۰ نفر
۱۴ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۳

رابطه مرگ و مکان همواره در سایه ارتباط مرگ با زمان قرار داشته و مغفول مانده است اگر چه در جایی از چرچیل نقل شده است که«گورستان‌ها مملو از جسد افرادی است که می‌گفتند اگر ما نباشیم کار جهان به پیش نمی‌رود»

تاریخ همیشه به مثابه داستانی در بستر زمان روایت شده، حال آن که در حقیقت تاریخ یا لااقل بخش قابل استنادتر آن، چیزی جز مجموعه‌ای از دفنیات افراد، اقوام، نژادها، حکومت‌ها و ملت‌ها نیست و در اصل میراث واقعی ما از تاریخ در ظرف مکان به دست ما رسیده است، چنانکه در  جایی از وینستون چرچیل در طعنه‌ای به دیکتاتورهای تاریخ نقل شده است که« گورستان‌ها مملو از جسد افرادی است که می‌گفتند اگر ما نباشیم کار جهان به پیش نمی‌رود»

ما از چگونگی رابطه مرگ با طبیعت به عنوان تنها مکان زندگی در دوره‌های اولّیه حیات انسان چیز زیادی نمی‌دانیم. طبعاً طبیعت به عنوان تنها بستر زندگی و مرگ با تمام وجوه سازنده و مخربش و به تناسب تجربه‌های زیسته انسان‌ها در نگرش آنان نسبت به مرگ و آداب تدفین اثر داشته است. آمّا امروزه نوع این رابطه که به تخریب محیط زیست انجامیده کاملاً روشن است و می‌توان گفت که بشر در امتداد سایر رفتارهای خودویرانگرانه‌اش بستر مکانی زندگی خود را تبدیل به بالین مرگ نوع انسان کرده است.

رابطه مرگ با مکان در سه محور قابل بررسی است. مرگ و مکان زندگی افراد،مرگ و محل تدفین و تصور دنیای دیگر به عنوان مکانی برتر و بهتر. رابطه مرگ با خانه در دو محور نخست قرار می‌گیرد. در گذشته‌های دور گاه خانه محل دفن بوده است. از سوی دیگر در بسیاری از فرهنگ‌ها مقابر به شکل اتاق‌های خانه ساخته می‌شدند و وسائل زندگی نیز در آن‌ها جای داده می‌شد. خانه تا همین اواخر محل تولد و مرگ و حتی غسل و مراسم مذهبی بوده است.امّا رفته رفته با رواج شهرنشینی و به خصوص در دنیای مدرن، بیمارستان جانشین آن شده و تخت بیمارستانی به عنوان مکان آرمانی تولد و مرگ شناخته می‌شود. با تثبیت مرگ به عنوان واقعه‌ای پزشکی، مراحل قبل از مرگ نیز در فرآیندهای بالینی کنترل‌شده صورت می‌گیرد و مرگ را در یک انزوای مکانی در اطاق بیمارستان به پایان می‌برد.

تفاوت روستا و شهر در ارتباط با مرگ و از لحاظ مکانی تنها به فرق خانه و بیمارستان خلاصه نمی‌شود. در روستا یا شهر کوچک سایر مکان‌های مربوط به مرگ مانند گورستان، غسالخانه، مسجد یا کلیسا در داخل بافت مکانی زندگی قرار دارد و رابطه مرگ با زندگی روزمره قطع نشده است. ولی در شهرهای بزرگ به علت مرگ‌زدایی کلی که یکی
از وجوه فرهنگی اصلی اکثر جوامع است، اموات به سرعت در فرآیندی بوروکراتیک از معرض دید عمومی جمع شده و به گورستان در مکانی دور از شهر منتقل می‌شوند. از سوی دیگر مکان‌های متفاوت در رابطه با مناسک و مراسم اجتماعی نقش‌های مختلفی بازی می‌کنند. به عنوان مثال مراسمی که هنگام سوگواری در خانه، گورستان یا سالن
پذیرایی انجام می‌شود، مراسم گذار به حساب می‌آید، حال آن که مراسم ختم در مساجد از مناسک تقویت محسوب می‌شود؛ یعنی مناسکی که به حفظ انسجام و همبستگی خویشاوندی و اجتماعی کمک می‌کند.

جالب است که امروزه نمایشگاه‌های مرگ برگزار می‌شود و صنعت گردشگری سیاه شکل گرفته و بسیاری از مکان‌های تاریخی مرگ‌های دسته‌جمعی، یعنی آوردگاه و اردوگاه‌های جنگی مانند هیروشیما و ناکازاکی یا آشویتس و میدان نبرد واترلو مورد بازدید هزاران گردشگر قرار می‌گیرد که هم می‌تواند اشارتی به گذشته تاریخی انسان باشد و هم آینده او را با نگاهی به دورنمای جنگی اتمی و انهدام کل مکان زیست همه ما یعنی کره زمین تصویر کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 516123

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =