عملیات کیف سیاه

اصطلاح "براندازی نرم" را می توان یکی از واژه‏های سیاسی جدید در ادبیات دانست.

براندازي نرم در واقع به معناي اقداماتي در چارچوب قانون، با حداقل خشونت و يا بدون خشونت و دخالت مبهم بيگانگان جهت دگرگوني نظام سياسي حاكم و يا نخبگان اجرايي در كشور است. تفاوت آن نيز با براندازي سنتي تنها در شكل آن است، در حالي كه نتيجه آن يكسان مي باشد.

در براندازي سنتي، عواملي از قبيل ابزارهاي نظامي و خشونت‏آميز مانند ترور و بمب‏گذاري مبناي عمل بوده ولي در براندازي نرم متغيرهاي اجتماعي مانند آموزش، ايجاد شناخت و آگاهي نسبت به مسايل مختلف، فراخوان افكار عمومي و... مورد تأكيد قرار ميگيرند.

در اين نوع براندازي، تلاش مي شود در بستري از چارچوب‏ هاي قانوني و ارتباطات اجتماعي، ابتدا ميزان مشروعيت و مقبوليت مهاجم در جامعه هدف افزايش يابد و سپس از طريق كانال ‏هاي به اصطلاح دمكراتيك و با پشتوانه قدرت اجتماعي، دگرگوني نظام سياسي و يا نخبگان اجرايي محقق شود از آنچه گفته شد مشخص مي شود كه همواره در براندازي نرم، نقش قدرت ‏هاي بيگانه ضروري و بسيار «پر اهميت» است.

رسانه و نقش تاثیر گذار آنها در حکومتها، مورد توجه همه احزاب وجریانات سیاسی بوده و هست. در دهه های اخیر نقش رسانه از عرصه اطلاع رسانی به عرصه تاثیر گذاری بر حکومتها و سیاستهای کلان کشورها ارتقاء یافته است. در انقلابهای رنگی یا مخملین در دهه اخیر«فتنه 88»، این نقش کاملاً مشخص و مشهود گردیده و صاحب نظران را بر آن داشته که به بررسی ابعاد قدرت رسانه ها در تحولات سیاسی اخیر بپردازند.

نومحافظه‏ كاران تندرو آمريكايي يكي از گزينه‏ هاي خويش را در برخورد با ايران در موضوعات چالش ‏برانگيز تغيير حكومت ايران، روش تغییر از طریق «قدرت نرم» مي دانند. هرگاه قدرتى قصد داشت حكومتى را ازمیان بردارد چنانچه توان نظامى اين كار را نداشت و يا هزينه آن را سنگين مـى ديـد سـعـى مـى كـرد تـا بـا روش هـاى مـخـتـلفـى غير از حمله نظامى به هدف خويش نـائل آيـد گـاه از روش هـاى امـنـيـتی و گـاه از روش هـاى فـرهـنـگـى و تـبليغی استفاده می نمود. امـروزه بـه دليـل پـيـشـرفـت هـاى شـگـرف بـشـرى در دانـش هـاى مختلف و پيدايش نسل جـديـدى از رسـانه ها و نيز گسترش جوامع آزاد و دمکراسی ، همچنين افزايش قدرت دولت هـا در مـقـابـله بـا تـهـديـدات نـظـامـى و امـنـيـتـى رويكرد حكومت هاى استكبارى به براندازى نرم بيش از سابق شده است. استفاده از شيوه هاى نو در اين خصوص نيز كار را چـنـان جـلوه مـى دهـد كه گويى براندازى نرم ، روشى نو براى ساقط ساختن حكومت هاى مخالف قدرت هاى استكبارى است.

در اهـمـيـت ايـن مطلب همين قدر بايد گفت كه امروزه خواسته مهم و راهبردى دشمنان انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسـلامـى ایران تـحقق اين نوع از براندازى می باشد. براندازى نرم مانند موريانه هوشيارانه عمل مى كند، عجله نشان نمى دهد و از درون مى پوكاند.

مراحل انـجـام بـرانـدازى نـرم

الف- ايـجـاد اتحاد بين مخالفان نظام : در اين مرحله تلاش مى شود تا همه مخالفان نظام و سرخوردگان از آن از همه اقشار حتى نظامى و روحانى جذب وانسجام و سازمان پيدا كنند.

ب- از كـار انـداخـتـن مـراكـز كـليـدى نـظـام : در اين مرحله به كمك رسانه هاى غربى و يا رسـانـه هـاى وابـسـتـه بـه غـرب تـلاش مـى شود چهره ها و مغزهاى اصلى نظام، بويژه شـخـص رهبری حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)و يـا نـزديـكـان اصـلى او مـورد ترور شخصيت قرار گيرند و با القاء شـبـهـات ، سـؤالات و پخش شايعات مختلف قدرت رهبرى و ساير مراكز اثر گذار نظام تضعيف گردد.

ج- نـفـوذ در مـراكـز قـدرت نـظـام : بـايد با تضعيف مراكز نظارتى نظام ، مانند شوراى نگهبان و هسته هاى گزينش چنان كرد كه زمينه نفوذ براى هواداران غرب مهيا تر شود.

د- بـى اعـتبار سازى رسانه ملى : رسانه ملى بايد به شيوه هاى مختلف به تصرف در آيـد. حـال اگـر نـشـد بايد آن را از اعتبار انداخت. سپس رسانه هاى جايگزين مطرح مى شود كه امروزه در سايه پيشرفت هاى فن آورى دستيابى به آن كار سختى نيست .

ه- از كـار انـداخـتـن نـيـروهـاى ضـد براندازى : نيروهاى امنيتى و نظامى و انتظامی ونیروهای خود جوش مردمی مهم تـريـن نـيـروهـايـى هستند كه بايد در برابر براندازان بايستند. توپخانه رسانه اى دشـمـن تـلاش مـى كـنـد تـا ايـن نـيـروهـا را بـى انـگـيـزه كـنـد و دستگاه امنيتى يك كشور را تضعيف كند.

و- بـيـرون رانـدن مـخـالفـان : با نفوذ تدريجى و قدرت يابى هواداران غرب در مراكز حساس كار تصفيه تدريجى اين مراكز از طرفداران واقعى نظام ، در صورتى كه دست از عقايد ارزشى خود بر ندارند آغاز مى شود و به اين ترتيب يك براندازى نرم صورت گرفته است.
مـطـابـق آنـچه تاكنون بيان شد مى توان گفت براندازى نرم به لحاظ ماهوى ، كار روى فـكـر افـراد اسـت و در كـل عـمـلى فـرهـنگى تبليغى محسوب مى شود. به سخن ديگر، نـوعى جنگ فرهنگى و عمليات روانى است . بر اين اساس برخى الزامات و خصوصيات آن مثل هر جنگ فرهنگى به شرح زیر می باشد .

الف- آزادى بـالا: پـيـش نـيـاز بـرانـدازى نـرم ، وجـود جامعه اى آزاد و مردم سالار، مسئولانى غـافـل از حـركـات دشمن و مردمى با سطح آگاهى پايين نگه داشته شده است . براندازى نـرم در جـوامـعـى كه سطح آگاهى مردم بالا بوده و يا توان اطلاعاتى نظام در تشخيص تحرکات دشمن بالا باشد، مؤ ثر نيست.

ب- هـوشـمـنـدى : در عـمـليات فرهنگى نياز به سطح بالايى از تخصص هاى گوناگون وجـود دارد. از ايـن رو، افـراد درگـيـر در آن اغـلب از كـسانى هستند كه تحصيلات بالاى دانشگاهى دارند . مقابله با آن هم نياز به هوشمندى و تحصيلات بالا دارد.

ج- پرستيژ: براندازى نرم عملى شيك و داراى پرستيژ تلقى مى شود. تهاجم نظامى در عـرف جـامـعـه بـين المللى عملى مطلوب تلقى نمی شود و مخالفت هاى بسيارى را برمى انـگـيـزد، در حـالى كـه عـمـليـات فرهنگى را مى توان با پوشش هاى زيبا مانند دفاع از دمكراسى آزادى و حقوق بشر انجام گیرد.

د- درازمدت بودن : عمليات فرهنگى زمان بر است و در كوتاه مدت جواب نمى دهد.

ه- فقدان تلفات ظاهرى : در جنگ فرهنگى انسان ها در ظاهر كشته نمى شوند، اما وجدان و معنويت آنها قربانى مى گردد.

و- تـنـوع ابـزارهـا: ابزارهاى سياسى ، اقتصادى ، ديپلماتيك ، و حتى نمايش هاى نظامى مـورد اسـتـفـاده قـرار مـى گـيـرنـد. در ايـن بـيـن ، رسـانـه هـا نـقـش اول را ايفا مى كنند.

ز- هزينه پايين : هزينه هاى نبرد فرهنگى در مقايسه با نبرد نظامى بسيار ناچيز است.

كمیته خطر جاری؛ عنوان كمیته ای است كه در دهه 1970 و در اوج جنگ سرد، توسط گروهی از سناتورهای آمریكایی، مسولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، موسسه مطالعاتی «امریكن اینترپرایز» و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تاسیس شد.

هدف از تاسیس این كمیته، خروج از بن بستی بود كه در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آن زمان یعنی ایالات متحده آمریكا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته ای به وجود آمده بود. به گونه ای كه كارشناسان ارشد نظامی به صراحت اعلام كرده بودند، در صورت وقوع جنگ هسته ای میان دو ابرقدرت، هر دو طرف جنگ بازنده نهایی خواهند بود، چرا كه تسلیحات اتمی در اختیار دو قطب بلوك شرق و غرب برای نابودی كامل موجودات زنده كره زمین برای 250 بار كفایت می كند در میان اعضای این كمیته در دهه 70 میلادی، اسامی افرادی چون «نییوت گینگریچ» رییس سابق مجلس نمایندگان، « جورج شولتز» وزیر خارجه دولت ریگان، «جان لیبرمن» سناتور دموكرات، «جان كیل» سناتور جمهوریخواه، «جوزف شولتز» از سناتورهای برجسته آمریكایی، «جیمز وولوسی» رییس اسبق سازمان جاسوسی آمریكا، «جرج تنت» از مدیران برجسته سازمان سیا و مسؤول بخش خاورمیانه، «جوزف بایدن» و «مایكل لدین» از عناصر افراطی یهودیان آمریكا، «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه آمریكا، «كنت پولاك»مدیر تحقیقات مرکز سیاست خاورمیانه ای سایان در موسسه «بروكینگز» و همچنین مدیر موسسه مطالعات خاور نزدیك وابسته به یهودیان هوادار اسراییل، «مارك پالمر» از استراتژیست های آمریكایی كه در كاخ سفید از وی به عنوان یكی از نوآوران سیاست خارجی آمریكا نام می برند و «كاندولیزا رایس» وزیر خارجه سابق آمریكا كه در آن زمان قائم مقام پنتاگون در حوزه آسیای قفقاز و اتحاد جماهیر شوروی بود، دیده می شد. اعضای این كمیته با منتفی دانستن «جنگ سخت» بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در «جنگ نرم» و «فروپاشی از درون» دیده، طراحی و به مرحله اجرا درآوردند.

باید در نظر داشت که براي دستيابي به اهداف فوق نيز از استراتژي فشار از بيرون و تغيير از درون استفاده مي شود. لازم به ذكر است كه شعار ايجاد دموكراسي و تغييرات مدني در كشورها، مبتني بر خواست و منافع كشور مهاجم طراحي مي شود و لذا كاملاً امري نسبي است و آگاهي و احساس نياز مردم كشور هدف، منجر به درخواست ‏هاي سياسي و يا در نهايت دگرگوني سياسي نمي شود.

براندازي نرم در واقع ماهيتي اجتماعي دارد و در طي آن عوامل اجتماعي، براندازی حاکمیت سیستم سیاسی حاکم را به چالش می کشد. در اين فرايند سياسي- اجتماعي، جامعه عرصه‏ مبارزه‏ قدرت و رقابت ميان سازمان ‏ها و نهاد هاي غيردولتي و دولت براي كسب و تثبيت قدرت اجتماعي است.

در براندازي نرم طي فرايند طولاني و مستمر بخشي از وفاداري مردم جامعه و مقبوليت نظام به كانون ‏هاي اقتدار ديگري مانند سازمان ‏هاي غيردولتي و يا نهاد هاي قومي منتقل مي شود.

به عبارتي عدم اجراي صحيح و موثر كاركرد هاي دولتي مانند تأمين اجتماعي، رسيدگي به بيماران خاص، امور شهري، تورم، امنيت اجتماعي، تغيير ساختار جمعيت و پيدايش گروه‏هاي جديد با مطالبات جديد و محدوديت ‏هاي سياسي به عنوان عوامل تسهيل كننده تلقي مي شوند.

اساساً بازيگر خارجي نيز زماني مي تواند براندازي نرم را مديريت نمايد كه زمينه ‏هاي اجتماعي لازم براي شكل‏گيري و گسترش آن در جامعه‏ هدف فراهم باشد. زمينه ‏هايي مانند: نابسامانيهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي به گونه‏اي كه اميد اندكي براي اصلاح آن متصور باشد. ايجاد و شكل‏گيري سازمان ‏ها و گروه ‏هاي غيردولتي كه خود را مستعد كنترل و سازماندهي بخشي از جامعه مي دانند و از ابزارهاي مختلف رسانه‏اي و رواني براي تأثير بر اذهان مردم استفاده مي كنند.

با توجه به بیانات فرماندهی معظم کل قوا حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) مبنی بر نفوذ آمریکا " برادران و خواهران سپاه از صدر تا ذیل بایست به منطق مستحکم انقلاب مجهز باشند. چون ضدانقلاب‌ها، امروز از طرق مختلفی وارد می‌شوند. یکی از راههای ورود و نفوذ ــ که حالا در مورد نفوذ هم یک‌کلمه‌ای عرض خواهم کرد؛ ما همینطور مدام درباره نفوذ دشمن تکرار و تأکید می‌کنیم ــ ایجاد خلل در باورها است؛ باورهای انقلابی و دینی".، لازم به يادآوري است که براندازي نرم يك فرايند اجتماعي است، لذا حداقل در ميان مدت به نتيجه خواهد رسيد.

بنابراين ريشه ‏هاي براندازي نرم را بايد در نارضايتي عمومي در نتيجه‏ي ناكارآمدي نظام سياسي جستجو كرد. اين وضعيت منجر به تقويت گروه‏هاي غيردولتي براي فراخوان اجتماعي مي شود كه در اين حالت جامعه به چند دسته تقسيم مي شود و فرد نيازهاي مالي، رواني و اعتبار اجتماعي خود را از نهادهاي متفاوت از حكومت تأمين مي كند. هر اندازه كه ميزان تأمين اين نيازها از نهاد هاي غيردولتي بيش از نهاد هاي دولتي باشد، در مقابل ميزان وفاداري مردم و نخبگان به نظام حاكم كاهش خواهد يافت. لذا از نگاه مقابل تا زماني كه دولت در جامعه از قدرت فراخوان برخوردار نباشد، روش ‏هاي براندازي نرم كارساز خواهند بود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 531227

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =