپردازم.
دو سناریو براساس نظریه امواج در نظر گرفته شده که اولی در صورت نادیده گرفتن همپوشانی بسیار اندک موج یک و 4 نزولی، میتواند معتبر باشد که در این صورت پس از تکمیل موج نزولی اخیر که از 76 هزار و 859 آغاز شده و در آخرین مراحل تکمیل است، میتوان انتظار پایان زیگ زاگ نزولی ترکیبی اخیر را داشت و شاید انتهای این موج نزولی، آغازی بر صعود اصلی باشد. (تصویر شماره 1)
در سناریو شماره 2، همانطور که مشاهده میکنید، حالتی را در نظر گرفتهایم که همپوشانی سناریوی اول معتبر باشد. در این حالت موج دچار گستردگی خواهد شد و مانند تصویر 2، 4 نوسان (2 صعودی و 2 نزولی) پیش از تکمیل موج نزولی پیش رو خواهیم داشت؛ هرچند به دلیل ترکیب شکل گرفته و در صورت عدم ایجاد همپوشانی در صعودهای موجود در این سناریو، لزوما نیازی به عمق بیشتر جهت تکمیل موجهای نزولی بعدی نیست و میتواند در حدود کف قبلی خود تکمیل شود و فرم کف دوقلو یا سه قلو ایجاد کند.
در مجموع با توجه به هر دو سناریو، موج نزولی اخیر رو به اتمام است و پس از آن باز هم در هر دو سناریو میتوانیم انتظار صعود مناسبی را داشته باشیم که به نظر میرسد تکمیل نزول فعلی و تشکیل موج صعودی پس از آن که موج مناسبی نیز خواهد بود، تا پیش از سال جدید آغاز شده و شکل خواهد گرفت.
در نهایت امید است که مسوولان اقتصادی و تصمیمسازان کشور، توجه ویژهای به بازار سرمایه داشته باشند که علاوه بر قابلیت جذب پولهای سرگردان، افزایش قیمتها نیز در آن لزوما تورمزا نبوده و بر هم زننده سیاستهای اقتصادی دولت نخواهد بود و تنها سیاستهای درست دولت در قبال بازار، میتواند اعتماد از دست رفته را به بورس که دماسنج اقتصاد کشور است باز گرداند.
* تحلیلگر بازار سرمایه
22539
نظر شما