محمدهادی کریمی نویسنده فیلم سینمایی «رخساره» با بازی زنده‌یاد محمدعلی سپانلو از روزهای همراهی با این شاعر سرشناس یاد کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، خبر درگذشت سپانلو، شاعر مطرح، جامعه هنری و ادبی را در غم فرو برده است؛ غم از دست دادن ادیب و هنرمندی که همراهانش خاطراتی خوش از او به یاد دارند.

سپانلو در سال‌هایی که شخصیت مطرحی در دنیای ادبیات بود، در معدود فیلم‌های سینمایی نیز مقابل دوربین حاضر شد. «رخساره» به کارگردانی امیر قویدل و نویسندگی محمدهادی کریمی یکی از این فیلم‌هاست. کریمی در گفت‌و‌گو با خبرآنلاین درباره این هنرمند و حضورش در «رخساره» و خاطره روزهای همراهی با او سخن گفت.

کریمی در مورد اینکه شاعر تهران، چطور بازی در «رخساره» را پذیرفت چنین پاسخ داد: «جناب استاد سپانلو (حالا كه نيستند راحت تر مي‌توان گفت جناب استاد، چون به شدت از شنيدن اين دست عناوين ناراحت مي‌شدند و بار معنايي منفي عناويني چون استاد و مهندس و دكتر را در عصر فعلي، زودتر از همه  دريافته بودند) درويش‌وار گروه عوامل سازنده «رخساره» را با حضورشان مفتخر ساختند، آن موقع 15 سال پيش، بي‌ادعا در قامت بازيگر يك اثر سينمايي ظاهر شدند در حاليكه نامي پرآوازه در عرصه شعر و نقد و ترجمه بودند.»

او ادامه داد: «خود به جادوي ارقام اعتقاد داشت يا حداقل آن را بهانه مي‌كرد، مي‌گفت هر 15 سال جلوي دوربين يك فيلم سينمايي رفته است، حالا 15 سال گذشته ولي تقدير زمان بر جادوي ارقام چربيده و ديگر سينماي ايران اين افتخار را نخواهد داشت.»

نویسنده «رخساره» همراهی سپانلو را با گروه تولید چنین روایت کرد: «درباره نقش و حضور و ميراث او بزرگان بايد صحبت كنند، اما من وظيفه دارم ياد كنم از حضور قلندروار او در ميان جمعي كه در آن سال‌ها همه جوان بودند و شهرت امروز خود را در سینما نداشتند، و استاد چنان معاشر خوبي بود كه هيچ‌كس از حضورش، دانشش، گذشته‌اش، در جمعي كه با او فاصله چشمگيري داشتند معذب و متاذي نبود و بلكه او را خوش محضرترين آدم گروه يافته بودند كه با طنز و مطايبه دقيق‌ترين نكات را به مخاطبش منتقل مي‌سازد بدون هيچ ادعايي، تفرعني و حجم حضور آزاردهنده‌اي، او سپانلو بود، جايگاه خودش را مي‌شناخت و بر خلاف بسياري درصدد اثبات مدام و هرلحظه جايگاه خود نبود.»

او درباره نظر سپانلو درباره فیلمنامه این کار گفت: «وقتي فيلمنامه «رخساره» را خواند دوست داشت، از عشقي پيرانه سر كه بين رويا و واقعيت در نوسان است، تا شكاف نسل‌ها و جدا شدن وگسست فكري و اجتماعي نسل جديد، حتي اگر فرزندان مشاهير و معاريف باشند. اينها شايد باعث شده بود فيلمنامه را دوست داشته باشد شايد هم بهانه كرد تا جادوي ارقام واقعاً جامه عمل بپوشد، شايد به دنبال يك زنگ تنفس در ميان برنامه هميشگي شده‌اش از نوشتن و خواندن و زيست اديبانه‌اش بود و سينما اين فرصت را دراختيارش مي‌گذاشت.»

کریمی خاطره خود را از روزهای همنشینی با سپانلو چنین روایت کرد: «یک روز در میانه صحبت‌هایی که قبل از شروع فیلمبرداری و بین دو پلان داشتیم، از من پرسيد شعری از پره ور اول فیلمنامه‌ات نوشته‌ای،‌ شعرهایش را دوست داری، گفتم عاشق باغ هستم، گفت فهميدم، نیازی به نوشتن شعری از او قبل از نوشتن فیلمنامه نبود. فيلمنامه‌ات رنگ و بوی اين شعر را داشت، این عشق همان لحظه گریخته جاودانه‌ای است که پره ور در آن شعر می‌گوید. لحظه گریخته جاودانه، و بعد تعبیر نادر نادرپور از لحظه کوچک ابدی پره ور را چند بار تکرار کرد.»

او در پایان گفت: «فیلم «رخساره» بهانه‌اي شد كه آن زمان چند شعر از او در فيلم خوانده شود، سنتي كه تا آن زمان با بازي شاعر، در سينما رواج نداشت.»

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 415838

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 4 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام IR ۰۹:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۲
    14 0
    روحش شاد
  • البرز RO ۱۰:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۲/۲۲
    6 0
    روحش شاد و یادش گرامی.