۰ نفر
۱۹ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۵:۳۶

سازمان سیا از عملیات آژاکس در سال 1332 و سرنگونی حکومت ملی مرحوم مصدق با کمک سازمان اطلاعاتی انگلیس در ایران بدنام شد و نقش فعال مایشائی در ایران در دوران حکومت پهلوی داشت. این کارنامه در سایر کشورها نیز سیاه است. هم اکنون نیز طبق اسناد و آمار منتشره در گزارشات منتشره قسمت عمده بودجه این سازمان برای اقدامات عملیاتی در خارج خاک آمریکا تخصیص می یابد تا صرف فعالیتهائی نظیر 1- جمع آوری اطلاعات از طرق گوناگون و از جمله جاسوسی و 2- طراحی و انجام عملیاتی برای تحقق اهداف سیا است. اجرای پروژه هائی مانند توطئه برای سرنگونی حکومتها، نفوذ در مراکز حساس علمی و اجرائی کشورها برای اقدامات تخریبی، تله گذاری برای افراد در کشورهای هدف با مقاصد مختلف، ترور، دستگیری یا دزدیدن افراد و انتقال آنها به کشورهای اروپائی و نگهداری دستگیر یا ربوده شدگان در زندانهای مخفی از این قبیلند.

نصرت‌الله تاجيك سفير سابق ايران در اردن با تباني آمريكا و انگليس از آبان سال 85 در شهر دورهام بازداشت شد و 6 سال بعد از اتمام تحصیلات خود به اجبار در کوکسهو يك دهكده كوچك در شهر دانشگاهی دورهام در شمال شرقی انگليس و تحت بازداشت خانگي ‌گذراند. اتهام وی مساعدت به یک شرکت خصوصی برای خريد يك دوربين ديد در شب است و آمريكا به همين اتهام، طبق قوانين خود خواستار انتقال وي از انگليس به آمريكا براي محاكمه بود. نه تنها کالائی خریداری نشده و پولی هم رد و بدل نشده! بلکه اساسا" نه فروشنده ائی در کار بوده و نه کالائی او داشته زیرا مامورین اطلاعاتی آمریکائی خود را بجای فروشنده جا زده بودند! این پرونده صرفا" بر اساس سرهم کردن و تفسیر یک تعدادی ایمیل سر و ته زده شده شکل گرفته و میرفت که اين تباني غربي نتيجه بدهد. اما با کوشش تاجیک و ایستادگی و مقاومتش در مقابل زور گوئی و زیاده خواهی و تسری قوانین فرامرزی آمریکا باعث شش در دادگاه عالی حکم بیگناهی خود را بگیرد. اگرچه او تمام دادگاه ها را باخت و دوبار وزیر کشور انگلیس حکم استرداد او را امضا کرد و در ابانماه سال 1391 وزارت‌ کشورانگليس به وکلای تاجيك اطلاع داد که تصميم نهايي برای استرداد وی به آمريكا گرفته شده و در 30‌ آبان اجرا خواهد شد. انتظار مي‌رفت در فرصت اندك باقي مانده تلاش‌هايي كه توسط وكلاي وي براي آزادي تاجيك صورت مي‌گيرد به همراه تلاش دستگاه وزارت‌خارجه كشورمان به بار بنشيند اما ظواهر امر تا مدتی نشان از شمارش معكوس براي استرداد اين ديپلمات ايراني به آمريكا آغاز شد. استردادي كه بيش از آن‌كه مبتني بر مسائل حقوقي باشد سياسي بود. زیرا او نه برای آنچه که ظاهرا" برای او تشکیل پرونده داده اند بلکه به دلیل عملکرد دوران سفارت خود برای کمک به مجروحین فلسطینی مورد رهگیری سازمانهای اطلاعاتی صهیونیستی و آمریکا قرار گرفته بود. تاجيك در گفت‌وگويي كه اخیرا" با نشریه پایتخت کهن داشته ناگفته‌هايي از جزئيات دستگيري و اتهامش و آنچه در اين سال‌ها بر او رفته را بازگو كرده است.
خودتان را معرفي كرده و در مورد سوابق شغلي خود توضيح مختصري بدهيد.
نصرت‌الله تاجيك هستم، متولد 1332، ازدواج كرده و دارای 2 پسر 23 و 30 ساله هستم. سال 1355 از دانشگاه علم و صنعت در رشته راه و ساختمان فارغ‌التحصيل شدم. در شهريور همان سال براي سومين بار دستگير و زنداني و سال 1357 با پيروزي انقلاب اسلامي آزاد شدم. از آن سال كارمند دولت بودم و در مشاغل مختلف دولتي خدمت كرده‌ام و سه سال پیش با 37 سال سابقه بازنشست شده ام. مسووليت‌هاي من به ترتيب مدير بنياد مسكن انقلاب اسلامي قم، مديركل مسكن و شهرسازي كردستان، مشاور وزير مسكن، مشاور وزير امورخارجه، استاندار هرمزگان، مشاور وزير كشور، رايزن فرهنگي ايران در لندن و سفير جمهوري اسلامي ايران در اردن بوده است.
گفته شده است چند سازمان اطلاعاتی در تشکیل این پرونده عایه شما دخالت داشته اند آیا فکر نمیکنید تمام موارد که به این سازمانها و مخصوصا سیا نسبت داده شده است اتفاقی باشد؟
خیر. اگر یک یا دو و یا سه مورد بود میشد گفت اتفاقی است. ولی تمامی این مواردی که به نوعی یکی از سازمانهای اطلاعاتی دخیل بوده نمیتواند اتفاقی باشد. یعنی از ابتدا هم معلوم بود که یک ارده ائی برای هدایت این پرونده وجود دارد یعنی پرونده سیاسی است و صرفا" حقوقی و قضائی نیست. البته با دستیابی من به یک گزارش تهیه شده توسط کارشناس سابق اف بی آی بر اساس مطالب مندرج در روزنامه های رژیم صهیونیستی در مورد کمک من به مجروحین فلسطینی مفهوم تمامی این مسائل از دستگیری، زندان و تهدید به قتل در زندان و تا حملات به منزل و ماشین مشخص شد.
این گزارش چی بوده؟
بعد از آزادی از زندان و مطالعه مسائلی که در پرونده مطرح شده بود و در حالیکه نیاز بود برای وکلا اسنادی برای بی گناهی خودم تهیه کنم در تحقیقاتم بطور اتفاقی و با استفاده از بعضی از جمله هائی که در نشریات خارجی و مخصوصا" نشریه نیوزویک دیدم به مطلب جالبی در دوسایت Matthew A. Levitt و مجلس نمایندگان آمریکا به مطلب واحدی برخورد کردم. این گزارش میگوید که در اوایل سال 1382 (2003 میلادی) که مقارن با اواخر ماموریت من در اردن است حسب نوشته های روزنامه معاریو رژیم صهیونیستی دو نفر از مجروحین انتفاضه دوم فلسطینی که برای معالجه به ایران رفته بودند بنامهای شادی جابر و جهاد ابراهیم الباشا در بازگشت به نوار غزه گویا دستگیر شده و ادعا کرده اند بنده بعنوان سفیر جمهوری اسلامی در اردن همراه با هشام عبدالرزاق وزیر فلسطینی در امور دستگیر شدگان و ابو مهدی نجفی در همکاری با سپاه پاسداران در جریان عضو گیری هسته های حزب الله فلسطین برای تداوم انتفاضه بوده ایم . البته همه ماجرا از اساس بی پایه است و بنده هیچیک از افرادی که نام برده شده را نه دیده و نه میشناسم. ثانیا" در مورد صحت چنین مطالبی و اینکه آیا این افراد حتی در شرایط بازجوئی و زیر شکنجه این حرفها را زده باشند شک و تردید بسیار وجود دارد. البته این مقدار اطلاعاتی است که باصطلاح کشف و در رسانه ها موجود است ولی بعید میدانم همه مطالب باشد. ولی کلا" بیانگر نقش سازمانهای جاسوسی در شکل دهی به این پرونده است.
آیا همان مقاله عینا" در سایت های Matthew A. Levitt و سایت مجلس نمایندگان آمریکا منتشر شده است ؟ این مدارک چه مواردی را آشکار می کند؟
بله هر سه گزارش عینا" یکی است. یعنی گزارش روزنامه مورد استناد که کارشناس سابق اف بی آی بوده شده و سپس او در یکی از جلسات کمیته روابط بین الملل مجلس نمایندگان آمریکا این گزارش را سند نموده و شهادت داده است که در هر دو سایت هنوز موجود است.
1-سایت Matthew A. Levitt : نامبرده کارشناس ضد تروریست اف بی آی بوده که ظاهرا" بعد از ترک این سازمان به عنوان مسئول ضد تروریست و مخصوصا" ایران در موسسه تحقیقاتی واشنگتن فعالیت میکند و در تشدید تحریم علیه ایران نیز با وزارت خزانه داری آمریکا کار میکرد و سفرهائی برای تشویق کشورها برای پیوستن به تحریم ایران انجام میداد. وی گزارشی برای کمیته روابط بین الملل مجلس نمایندگان آمریکا در فوریه 2005 تهیه میکند که دقیقا" با متن مطالب مطروحه در روزنامه هماهنگی داشته و عینا" همان ادعا که در بالا ذکر شد در این گزارش هم آمده است . البته در تحقیقات بعدی متوجه شدم که این گزارش در همان سال 2003 توسط نامبرده تهیه شده و در بعضی نشریات آمریکائی هم چاپ شده است.
2- سایت مجلس نمایندگان آمریکا: گزارشی که آقای لوی تهیه کرده در تاریخ 16 فوریه 2005 در اولین جلسه کمیسوین مشترک چندین کمیته مجلس یکصد و نهم آمریکا شهادت حضوری داده شده و عینا" گزارش مزبور طی شماره 36-109 در اسناد مجلس نمایندگان آمریکا ثبت شده است .
با توجه به مواردی که برای شما پیش آمده به نظر می آید شما در دامی که از سوی آمریکائی ها طراحی شده است افتاده اید. در این مورد توضیح بدهید؟
بله کاملا" از شکل و محتوای مطالب به راحتی هر ناظر بیطرفی به این امر پی میبرد که اراده ائی بالاتر از مقامات قضائی در پشت این پرونده قرار دارد. چه در مرحله شکلگیری آن و چه در طول مدت شش سال و مخصوصا" سه سال آخر که حتی مورد تعجب وکلا است که چرا وزیر کشور هیچ اقدامی نمیکند. من محترمانه بعنوان گروگان توسط آمریکا و انگلیس با توجه به سیاست خصمانه اشان نسبت به ایران نگهداری میشدم.
شما چرا هدف سی آی ای و اسکاتلند یارد قرار گرفته اید؟ هدف واقعی آنها چی بود؟
من فکر میکنم این دو سازمان تنها نبودند و احتمالا" سازمانهای اطلاعاتی دیگری هم درگیر قضیه بودند. ولی نسبت به این دو سازمان این یک گروگانگیری محترمانه بود. با توجه به حمایت سیاسی حقوقی دولت ایران از من بعنوان یک شهروند ایرانی اولا" توان سیاست خارجی ایران را به تحلیل بردند و بقولی دولت را با این پرونده مشغول ساختند و از طرف دیگر هم من را در خانه خودم زندانی کردند و هر اینه میتوانستند مشکلات اینده اشان با ایران را از طریق این گروگانگیری حل کنند. آشکار شدن اتفاقی یادداشت سفارت آمریکا در لندن به وزارت خارجه انگلیس در زمینه محاکمه من به عنوان تروریست نیز این تحلیل را تائید میکند.
چگونه پرونده استرداد به آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم و محاکمه در آمریکا منجر شد؟
در اواسط سال 2007 که یکسال از شروع دستگیری و پرونده استرداد میگذشت و قبل از دادگاه عالی بازهم اتفاقی در میان اوراق پرونده نزد وکلا به یاداشت سفارت آمریکا در لندن برخورد کردم که صراحتا" اعلام شده است که بنده در صورت استرداد به امریکا در قالب مبارزه با تروریسم محاکمه خواهم شد. این اولین سند رسمی در این مورد بود که در ابتدا کپی آن یادداشت به سفارت دادم و درخواست کردم که از طریق وزارتخارجه انگلیس این مطلب پیگیری شود. تا سه ماه انگلیسیها منکر وجود چنین امری میشدند. نهایتا" من از سفارت خواستم هم کپی این یادداشت را به آنها بدهند و هم یاداشت دیگری که در متن این یادداشت به آن اشاره شده بود را بخواهند تا ببینیم امریکائیها قبلا" چه درخواستی کرده بودند. از وکلا هم خواستم که در لایحه دفاعی دادگاه عالی به آن اعتراض کنند ولی دادگاه همانی را گفت که سفارت آمریکا به طرف انگلیسی گفته بود!

چرا این مسئله از سوی انگلیسی ها مورد انکار قرار می گرفت؟
وجود چنین یادداشتی خیلی برای دولت انگلیس و مخصوصا" سیستم قضائی انگلیس بد بود. تحلیل من با اسفاده از قرائنی که داشتم از وجود چنین یادداشتی این بود که آمریکائیها که حکم دادگاه اولیه را به نفع خود گرفته بودند برای اینکه بعدا" مورد اعتراض و انتقاد قرار نگیرند که چرا با حکم استرداد خرید دوربین دید در شب محاکمه در قالب قانون مبارزه با تروریسم که قانون بسیار سختگیرانه تری است، صورت گرفته ؟ چنین یادداشتی را به یکی از بخشهای دوجانبه وزارت خارجه داده تا اسناد خود را تکمیل کرده باشند. وکلا معتقد بودند که احتمالا" این امر از سوی دادستانی که بعنوان نماینده دولت امریکا در پرونده های استرداد عمل میکند بوده و نوعی گمراهی دادگاه تلقی و مورد اعتراض هم قرار گرفت ولی دادگاه جواب قانع کننده ائی نداد. از آنجا که من نمیدانم جواب انگلیسیها به سفارت چه بوده بنابراین این احتمال وجود دارد که این یادداشت در حقیقت یک نوع فریب مقامات انگلیسی توسط دولت آمریکا و پنهان کردن واقعیت از آنان بوده است و یا خود انگلیسها هم در این ماجرا دخیل هستند. این احتمال با توجه به اقدام سیستم قضائی آمریکا در مطرح کردن یک مامور سابق اف بی ای به اصطلاح گم شده آمریکائی در کیش خیلی معنا دار بود.
مسئله گم شدن این فرد چه ربطی به پرونده شما دارد؟
در اوایل سال 2009 رونوشت نا مه ائی مبهم از وزارت کشور انگلیس برای وکلا رسیده بود که به دادستان آمریکا اعلام کرده بود که هیچ نظری در زمینه تماس آنها با وکلای من ندارند! بعد از چند ماه و در اواسط سال معاون دادستان آمریکا ابتدا یک مکالمه تلفنی با یکی از وکلای پرونده استرداد من داشته و میگوید اگر من حاضر به همکاری با سیستم قضائی آمریکا باشم و اطلاعاتی در مورد یک شهروند آمریکائی به آنها بدهم در صدور حکم من تخفیف قائل میشوند! بعد از مکاتبه وکیل با من گفتم اگر چه مکالمه ضبط شده است ولی درخواستشان را کتبی کنند من پاسخ میدهم. بعد از چند ماه ایمیلی به وکلا فرستادند که آنها هم برای من فرستادند که درخواست فوق را مکتوب کرده بودند. بعد از تحقیق متوجه شدم منظورشان همان مامور اف بی ای سابق که میگویند آخرین بار در جزیره کیش دیده شده است میباشد.

آیا قرار بود در اثر همکاری با سیستم قضائی آمریکا اصطلاحا" آنها به صدور حکم علیه شما تخفیف بدهند؟ چه مدارکی دال بر اثبات این قضیه وجود دارد؟
من با اصل قضیه و دخالت آمریکائیها قبل از اینکه پرونده سیر قانونی خود را طی کند مخالف بودم. این پرونده هنوز دو تا سه مرحله قانونی دیگر حتی در صورت تصویب حکم استرداد توسط وزیر کشور انگلیس در جلوی خود دارد. لذا هم از وکلا و هم سفارت که همواره در جریان این مطالب بوده است خواستم که اعتراض کنند که من هنوز حکم استردادم صادر نشده که چنین درخواستی آنها کرده اند. این امر اولا" دخالت در حوزه قضائی انگلیس است و ثانیا" کاملا" نشان میدهد که این پرونده استرداد یک گروگانگیری برای حل آن پرونده کارشناس گم شده اف بی ای است. اصلا" با این شکلگیری پرونده و تخلفاتی که مسئولین اطلاعاتی و قضائی آمریکا مرتکب شده اند اینها قابل اعتماد نیستند و اصلا" جوابی به آنها ندادم. نکته جالب اینست که میگویند وی در سال 2007 گم شده و من از سال 2006 در خانه ام محبوس هستم چگونه میتوانم اطلاعاتی داشته باشم الا اینکه میخواهند مسئله تبادل من با این فرد را با دولت ایران مطرح کنند! که خوشبختانه افشای چند سند در ویکیلیکس مربوط به این پرونده به جنبه گروگانگیری و سیاسی بودن این پرونده صحه گذاشتد.

منبع: هفته نامه مستقل شماره 36 مورخ 26/10/1394 صفحه 26

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 507842

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شمس تبریزی 1 A1 ۱۶:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    0 0
    این ماتیو لویت که در قضیه پرونده شما بوده کلا نخود هر آشی هست و پای ثابت هر جلسه کارشناسی داخل سنا در رابطه با موضوعات مربوط به تروریسمه. همین اواخر هم به عنوان شاهد دادگاه یکی از اون دو برادر چچنی قضیه ماراتون بوستون شرکت کرده. جاستین ریموندو این آدم را از عوامل آیپک میدونه و البته لویت یهودی هم هست. میبینید مرتبا هم به عنوان کارشناس امنیتی در اجتماعات مختلف یهودیان آمریکا دعوتش می کنن که نظر کارشناسی بده از فدراسیون یهودیان پالم بیچ گرفته تا آتلانتا. این آقا سال 2011 یه مطلبی در میامی هرالد نوشته و همون موقع هم به عنوان یک رفرنس امنیتی از موسسه واشنگتن به مرکز امنیتی اسراتفور تگزاس همین مطلب فرستاده شده. ایمیل اینها رو ویکی لیکس منتشر کرده که مطلب جالبی درش اومده
  • بی نام IR ۱۷:۲۹ - ۱۳۹۴/۱۱/۱۹
    3 0
    وقت نداشتم مطلب خبر رو بخونم گفتم بیام نظرها رو بخونم پشیمون شدم. میگم اقای شمس شما هم یه سایت خبری تفسیری واسه خودت ردیف کنی موفق میشیا.
    • شمس تبریزی A1 ۰۴:۲۷ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۰
      0 0
      سلام بر شما. کاش میگفتین چرا پشیمان شدین. ادبیات نوشتاری آن سخیف بود یا اشکال محتوایی داشت و یا اصلا با طرح چنین موضوعاتی موافق نیستین؟