پارادايم حكمراني خوب نتيجه ضرورت اتخاذ رويكردهاي جديد در مديريت مسائل پيچيده حکومتداری و همچنين تغييرات سريع فناوری در اواخر دهه 90 ميلادي بود كه باعث شد رويكرد جديدي با نام حكمراني خوب در حکمرانی نوين به وجود آيد. حكمراني خوب مردم را در رسيدن به منافع و مزايايي مورد نياز كمك ميكند.
اين مفهوم داراي مولفههايي است كه بايد به آنها توجه شود: اولين مولفه حكمراني خوب مديريت مشاركتي است كه در پي مشاركت مردم در تمامي فرايندها به ويژه تصميمگيريها میباشد. اين مشاركت میتواند مستقيم و يا غيرمستقيم از طريق نمايندهها صورت گيرد. دومين مولفه حكمراني خوب حاكميت قانون است. در اين سيستم، حكومت بايد كاملا بيطرفانه و با رعايت چارچوبهاي عادلانه و منصفانه به گونهاي عمل كند كه به ويژه اقشار آسيبپذير جامعه دچار آسيب نشوند.
پاسخگويي مولفه سوم حكمراني خوب است كه به درجه پاسخگو بودن نظام حاكميت به ذينفعان و مردم بر ميگردد. جریان آزاد اطلاعات و قابلیت دسترسی سهل و آسان به آن برای تمامی ذی نفعان و مردم و به اصطلاح شفافيت، مولفه ديگر حكمراني خوب است كه طي آن اطلاعات بايد به اندازه كافي و قابل فهم در دسترس همه باشد و از قوانين و مقررات مشخص و از پيش تعيين شدهاي پيروي نمايد. استفاده بهينه، كارا و مناسب از منابعي كه در اختيار حاكميت است و استفاده از آنها در جهت رفع نيازهاي مردم به نحو احسن، مولفه ديگري از حكمراني خوب میباشد كه كارايي و اثربخشي ناميده ميشود. داشتن احساس مسئوليت حكومت نسبت به تامین خواستهها و تمایلات افراد، يكي ديگر از مولفههاي اصلي حكمراني خوب است. همچنین هر جامعهاي از كنشگران با منافع، نظرها و سلايق گوناگون تشكيل شده است و اين هنر حكمراني خوب است كه بتواند همه اين منافع و نظرها متفاوت را با دستيابي به يك اجماع گسترده تامين نمايند. در نهایت برابري فرصتها و رعايت جنبه عدالت و انصاف و عدم تبعيض بين همه مردم از ديگر اصول حكمراني خوب است.
پيشرفت فضاي مجازي اين امكان را براي نظام حكمراني به وجود آورده است تا بتواند الگوي حكمراني خوب و مولفههاي آن را به شكل مطلوب اجرا نمايد. امكاناتي كه فناوري اطلاعات و ارتباطات در اختيار حاكميت قرار ميدهد، باعث ميشود تا اصل مكان محور بودن در فضاي حقيقي از بين برود و افراد بتوانند بدون حضور در مكان خاص، در فرايندهاي حاكميت مشاركت داشته باشند. در سيستم سنتي حكومتداري، مشاركت مستقيم مردم در فرايندهاي تصميمگيري به ندرت (انتخابات) صورت ميگيرد. اما فضاي مجازي و ابزارهاي آن اين امكان را فراهم آورده است كه همه افراد بتوانند بدون اينكه نمايندهاي انتخاب كنند، خود به طور مستقيم در تصميم گيريها شركت داشته باشند و برای حاکمیت نیز رصد ذائقه مردم در فضای مجازی به صورت بیدرنگ امکانپذیر باشد.
اين فناوری میتواند عنصر مهم مردم سالاري باشد و باعث توليد رفتارها و سياستهاي دموكراتيك گردد. ارائه اطلاعات در دسترس و آزاد به مردم و رابطه دوسويه با نخبگان حاكميتي در فضاي مجازي میتواند منجر به مشاركت فعال بيشتر مردم در فرايندهاي حاكميتي شود. امكان دسترسي همگان به اطلاعات آزاد میتواند در راستاي عدالت اجتماعي نیز باشد که در آن اطلاعات براي همه گروهها اعم از موافق و مخالف، وراي مكان چه در شهر و چه در روستا، وراي هر قوميت و ... فراهم میشود. گردش آزاد اطلاعات میتواند منجر به شفافيت حاكميت در برابر مردم شود. این فضا میتواند با امكاناتي كه در اختيار حاكميت و مردم قرار ميدهد، حوزه عمومي را شكل دهد كه در آن همه ذينفعان بر سر مباحث مختلف، به گفتگوي آزادانه بپردازند و در نهايت بهترين تصميم اتخاذ شود.
اکنون با توجه به فراگیری فضای مجازی و امکاناتی که این فضا برای جهش و جبران عقبماندگیها در اختیار ما قرار میدهد، نميتوانيم از اين فرصت تاريخي بگذريم و به دليل نگرانيهاي فرهنگي و اجتماعي كه داريم، تسليم شويم. فضای مجازی به این دلیل که ابزار نیست و توانمندسازی (Empowerment) هم علاوه بر تواناسازی دارد، بسیار متفاوت از ابزارهای گذشته است. یعنی انسانی که در فضای مجازی قرار میگیرد یا فضای مجازی بخشی از زندگی او میشود، انسانی نیست که فضای واقعی او بسط یافته باشد، بلکه یک توسعه مرکب است و این باعث میشود که انسان با کمک فضای مجازی نه فقط توانا شود، بلکه توانمند شود. به طور مثال در تواناسازی وقتی شما ابزار را از انسان بگیرید، آن انسان بر میگردد به انسان بدون ابزار. ولی انسانی که تجربه زیست در فضای مجازی را داشته باشد، وقتی از فضای مجازی خارج میشود، به انسان قبلی که فضای مجازی را زیست نکرده بر نمیگردد، بلکه انسان توانمندی است و یک انسان عروج کرده به جای دیگر است. بر این اساس فضای مجازی میتواند به وسیله اطلاعات و امکاناتی که در اختیار فرد قرار میدهد، او را تشویق به مشارکت فعال و عقلانی در فرایندها و تصمیمگیریهای حاکمیت کند، که اگر این فضا نبود شاید تنها مشارکت منفعلانه داشت.
فضاي مجازي میتواند به بسيج مردم در راستاي حل مشكلات جاري كشور مانند مشكلات زيست محيطي نیز كمك نمايد. همچنين فضاي مجازي اين امكان را براي گروهها و كساني كه در حالت عادي نميتوانستند به نظام حاكميت دسترسي داشته باشند، فراهم ميكند تا ابراز وجود کنند و در تصميمگيري هاي حاكميت دخالت داشته باشند. این موضوع میتواند باعث افزایش همگرایی و کاهش واگرایی در جامعه شود، که در حاکمیت به عنوان یک هدف مطرح است نه به عنوان یک ابزار.
همه اين موارد میتواند باعث افزايش كارايي و اثربخشي حاكميت باشد. براي اثربخشي بيشتر، بايد بين مردم و حاكميت ارتباطي موثر و فعال وجود داشته باشد و بر اين اساس تصميماتي اتخاذ ميشود كه بر اساس خواست اكثريت مردم در ميدان عمل است.
بر اين اساس ميتوان گفت فضاي مجازي با ابزارهايي كه در اختيار حاكميت ميگذارد، الگوي حكمراني خوب را در جامعه میتواند، ترويج دهد و نظام حاكميت را در بهتر شدن عرضه خدمات، مشاركت فعال مردم در فرايندهاي تصميمگيري، افزايش پاسخگويي، شفافيت و اثربخشي حاكميت كمك كند. بنابراين توجه جدي نخبگان حاكميت را ميطلبد تا با استفاده از امكاناتي كه فضاي مجازي به راحتي در اختيار آنها قرار ميدهد، در جهت تغيير الگوي مديريت حاكميت سنتي گام بردارند و در جهت تامين منافع بيشتر مردم حركت كنند.
دکتر سید ابوالحسن فیروزآبادی، دبیر شورای عالی و رئیس مرکز ملی فضای مجازی
نظر شما