این حرکتی است با حضور نخبگان از جنس اندیشه و عمل که برای آزادی امام صدر رقم می زنیم. ایجاد تریبون آزاد برای بیان اظهارات چهره ها به نام «تریبون آزادی» حرکتی بود که این موسسه انجام داد. این برنامه راس ساعت 9 صبح با حضور دکتر رضا داوری اردکانی، فیلسوف فرهنگ آغاز شد و با دکتر رضا عارف سیاستمدار در ساعت 9 شب به پایان رسید.
به جز چهره هایی که سخنان آنان دراین گزارش آمده است، چهره های دیگری نیز در مراسم حضور یافتند. از جمله این چهره ها حجت الاسلام علی بنایی، دکتر محمد ایرانی، دکتر کمالی، علی الحبحاب، خانم دکتر رهیده( همسر مرحوم حسن حبیبی و....)
دکتر رضا داوری اردکانی، فیلسوف فرهنگ
ادای احترام به مردی که برای جهان صلح میخواست
در آغاز دکتر داوری امام موسی صدر را اندیشمند متفاوت حوزه دانست و گفت:« برای ما هم عجیب است که پرونده او بی سرانجام مانده است. من اگر به این مجلس آمدهام بخاطر ادای احترام به مردی است که برای جهان و مردم جهان صلح و آرامش و سعادت میخواست. سعادتی بود که در مجلسی برای امام موسی صدر گرد آمدهایم. من اگر به این مجلس آمدهام ادای احترام به مردی است که برای جهان و مردم جهان صلح و آرامش و سعادت میخواست ... ما برای انسان گرد آمدهایم که شعار اصلی امام موسی صدر است.»
دکتر علی گرمارودی، شاعر
مردی با زیبایی خیره کننده
آن اندیشه آبی به کجای آسمان سفر کرده است که هر زمستان آن را در بارش برف انتظار میبرم و فرو نمی نشیند؟
در قم کوچه ای بود به نام کوچه حرم که آیت الله صدر و خوانساری در آن بودند و من و آقای علی ابوترابی و سید محمد صادق طباطبایی در آن کوچه با هم بازی می کردیم.
من تصاویری از خاندان ارجمند صدر در کودکی در ذهنم مانده. وقتی جمعه برای بازی از آنجا رد می شدیم، آقا محمد صادق من را صدا می کرد که از اندرونی برویم. من آیت الله صدر را بارها در جمعه دیدم که کیسه ای از شکر دستشان است و با حوصله برای مورچه ها شکر می ریختند. من با دقت نگاه کردم و دیدم. در یک چنین خاندانی که آزارشان به مورچه هم نمی رسید، گستره اندیشه و فکرشان نه تنها لبنان بلکه دنیای اسلام را فرا گرفته است. کسی در کاغذی تمهیدی نکرده بود برای نام گذاری امام برای ایشان.
فقط خاندان پیغمبر بود که این دو چهره را با هم جمع داشته باشند: بی آزاری حتی به مورچه ها و سطوح علمی و اخلاقی و اجتماعی و فقهی؛ به طوری که دنیای اسلام به ایشان لقب امام موسی صدر را داده است.
به این اعتبار حتی از نوجوانی ایشان را در ذهن دارم. اما اولین چهره ایشان در هیات امام موسی صدر را در مشهد بین سال 1338 تا 1340 دیدم.
یک روز پنج شنبه اعلام کرده بودند که امام موسی صدر آنجا سخنرانی دارد. من جوان 15-16 ساله ای بودم که می خواستم علوم انسانی بخوانم. پدرم گفتند اگر می خواهی علوم انسانی بخوانی باید اول عربی بخوانی. پدر مرا به مشهد بردند و دست دوستشان سپردند.
ایشان با آن زیبایی خیره کننده و در عین حال بسیار گیرا و جذاب، با چشمانی که رنگ سبز داشت، آمدند. دست یک آقای عربی را گرفته بود و با خود آورده بود و سخنرانی می کرد. کلیت سخنرانی مربوط به دنیای اسلام بود. از جمله چیز هایی که در پایان سخنرانی فرمودند این بود که من با یکی از مسلمانان اهل تسنن مصر آشنا شدم و با صحبت هایی که کردم، ایشان به تشیع مشرف شد و من الان ایشان را آوردم تا اینجا معرفی کنم.
این کل آن ماجرایی است که از ایشان در ذهن دارم و بعدها هم از طریق تلویزیون و جراید در جریان سفرها و فعالیت های ایشان قرار می گرفتم. از صمیم قلب امیدوارم انشالله روزی خواهد رسید که ایشان در همین دنیا به جمع ما باز خواهند گشت.
حجتالاسلام والمسلمین ناصر نقویان، کارشناس مسائل دینی:
امام موسی صدر اهل راز بود و شعبدهها را خوب میدانست
حجتالاسلام والمسلمین ناصر نقویان که در تریبون آزادی به مناسبت سی و هشتمین سالگرد ربودن امام موسی صدر شرکت کرد، گفت: برخی ازانبیا خود انتخاب میکردند که درون چه آتشی بروند. حضرت موسی وقتی به وادی ایمن آمد خطاب آمد که درون آتش داری میروی و مبارک باد بر تو که وارد این آتش شدی. امام موسی صدر خود انتخاب کرد کجا برود و خوب میدانست که کجا میرود و چه سلاحی باید با خود ببرد. اگر قرار بود در روزگار ما پیغمبری ظهور کند بدون شک امام موسی صدر بود بدون اینکه وارد مبالغه شویم.
امام مصداق این ابیات حافظ بود که: «دوش میآمد و رخساره برافروخته بود/ تا کجا باز دل غمزدهای سوخته بود/ رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی/ جامهای بود که بر قامت او دوخته بود ... انشاالله جهان بار دیگر رخساره او را خواهد دید
جامه پیامبری بر قامت برخی بسیار برازنده است. در جامعه ما که باید از رسانهها انتظار داشته باشیم که این چهرهها اعم از امام موسی صدر را به خوبی نشان بدهند به وادیهایی می لغزند که جز تنفر پراکنی چیزی ندارند. امام موسی صدر میدانست که این پرچم را هر کسی نمیتوانست در دست بگیرد، بنابراین خودش را در حوزههای قم و نجف آبدیده کرد. البته هرکس وارد حوزههای علمیه بشود امام موسی صدر نمیشود. امام موسی صدر اهل راز بود و شعبدهها را خوب میدانست و شعبدهبازان را خوب میشناخت و با ارادهای پولادین وارد این عرصه خطر شد و این چند صباحی بود که خوش درخشید.
وقتی در خاطرهها میخوانیم که امام موسی صدر دوستانش را جمع کرده و در صندلیهای بستنی فروش مسیحی مینشست و به دوستانش میفهماند که این بستنی نیز خوردنی است تمام مرزهای تفکر داعشی را درهم میشکست و اسلام راستین رحمانی را نشان میداد. بهراستی که خفاش صفتان هرگز یارای دیدن این اخگرهای پرفروغ را نداشته و ندارند.
امام صدر حتی در جشن فارغ التحصیلی پرستاران بیحجاب نیز شرکت می کرد و نشان میداد که به حق در دین ما پیامبرش رحمت للعالمین معرفی کردهاند. بنابراین از موحد، کافر، مشرک و حتی معاند مورد رحمت امام موسی صدر قرار میگرفتند و این کار از هرکسی برنمیآید. شرایط نشان میدهد که روزگار ما به شدت تشنه شخصیتهایی چون امام موسی صدر است.
در لبنان هزار فرقه امام موسی صدر محبوب همه بود. در سفری که به لبنان داشتم شاهد بودم که همه تمثال او را با عشق بر سر در خانهها قرار داده بودند. شیعه اگر هیچ چیزی نداشته باشد و اگرهیچ حرفی برای گفتن نداشته باشد به جز آنکه انسانهایی مانند امام موسی صدر را به معرکه بیاورد، دین خود را در حق بشریت انجام داده است. ان شاالله یکبار دیگر جهان رخساره آن دلانگیز را به خواهد دید.
دکتر هادی انصاری، پزشکِ محقق و مولف آثار تاریخی در تریبون آزادی
شخصیتی استثنایی و کم نظیر در جامعه روحانیت
اگرچه امام موسی صدر اکنون در کنار ما حضور ندارد اما اندیشههایی که از ایشان باقی مانده، همچنان وجود دارد و ما نیز باید راه ایشان را ادامه دهیم.
ما هم با بیت امام موسی صدر و خاندان ایشان هم درد هستیم. باید این حقیقت را آشکار سازیم که نقشه شومی در مراکز صهیونیستها برای منطقه طراحی شد و امام موسی صدر را برای متلاشی ساختن حوزههای علمیه و به دلیل نقش مهمی که در بیداری مسلمانان داشتند، دستگیر کرده و به نقاط نامعلومی منتقل کردند.
در سال هایی که امام موسی صدر به نجف می آمدند ارتباط زیادی با پدر من داشتند. پدر من خانه ای را برای مرحوم آیت الله سید محمدباقر صدر تهیه کرده بودند. سه سال مرحوم سید محمدباقر در منزل شیخ نصرالله خلخالی ساکن بودند. لذا خاطرات جسته و گریخته ای از ایشان داریم. تعبیر پدرم این است که: چند صباحی که با موسی صدر ارتباط داشتم. ایشان شخصیت برجسته ای همچون سایر اعضای خانواده صدر دارند و من آینده بزرگی در پیشانی ایشان می بینم.
امام موسی صدر یکی از شخصیت های استثنایی و کم نظیر در جامعه روحانیت بود. عامل اثرگذار بر شخصیت امام موسی صدر، حضورش در دو حوزه قم و نجف اشرف است که در آن هنگام حوزه نجف با دیدگاه های جهانی خود، یکی از جمله عوامل تاثیرگذار بر شخصیت امام موسی صدر بود.
نوشته های امام موسی صدر و شرکت ایشان در حوزه های درسی و مباحثه ای در میان طبقه جوان و دانشگاهی عراق، از جمله رویکردهای اساسی بود که امام موسی صدر در این زمینه داشتند و تاثیری به سزا از خود به جای گذاشت. حضور ایشان در لبنان و صحنه های اجتماعی آنجا، یکی دیگر از اثرگذارترین فعالیت های ایشان بود. رخداد بستی فروش مسیحی در منطقه شیعه نشین را مردم آن منطقه و لبنان هرگز از یاد نمی برند. نکات فراوانی از زندگی و برخورد امام موسی صدر وجود دارد که همه آنها، امام را به شخصیتی برجسته و بالاتر از لباس و ملیت او درآورد.
شخصیت امام موسی صدر، ایشان را به الگویی برجسته در روحانیت و تاریخ شیعه تبدیل کرد. در ورای شخصیت امام موسی صدر از خود گذشتگی عفو، اسلام مهربان و تعبد و عابدی وجود داشت. او واقعیت های جامعه و مشکلات مردم و طرز تفکر و اندیشه های آنان را می دید و بر اساس آن، ایده ها و تفکرات خود را عرضه می کرد.
اکنون پس از انقلاب اسلامی به بسیاری از مبانی اندیشه های امام موسی صدر در ایران نیز نیاز داریم. من پیشنهاد می کنم خاندان امام موسی صدر و دوستداران راه و اندیشه ایشان، علاوه بر پیگیری رخداد تاثرآور ربودن وی، باید به بررسی مبانی فکری آن مرد کم نظیر در اسلام بپردازند. همه این گفته ها نشان می دهد اگرچه امام موسی صدر در میان ما وجود ندارد ولی اندیشه هایی که از ایشان باقی مانده، همچنان وجود دارد و ما نیز باید راه ایشان را ادامه دهیم. »
حجت الاسلام والمسلمین دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات
امام موسی صدر و برخوردهایش با اصحاب موسیقی
حاضرین ممکن است دورانی را که امام موسی صدر در قم بوده اند به خاطر نیاورند. حوزه علمیه قم پیشینه درخشانی دارد. دورانی بود در حوزه علمیه قم که به دلایلی، به نوآوری و دانش روز و مقتضیات زمان توجه نمی شد و اگر طلبه ای به پدیده های جدید و تازه توجه داشت و حتی روزنامه و کتاب جدید می خواند، پدیده ای نامطلوب به حساب می آمد.
در چنین فضای بسته ای قشر عظیمی از روحانیون که دغدغه آموزش دینی داشتند با بسیاری از نوآوری ها و اقتضائات زمان بیگانه بودند. البته شخصیت های برجسته ای که دانش بالایی داشتند و در عین حال در حوزه بودند، از چنین شرایطی رنج می بردند و رفع این پدیده به فداکاری و تن دادن به برچسب های ناروایی که ممکن بود زده شود، نیاز داشت. شخصیتی که از دانش و موقعیت خوب حوزوی برخوردار بود در چنین فضایی کمتر آسیب می دید.
امام موسی صدر از پیشگامان تحول و به نوعی رنسانس در حوزه علمیه قم بودند. طلاب را تشویق به فراگیری دانش روز، تحصیل در دانشگاه، مطالعه کتاب و مجله و حضور در مراکز فعال کشور می کردند و از این جهت منشأ تحول بودند.
امام موسی از پیشگامان حوزوی بودند که به دانشگاه رفتند و مدارج عالی علمی روز را تا اخذ لیسانس اقتصاد طی کردند و مرحوم شهید بهشتی و دیگران را نیز در این راه تشویق کردند.
ایشان در حوزه مجله ای راه اندازی و منتشر کردند و سعی کردند آنچه را که تشخیص می دهند برای ایجاد تحول و همگامی با مختصات زمان لازم است، انجام بدهند. پس از فوت مرحوم شرف الدین پیشوای شیعیان وقت لبنان، ضروری بود شخصیتی مثل ایشان به لبنان برود و زعامت شیعیان را به دست گیرد. در آن موقع جامعه شیعیان به لحاظ اقتصادی و اجتماعی منحط بود و به همین نسبت هم سطح دانش و آگاهی شیعیان خیلی پایین بود. قدم اول را امام موسی برای ایجاد تحول و دگرگونی برای پالایش این جامعه عقب نگه داشته شده بر می دارند.
ایشان با مطالعه دقیق علل عقب افتادگی جامعه شیعیان لبنان به نتایجی می رسند و با واقعیات علمی و اجتماعی برای تحول آن برنامه ریزی می کنند و آن را به سطح بالایی به لحاظ سیاسی و دانش می رسانند. در کنار این، برای اینکه جامعه از آرامش ویژه ای برخوردار باشد، برای زدودن تنش ها و درگیری های بین مذاهب مختلف برنامه ریزی می کنند و در مجامع آنها حاضر می شوند و آن ها را تحت تأثیر خود قرار می دهند. به طوری که مسیحیان ایشان را به عنوان مسیح تازه تولد یافته زمان خودشان تلقی می کنند و به همین نسبت در مجامع اهل سنت حضور پیدا می کنند و وفاق و صمیمیت و همدلی را در جامعه وقت لبنان ایجاد می کنند و در پرتو آن جامعه در مسیر ارتقا و آرامش و تحول گام بر می دارد. از شخصیت های برجسته شیعیان دعوت می کند تا از توانمندی ها و دانش آنان برای بهره مندی جامعه شیعیان استفاده کند.
از مجامع علمی و تحقیقاتی شیعیان دعوت و مراکز دینی تأسیس می کنند و در آنجا حضور می یابند. یعنی سعی می کنند هم سطح جامعه شیعیان را بالا ببرند و هم همزیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان داشته باشند. جامعه فرسوده و عقب نگه داشته شده با خیلی از پدیده های فرهنگی بیگانه است. ایشان در چنین فضایی و در عین حساسیت و توجه به جنبه های منفی و نوعا ولنگاری که می تواند در زمینه های هنری باشد، به ارزش های فاخر و معنوی این پدیده نظر می کنند. لبنان در آن زمان کشوری از هر نظر متمایز با کشور های اسلامی تلقی می شد. بهترین مجلات و بهترین مراکز فرهنگی در لبنان وجود داشتند و شخصیت های برجسته فرهنگی یا در لبنان بودند یا به آنجا رفت وآمد داشتند.
فیروز خواننده ای بود که خودش و نوازندگانش از خانواده ای بودند که از هر جهت پاک و منزه و مورد قبول بودند. امام موسی سفری به مصر داشتند و همزمان فیروز و همراهان او نیز در مصر برنامه داشتند. امام موسی صدر به این خواننده پیامی می دهد که اگر می دانستم شما هم اینجا برنامه دارید، در برنامه شما حاضر می شدم. وقتی فیروز و همراهان با این پدیده مواجه می شود که شخصیت تراز اول جهان تشیع لبنان و شخصیتی که بین مسیحیان به عنوان مسیح زنده تلقی می شود و چنین پیام محبت آمیزی می دهد، آن ها داوطلبانه در حضور امام موسی صدر برنامه ای برگزار می کنند. در این برنامه یکی از ماندگار ترین و حماسی ترین و قوی ترین ترانه های مربوط به فلسطین را اجرا می کنند. ایشان با برخوردی اثرگذار از یک خواننده مطرح کسی را می سازد که به نفع آرمان فلسطین و اسلام و تشیع سرودی می خواند و جهان را متحول کند.
ما در زمانی که در خارج از کشور علیه رژیم شاه تبلیغ می کردیم، رادیویی داشتیم به نام صدای روحانیت مبارز ایران و از سرود های اینچنینی استفاده می کردیم.
من افتخار دستبوسی و درک محضر امام موسی صدر را چندین مرتبه داشتم. در یکی از سفرهایی که به عراق داشتند، به شهید سیدمحمدباقر صدر سر می زدند و به ایشان امید داشتند و ایشان اگر حیات می داشت، با اندیشه های ناب و افکار بلندی که داشت نه تنها جامعه شیعه بلکه کل جهان را متحول می کرد. امام موسی صدر با امام خمینی هم در نجف ملاقات داشتند و با ایشان درددل و از دستاوردهای خود صحبت می کردند.
البته خاطرات زیبایی از شهید چمران دارم که وقتی امام موسی صدر را درک کرد، تمام وجودش را وقف ایشان کرد. یعنی ایشان را شخصیتی دانست که ارزش دارد انسان هر چه در وجود دارد صرف راه ایشان کند. مرحوم صادق طباطبایی تعریف می کرد وقتی ایشان برای دیدن من به آلمان آمدند، من را تشویق کردند که با مراکز هنری فاخر و آکادمی های علمی و تحقیقاتی موسیقی ارتباط برقرار کنم و سعی کنم از آنها بیاموزم؛ زیرا فلسفه ای در موسیقی است که می تواند انسان را به معنویت برساند.
تأسف می خوریم که اندیشه امام موسی صدر از جامعه اسلامی ما سلب شده است و از خداوند خواستاریم که شرایطی مهیا شود که هر چه زودتر مجددا از وجود ایشان و منش و تفکر ایشان بهره مند شویم.
دکتر سید محمدرضا حسینی بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه:
امام موسی صدر با رفتارش تأثیرگذار بود نه با زبانش
امام موسی صدر به عنوان یک عالم شیعی و مسلمان، با افقی بلند در لبنان حضور پیدا کرد. ایشان بیش از سخن با کردار و رفتارش در میان مردم تأثیرگذار بودند. اگر کسی قصد تأثیرگذاری دارد باید همین روش سیر و سلوک امام مسوی صدر را در پیش بگیرد. اقدامات امام موسی صدر در عرصه اجتماعی نه فقط در لبنان بلکه در افق زندگی دینی به طور عام و به طور خاص افق زندگی شیعی تأثیرگذار بود.
حضرت امام صادق (ع) درحدیثی فرموده اند که «دعوت کننده مردم باشید به خودتان اما نه با زبان، بلکه در نحوه سلوک.» این مسئله باعث نوعی پیوند عمیق در میان افراد میشود. امام موسی صدر توانسته بود فراتر از فردی دینی و دیندار و عالم دینی و فراتر از حوزهای که به آن تعلق داشت تأثیر عمیق و درازمدتی بگذارد. در سفری که 10 سال قبل به لبنان داشتم هنوز شور و شوق به امام موسی صدر را در میان مسیحیان، شیعیان و اهل سنت لبنان مشاهده کردم.
وجه مشترک شهید بهشتی و امام موسی صدر، بهجز دوستی درازمدتشان، دارا بودن نگاه و افق بلند بود. به خاطر دارم یک بار از شهید بهشتی پرسیدم که چرا از 18 سالگی که از اصفهان بیرون آمدید، هیچگاه به آنجا بازنگشتید؟ ایشان پاسخ جالبی به من دادند که هرچه زمان میگذشت واضح تر آن را متوجه میشدم. شهید بهشتی در جواب فرمودند که اصفهان برای من کوچک بود و نمیتوانستم به آن باز گردم. همه اندیشمندان و مصلحان باید افق نگاهشان فراتر از یک شهر و کشور باشد.
یک بار در سفری با اتومبیل به همراه شهید بهشتی از آلمان حرکت کرده و به لبنان آمدیم. شهید بهشتی در همه جا ملبس به لباس روحانیت بود. پس از گذشتن از مرز لبنان، ایشان بلافاصله مورد توجه قرار گرفت و هنوز به طرابلس نرسیده بودیم که همه از ایشان میپرسیدند که آیا میهمان امام موسی صدر هستند؟
در سفری به بیروت به بانکی رفتیم که خانمی که از نظر پوشش و آرایش چندان موجه نبود همینکه شهید بهشتی را دید به او گفت که من شیعه هستم. این تأثیر فعالیتهای امام موسی صدر در لبنان بود، چراکه پیش از ایشان شیعیان به دلیل محرومیت شدید هیچگاه علاقهمند به معرفی خود نبود.
مدت کوتاهی پیش از مفقود شدن امام موسی صدر به آلمان آمدند و در همان دوران نیز شهید بهشتی نیز پس از رفع ممنوع الخروجی به اروپا آمده بودند. اینان در آن مدت ساعتها با هم پیاده روی کرده و درباره وضعیت لبنان و ایران تبادل نظر میکردند. پس از این سفر امام موسی صدر به لبنان و بعد به لیبی رفت و ناپدید شد. پس از پیروزی انقلاب که یاسر عرفات و عبدالسلام جلود به ایران آمدند، مرحوم آیتالله بهشتی از این دو درخواست پیگیری ماجرای امام موسی صدر را داشتند.
حوادث بالا و پایینهای فراوان دارد. عجیب است که یک نامهای از امام موسی صدر خطاب به شهید بهشتی پس از سالها در راه ماندن ــ یعنی در سال 1364 ــ به دست ما رسید که در آن زمان نه فرستنده و نه گیرنده هیچکدام حضور نداشتند. در آن نامه امام موسی صدر مسائل لبنان را برای شهید بهشتی شرح داده بود.
در شرایط کنونی جهانی که با تلاطم های زیادی روبه رو هستیم و تلاطمهایی را نیز در پیش داریم، به بهرهگیری از اندیشههایی فرهنگی نیاز داریم که بتوانیم با آنها در عناصر فرهنگی دیگری نیز حضور پیدا کرده و در آنجا شنونده داشته باشیم. امام موسی صدر به ما یاد داد که چگونه حرکت میانفرهنگی داشته باشیم، اما متأسفانه به نظر میرسد که ما صرفا به صدای خودمان مشغول شدهایم و آن افق بلندی که امثال امام موسی صدر و شهید بهشتی داشتند، اکنون گم شده است.
حوادثی که در این چند سال اخیر پیش آمده به شدت چهره دین را مخدوش کرده است. در حال حاضر چهره اسلام محدود شده به سربریدن و کشتن و ویران کردن. بنابراین، کار مسلمانان بسیار سخت تر از قبل شده است. از این جهت نیاز به چهره هایی داریم که اهل فکر و اندیشه با عمق کافی هستند مانند امام موسی صدر.
معنای آنکه در گفتگوی میان فرهنگی شرکت کنیم فراموش کردن گذشتهمان نیست. قرار بر این است که هر اندیشه و سنت فکری بتواند دستاوردهای خود را به شکلی مطرح کند که برای دیگران آموزنده باشد. به عنوان یک انسان در این جهان کنونی امیدوارم داستان سرنوشت امام موسی صدر افق روشنی پیدا کند.
در ابتدای انقلاب مدت کوتاهی مشاور ریاست جمهوری بودم. در اسنادی که آنجا عرضه شده بود، خاطرات وکیل فرانسوی امام موسی صدر را دیدم. این وکیل گفته بود که باید چهره خاص امام در میان مسافران آن هواپیما مشخص شده باشد. بنابراین، وی همه مسافران آن پرواز از لیبی به ایتالیا را پیدا کرد و عکس امام را به آنها نشان داد و همه بیان کردند که وی را ندیدهاند. این وظیفه کماکان بر عهده خانواده است که تا آنجایی که مقدور است سرنوشت امام را پیگیری کنند. پرسش از سرنوشت امام موسی صدر پرسشی انسانی است.
عادل عون، نماینده جنبش امل در تهران:
نماینده جنبش عمل در این مراسم به زبان عربی به سخنرانی پرداخت و گفت : امام صدر، امام زندگی بود و بازگشت او نیاز انسانی و زندگی امروز و فردای ماست. (متن کامل این سخنرانی هنوز ترجمه نشده است. )
دکتر سلیمی نمین، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی:
اندیشه ای که راهگشای مشکلات جهان اسلام بود
یکی از کاستی های ما در عرصه تولید فکر، در حال حاضر، داشتن شخصیت هایی است که بتوانند عرصه تولید فکر را پاس بدارند. در این حوزه با کاستی جدی رو به رو هستیم و شخصیت های نادری داریم که در تراز انقلاب اسلامی ما را اقناع و راضی کنند.
ما شخصیت های کمی مانند امام موسی صدر داریم که نسخه پیچی های دیگران را تحمل کنند. ما در جهان معاصر جریانات مختلفی داریم که مدعی تعالی بشر هستند و برای آن نسخه پیچی می کنند. بعضی ها وظیفه خود را در برخورد با سایر نسخه پیچان می دانند. افق دید دیگر آن است که ما باید نسخه پیچی دیگران را تحمل کنیم، چرا که راه تعالی بشر از این راه می گذرد. تعالی بشر نیازمند آزادی انتخاب است و زمانی که به همه راه های مطرح شده از نحله های مختلف فکری دسترسی وجود داشته باشد، تعالی بشر حاصل می شود.
ما با اهل سنت هم در مبانی فقهی و هم در نحوه مواجهه با مسائل جاری اختلاف دیدگاه داریم اما روش امام موسی صدر را به گونه ای می یابیم که هرگز مسئله آن ها را نزاع اصلی قرار نمی دهد، بلکه نیاز به آن ها را تجلی می بخشد که ما برای مقابله با کسانی که سد راه تعالی بشر هستند، به شما نیازمندیم. گرچه نسخه آنها را قبول نداریم و آن را راه برون رفت بشریت از مشکلاتش نمی دانیم.
در کتاب خاطرات آخرین نماینده موساد در تهران آمده است که وقتی شاه در مورد سرنوشت امام موسی صدر از وی سوال می کند، وی در پاسخ سکوت می کند. این کتاب از این جهت حائز اهمیت است که نشان می دهد دشمنان اسلام همه شخصیت های برجسته را رصد و در مورد آنان مطالعه و تحقیق می کنند و تلاش می کنند که آنان را حذف و ترور فیزیکی کنند.
امیدوارم با تلاشی که تا کنون در حد مقتضیات صورت گرفته و با فزونی یافتن این تلاش ها در آینده، ما بتوانیم شخصیت امام موسی صدر را به عنوان یک نیاز اساسی به جهان اسلام برگردانیم و اگر هم نتوانستیم، لااقل بلند نظری این شخصیت ها را تبیین کنیم، بطوری که حتی در غیاب شان بتوانند راهگشای مشکلات جهان اسلام و فهم دشمنان جهان اسلام قرار بگیرند. امیدوارم این توفیق برای ما حاصل شود که بتوانیم راه ایشان را ادامه دهیم.
مصطفی رحماندوست شاعر و نویسنده کودکان:
کودکانه بگویم که جای ایشان برای همه دنیا خیلی خالی است
مصطفی رحماندوست شاعر و نویسنده کودکان، در تریبون آزادی امام موسی صدر شرکت کرد و با ذکر سابقه آشنایی با امام موسی صدر، از زاویه کودک و نوجوان سخن گفت.
هر چه بیشتر جلو می رویم، سعه صدر و نگاه به مسائل جامعه جهانی مستضعفین روز به روز در جمهوری اسلام کوچکتر می شود و کار به جایی می رسد که هیچ کس در جمهوری اسلامی خودی نباشد و هر نخودی، خود را خودی فرض کند.
من در سفر هایی که به لبنان داشتم به دنبال دو شخصیت امام موسی صدر و شهید چمران بسیار گشتم. دنبال امام موسی صدر گشتم برای اینکه بدانم برای بچه های محروم لبنان چه کار کرده و چه الگویی برای جهان ارائه داده است. او همه جا بود. نه فقط در کلام بچه ها و در شعار بزرگتر ها. من با خانواده هایی در جنوب لبنان برخورد کردم که بسیار از موضع محکم حرف می زدند در حالی که بسیار فقیر بودند و این احساس عظمت درونی مربوط به کارهایی بود که امام موسی صدر در آنجا شروع کرده بود. من احساس می کنم الگوی امام موسی صدر، الگوی جهانی است زیرا که اولین هجومی که به یک جامعه می شود، نهادینه کردن کوچک شمردن مردم آن است.
در سال های اخیر بارها اعلام کردم که چهار هدف برای بچه های مملکت خودم و مستضعف جهان تعریف کرده ام: اول اینکه بچه ها شاد و خوشحال باشند، دوم اینکه محکم و استوار باشند و روی پای خود بایستند، سوم اینکه خلاق باشند و برای مشکلات خود راه حل پیدا کنند و چهارم اینکه تفاوت های خود با دیگران را به رسمیت بشناسند. من چه بخواهم و چه نخواهم این چهار هدف را از امام موسی صدر گرفتم. در آثاری که از ایشان خواندم تلاش های ایشان را برای اینکه بچه ها متکی به خود و شاد و خلاق باشند و تفاوت ها را به رسمیت بشناسند، دیدم. این اتفاق تنها در جریان امام موسی صدر اتفاق افتاد.
می خواهم به عنوان کسی که چهل سال است برای کودکان می نویسم، کودکانه بگویم که جای ایشان برای همه دنیا خیلی خالی است. به عنوان نماینده بچه ها می گویم که ایشان هر کجا باشد و در هر سنی که باشد، کمکی به چهار هدف ذکر شده است. امیدوارم خیلی زود خبر برگشتن ایشان را بشنویم.
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین شاهمرادی، دبیر شورای عالی فرهنگ عمومی:
هنر و ادبیات به امام موسی صدر نپرداخته است
گفت که هرچند یاد و خاطره امام موسی صدر با تلاش خانواده ایشان زنده مانده، اما جای خالی سبک زندگی، مشی و منش امام موسی صدر در کلیه قالبهای هنری ایران به چشم میخورد.
برگزاری مراسم بزرگداشت برای امام موسی صدر کاری نیک است و در این چند سال خانواده محترم به نیکی توانستند یاد و خاطره ایشان را زنده نگه دارند. با این اوصاف اما جای خالی سبک زندگی، مشی و منش امام موسی صدر در نوشتهها، فیلمها و دیگر قوالب هنری رایج در کشور به شدت به چشم میخورد.
جامعه انسانی ایران و جامعه مسلمان و حتی بالاتر از آن جامعه انسانی در سطح جهان محتاج نگاه و سبک زندگی امام موسی صدر است. باید شخصیت ایشان به عنوان یک الگوی اسوه برای زمان و دوره ما مورد اهمیت قرار گیرد. امام موسی بسیار باهوش، زیرک و با اخلاق و نسبت به آینده نیز آشنا بود. نگرش درست و تیزبینی ایشان نسبت به آینده مثالزدنی است.
دکتر عبدالله ناصری:
جمهوری اسلامی ایران آنچنان که باید پیگیر آزادی امام موسی صدر نبوده است
من به نمایندگی از جناحی که از روزگاری در قدرت بود، باید بگویم که جمهوری اسلامی آن چنان که شایسته است در طول عمرش که تقریبا برابر سال های ربوده شدن امام موسی صدر است، این موضوع را پیگیری نکرد.
نباید خیلی به نهاد حکومت دل بست که برای امام موسی صدر کاری بکند؛ نه در ایران و نه در لبنان و نه در لیبی. شاید وقت آن رسیده باشد که بسیجی در عرصه نهادهای مدنی فعال و پویا در سطح بین المللی شکل بگیرد و کارهایی بیشتر با ماهیت رسانه ای بکند. یک یا چند نهاد مدنی که قدرت تریبون در سطح ملی و بین المللی داشته باشند، باید این مطالبه را دنبال کنند. بدون تردید اولین مانع و بزرگترین مانع در این موارد دستگاه دیپلماسی و سیاست های دیپلماتیک است که در این سی و چند سال حتی گاهی با سرنوشت امام موسی صدر تعارض پیدا می کرده اند. اما تجربه جهانی نشان داده است که نهاد های مدنی و فعالان رسانه ای اگر سازماندهی شده تلاشی در این زمینه شکل دهند، نهادهای حکومتی چه در لیبی و چه لبنان و چه ایران، به تکاپو خواهند افتاد.
هر چه جلوتر می رویم، نبود و ضرورت حضور ایشان را در عرصه های اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی و حکومتی بیشتر احساس می کنیم. هر چه جلوتر می رویم، روز به روز نبود امام موسی صدر بیشتر احساس می شود. اگرچه برای برخی حاکمان و کارگزاران این مسئله تمام شده تلاقی شده، اما امیدواریم نه در آینده دور، بلکه خیلی نزدیک خبر سلامت ایشان را بشنویم. اگر امام موسی صدر جغرافیای زیست خود را عوض نمی کرد و به لبنان که سرزمین آزادی و گفتمان است نمی رفت، به خیلی از نظرات فقهی و حقوقی نمی رسید. لبنان یکی از سرزمین هایی است که با آن آشنایی دارم و کسانی که در این حوزه های جغرافیایی حضور دارند، بسیار تأثیرگذار هستند. متأسفانه در روزگاری که نماینده اسلام در جهان، اسلام سیاسی سید قطب و ابوالعالی مودودی و اخیرا داعش است، متأسفانه جمهوری اسلامی نتوانست در عرصه بین المللی طوری عمل کند که به الگویی جهانی تبدیل شود.
اگر امام موسی صدرامروز در میان ما می بود، با این روند تحولات فکری و با این ذهن خلاق می شد بر بسیاری از مشکلات فائق آمد.امروزه هر چه جلوتر می رویم، ضایعه فقدانش را بیشتر احساس می کنیم.
من از خانواده ایشان و این مؤسسه تشکر می کنم که این چراغ را روشن نگه داشت و باید تشکر ویژه بکنم از سرکار خانم صدر که در این میدان بیشترین سهم را ایفا کرد. امیدوارم شما روزی بزرگداشتی برای خانم صدر بگیرید و از نقش او و تلاش او در این عرصه تقدیر کنید. برای ایشان توان و سلامتی و قوت و قدرت طلب می کنیم.
آیت الله شبیری زنجانی به تیزبینی شهرت دارد. زمانی از ایشان سوال کردیم که آیا از شما با دقتتر و باریکبینتر هم کسی را سراغ دارید؟ ایشان امام موسی صدر را معرفی کرده و بیان کردند که «این عالم متقی به ریزترین احوالات مخاطبانش نیز توجه داشت.» یکی از عوامل موفقیت امام موسی صدر در عملی کردن اندیشه خود نیز همین ریزبینی ایشان در تاکید بر اهمیت انسان است. با این اوصاف پس از گذشت این همه سال از انقلاب اسلامی ایران هنوز ما نتوانستیم به اندیشه ایشان بپردازیم. انقلاب اسلامی ایران نتوانست نگاه امام موسی صدر را به درستی نشر بدهد.
امام موسی صدر دین وسخن پیامبر را به درستی فهمیده و به بطن قرآن پی برده بودند. امام موسی صدر عصاره پیام انبیا و اولیا را که توجه به انسان است، دریافته بودندو درباره انسان برنامه داشته و در حد خودشان نیز اجرایی کردند. آینده نگری ما متاسفانه ضعیف است. آن زمان که غرب به نام اومانیسم تفکرات شیطانی خود را تحت عنوان انسان محوری نشان داد، انسان بزرگی مثل امام موسی صدر با سرفصل قرار دادن انسان توانست افکار انبیا و اولیا خدا را پیگیری کند.
بنده به عنوان دبیر شورای فرهنگ عمومی از خانواده امام موسی صدر درخواست دارم که سبک زندگی امام موسی را بیش از پیش نشر دهند. جامعه امروز اسلام، شیعه و جامعه بشری نیاز به سبک زندگی امام موسی صدر دارد و در این زمینه متاسفانه کم کار شده است. اگر کارهایی صورت گرفته ما نیازمند آن هستیم و اگر صورت مگرفته ما به کمک شما بیاییم و آن منش امام را که سخت مورد احتیاج جوانان است، به همه جهانیان معرفی کنیم. کاش زودتر این پژوهشها را انجام داده تا ذخیرهای داشته باشیم برای ساخت فیلم، سرودن شعر و بهرهگیری از دیگر قوالب هنری. بهرهگیری از قوالب هنری کمک زیادی برای نشر اندیشهها و سیره امام موسی صدر به ما میکند.
تشنه این هستیم که بشنویم آیا امام موسی صدر زنده هستند و اگر هستند در کجا حضور دارند. اگر کور سوی امیدی از دور ببینیم با سر به سراغ آن می رویم. بودن امام موسی صدر حتی برای یکساعت هم برای بشریت غنیمت است. تمام تلاش خود را به کار میبریم تا با همکاری خانواده ایشان معضل و ابهام موجود در نبودن ایشان را حل کنیم. ما هنوز امیدوار به حیات ایشان هستیم و خدا امید ما را ناامید نکند.
خلاصه سخنان محمود عبدالحسینی، عکاس
ضرورت تحلیل معنای عکس های امام موسی صدر
محمود عبدالحسینی عکاس پیشکسوت که به عکاس روحانیون نیز شهره است در تریبون آزادی ابراز امیدواری کرد روزی فرا رسد که بتواند از امام موسی صدر نیز عکاسی کند.
افتخار من این بوده که تاکنون روحانیون در مقابل دوربینم قرار گرفتهاند. به همین خاطر من با چهرههای این بزرگان آشنا هستم و وقتی در مقابل دوربین عکاسی من قرار میگیرند حس درونی آنان را متوجه میشوم.
امیدوارم روزی برسد که من بتوانم از حضرت امام موسی صدر نیز عکاسی کنم. وقتی من عکسهایی را که از ایشان موجود است مشاهده میکنم، متوجه حال خوب ایشان در همه مواقع میشوم. ایشان در همه عکسها لبخندی به چهره دارد که مخاطب را مجذوب میکند. این لبخند نشانگر چهره اسلام واقعی و مسلمان واقعی است. اگر علما اسلام واقعی را در یک کلمه اخلاق خوش معنا کردهاند، این چهره امام در عکس ها نشانگر اسلام واقعی و مسلمان واقعی است و به همین دلیل نیز اثرگذاری خوبی روی مخاطبان دارد.
از نظر روانشناسی شخصی که مدام لبخند بر چهره دارد، از لحاظ تصویری انرژی مثبت به مخاطب میدهد و همین انرژی باعث جذب مخاطب شده و وی را پذیرای گوینده میکند. من این مسئله را در اکثر عکسهای امام موسی صدر مشاهده کردهام و حتما نیز این روند هدفمند بوده است. ضمن اینکه عملکرد اشخاص هم معرفی دین و شخصیت واقعی دینی است، چهره بشاش و تبسم دائم بر چهره نیز در زمره صفت پیامبران و اولیا ذکر شده است.
زیبایی چهره، قد رشید و... از نعمتهایی است که پروردگار به برخی از انسانها میدهد و آنان را با همین نعمتها نیز امتحان میکند. نگاههای خاصی که امام موسی در عکسها به دوربین دارند، قابل بررسی و تفسیر است. عکسهای پرتره امام موسی برای من بسیار عجیب و زیباست. در ورکشاپهایی که در قم برگزار کردم، به عکاسان قم گفتهام که یکی از مسئولیتهای آنها گرفتن عکسهای خوب از روحانیون است.
یکی از اعمال نیک امام موسی صدر مبارزه و مقابله ایشان با تنبلی است. ایشان در روز قسم بیان میکنند که خیر و نیکی را برای همه مردم دنیا میخواهند و قصد دارند آن را عملیاتی کنند. من با دیدن عکسهای امام موسی صدر مسئله حضور و ظهور برایم حل شد. وقتی عکسها و تصاویر ایشان را مشاهده میکنید متوجه خواهید شد که وی در همه جا هم حضور و هم ظهور دارد. فتوژنیک بودن امام موسی صدر به معنای زیبایی خاص چهره نیست، بلکه منظور از فتوژنیک بودن ایشان به معنای نوع خاص چهره ایشان است که با نگاهشان اثرگذار بودهاند. امیدوارم روزی از طریق رسانههای مختلف این جمله پخش شود که «آماده باشید آقاموسی به ایران میآیند.
دکتر علی مطهری، نماینده مجلس:
پیگیری آزادی امام موسی صدر، اراده ای خستگی ناپذیر می طلبد
علی مطهری، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی، در تریبون آزادی امام موسی صدر با بیان اینکه روش مام موسی صدر در ارتقای جامعه می تواند الگوی امروز ما باشد اعلام کرد مجلس می تواند برای آزادی ایشان از راه های مناسب وارد عمل شود.
امیدواریم تلاش ها در آینده نزدیک به نتیجه برسد و ما سیمای جذاب ایشان را زیارت کنیم. ما هنوز به دیدار ایشان امیدواریم و این تلاش ها به کمک رسانه ها تأثیرگذار خواهد بود. آنچه که برای خود من از شخصیت امام موسی صدر دارای جاذبه بوده، سیره ایشان یعنی رفتار و کردار و اخلاق ایشان در مواجه با جامعه شیعه لبنان بوده است که نیاز به یک تحقیق و بررسی دارد. ایشان می تواند برای خیلی از جوامع مایه درس باشد که وقتی با جامعه چند بعدی و چند مذهبی لبنان مواجه می شود و مطابق روش اسلامی عمل می کنند، به چه توفیقاتی می رسند.
مردم شیعه در زمان ورود امام به جنوب لبنان طبقه نازلی در جامعه شناخته می شدند. طبقه ای که شغل های نازل را بر عهده داشت و چندان در آن جامعه به حساب نمی آمدند. باید ببینیم این هدایت اجتماعی که امام موسی صدر داشتند بر اساس چه مؤلفه هایی بوده است. این ها می تواند برای ما و جامعه ما درس باشد.
نوع برخوردی که ایشان با جامعه مسیحی لبنان داشتند که بسیاری از مسیحیان را با رفتار خود جذب اسلام کرده بود، برای ما مهم است. مخصوصا وقتی این رفتار را با رفتار گروه هایی مثل داعش مقایسه می کنیم که جز تنفر برای اسلام، در دنیا نتیجه ای در پی ندارد.
اینکه ایشان به فکر تربیت جامعه شیعه لبنان بودند و به روش گام به گام این جامعه را بالا آوردند و برخوردی که با اهل تسنن داشتند، همه اینها می تواند برای ما درس باشد. همه طبقات جامعه لبنان نگاه یکسانی به امام موسی صدر داشتند که اینها هم باید برای جامعه امروز ما درس باشد که نوع برخورد ما حتی با مخالفان و منتقدانمان باید چگونه باشد.
امیدوارم تلاش های شما با کمک وزارت امور خارجه ما و پیگیری این موضوع از طریق دولت لیبی و سازمان ملل و غیره به نتیجه برسد. این پیگیری نیاز به یک همت و اراده دارد که خستگی نداشته باشد و انشاالله کار را به نتیجه برسانیم. مجلس هم از طریق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و در مذاکره با مجالس سایر کشور های اسلامی می تواند این موضوع را پیگیری کند. در مذاکره با مجالس سایر کشور ها فضای بازتری وجود دارد که راحت تر می توان صحبت کرد.
محمدحسین مهدویان، کارگردان سینما:
سینما به کمک پرونده پیگیری امام موسی صدر بیاید
من آشنایی نسبی با مسأله پرونده امام موسی صدر داشتم. مدتها در موسسه روایت فتح فعالیت داشتم و با مستندهایی که آقای محمودیان در این مؤسسه ساخته بود، همکاریهایی داشتم. پس از پایان جنگ 33 روزه نیز در سفری که به لبنان داشتم میهمان آقای صدرالدین صدر، فرزند گرامی امام موسی بودم.
در حین گفتگوها با آقای صدرالدین صدر مدام به این نکته فکر میکردم که آیا واقعا تمام ظرفیتهای دستگاه دیپلماسی ما در این سی و چند سالی که از ناپدید شدن امام موسی میگذرد، همین است؟ زمانی که قرار شد درباره احمد متوسلیان نیز کار کنم متوجه شدم در این پرونده نیز دستگاه دیپلماسی ضعیف عمل کرده و واکنش سریع نشان نداده است. هرچه زمان میگذرد غباری آمده و سرنخها را میپوشاند و به عمر آدمها پایان میدهد.
بخشی از دلایل نتیجه ندادن پرونده پیگیری به ناکارآمدی دستگاه دیپلماسی آن دوران کشور باز میگردد. بخشی هم به دلیل مصلحتهای آن دوران بود. به عنوان مثال مسئولان بارها جنگ و ملاحظات و روابطی بین ایران و لیبی و گرفتن سلاح از این کشور در آن دوران را مطرح کرده و پرورنده پیگیری را به کناری میگذاشتند. این در صورتی است که نگاه معادمحور اینگونه فکر نمیکند. متأسفانه ما این نگاه مصلحتاندیشانه را ادامه دادهایم.
جوانان پس از مشاهده این فیلم و تأثیری که روی آنها داشت، از من میپرسیدند که آیا قصد ندارید فیلمی درباره امام موسی صدر و ماجرای ربودن او بسازید؟
سینما تجربه زندگی را به مردم نشان میدهد. صحبت مدام از امام موسی صدر تا زمانی که مردم با او زندگی نکرده باشند، تأثیری ندارد، اما در یک تجربه دو ساعته تماشای فیلم زندگی امام موسی صدر و سرنوشت او برای مردم اهمیت پیدا میکند. این کاری است که سینما میتواند برای پرونده امام موسی صدر انجام دهد. اهل سیاست و اهل هنر هرکدام برای خود وظیفهای در این پرونده دارند. من نیز به عنوان شهروند فیلمساز مسئولیتی دارم و امیدوارم همه همصنفان من هم کمک کنند تا این پرونده را نیز در قالب سینما پیگیری کنیم.
حجت الاسلام زائری، نویسنده و کارشناس مسائل فرهنگی:
بايد حسرت ربوده شدن انديشه و آرمانهاي او را خورد
در سالروز ربوده شدن جسم و ظاهر امام موسى صدر بيش از هر زمان ديگر بايد حسرت ربوده شدن انديشه و آرمانهاي او را خورد.
آن قامت بلند ، آن چشمان سحرانگيز، آن بيان شورآفرين البته دلتنگي و دريغ دارد، اما آنچه شوريده اي مانند شهيد مصطفى چمران را تا مرز جنون و شيفتگي پرستش مي كشاند اينها نبود.
انديشه اي كه كرامت انسان را در جايگاه والاي الهي مي ديد و فداكاري شگفتي كه همه چيز را به پاي اين آرمان مي ريخت امروز ناپديد و گم شده است.
اگر معمر قذافي جسم امام صدر را از جامعه بشري گرفت ما همه و خصوصا قذافي هاي ما انديشه و آرمان و تفكر و آرزوهاي صدري را گرفته و ناپديد ساخته اند.
امام صدر الگوي استثنايي و كم نظير روزآمدي و كارآمدي و واقع بيني و انسان شناسي و جهان انديشي روحانيت است كه در دوران معاصر كمتر نظير دارد.
امروز حوزه هاي علميه بيش از هر زمان ديگري به مرور و به كاربستن تجربه زندگي و سيره اجتماعي امام صدر نيازمند هستند تا بپايند و اثرگذار باشند.
اگر مرحوم امام خميني با صراحت امام موسى صدر را به عنوان گزينه خود براي اداره جامعه انقلابي و جمهوري نوپاي اسلامي معرفي مي كنند در واقع دارند به حوزه انقلابي و جوان الگو و اسوه نشان مي دهند.
امام صدر مظلوم و غريب بود چرا كه مانند جد پاك و بزرگش از زمان خود جلوتر بود و اين غربت و مظلوميت سرنوشت همه كساني است كه دهها بلكه صدها سال از زمان و زمانه خود پيشتر مي فهمند.
اينها البته به معني معصوم دانستن امام صدر نيست. آن بزرگوار فراانسان نبود و طبيعتا شايد مانند همه غير معصومان كاستي هاي طبيعي بشري نيز داشت ، اما او تجربه اي فراتر از تجربه هاي ديگر بود.
چه بسا ناپديد شدن او بيش از همه براي خودش خوب بود ، چرا كه اگر مي ماند و در موقعيت هاي جديد و متفاوت ناچار تصميم هاي جديد مي گرفت و جلوه هايي تازه از خود بروز مي داد بسياري از مريدان و شيفتگان امروزي اش دشمن او مي شدند.
مريداني كه دوست دارند امام صدر را چنان كه مي خواهند تصور كنند نه چنان كه واقعا بود.
نمونه هايي اندك شمار از عالمان راستين حوزه كه به او شباهت بسيار دارند همچون شهيد بهشتي و رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي به دلايل گوناگون از او مهجورترند.
و امروز چه قدر محتاجيم كه با انصاف و بدون پيش داوري او را همان گونه كه بود بشناسيم.
حسین حاج حسن، وزیر صنایع لبنان و عضو حزب الله:
امام موسی صدر قبل از آنکه ربوده شود چه گفت؟
حسین حاج حسن، وزیر صنایع لبنان و عضو حزب الله، در تریبون آزادی امام موسی صدر با صحبت درباره ابعاد مختلف شخصیت وی گفت: تنها چیزی که سختی و تلخی غیبت ایشان را تخفیف می دهد، کلام ایشان و مواضع جاودان ایشان است.
امام موسی صدر برای من و اکثریت لبنانی ها چه مسلمان و چه مسیحی امام گفت و گو، همزیستی، اعتدال و ارتباط است. عکس های ایشان با رهبران مسیحی و با علمای اهل تسنن، موضع ایشان در برابر لبنانی ها و کلام و سخنرانی های ایشان همه و همه دعوت به گفت و گو، زندگی مشترک و همزیستی مشترک است و این همان چیزی که بسیار به آن نیاز داریم. این در حالی است که ما در زمانی زندگی می کنیم که تروریسم همه جا را در بر گرفته است.
بُعد دوم شخصیت امام که امیدواریم به زودی در کنار ایشان باشیم، موضع ایشان و ایستادن ایشان در کنار محرومان ومظلومان بود. و چه بسیارند محرومان و مظلومان در لبنان و امت اسلامی. موضوع محرومان و قضیه محرومان مسئله ای بود که امام همواره بر دوش کشید و همچنان هم قائم و برقرار است.
بُعد سومی که در مورد امام وجود دارد این است که ایشان شخصیتی هستند که از مرزها گذشتند. ایشان ایرانی بودند در لبنان و لبنانی بودند در ایران. ایشان روحانی بود که عمامه پیغمبر بر سر داشت ولی در بسیاری از کلیساها سخنرانی کرد و این همان چیزی است که امروزه به آن بسیار نیاز داریم. به جای اینکه خودمان را به فرقه و گروه و کوچه پس کوچه و حتی در داخل خانواده محدود کنیم. همراه با امام موسی صدر همانگونه که همراه با امام خمینی و رهبر معظم انقلاب اسلامی، به دوران جدید و عصر جدیدی رسیدیم که بسیاری تلاش کردند بین مسلمانان و بین علما و سایر مردم تفرقه بیفکنند. اما با رهبری امام موسی صدر اسلام واقعی به امت بازگشت.
بُعدی که بسیار برای ما مهم است و این بعد را ادامه می دهم، مسئله مقاومت است. امام موسی صدر فرمودند که اسرائیل شر مطلق است. بُعد مقاومت تنها بُعدی عاطفی و اعتقادی و سیاسی نیست. این بُعد، مصلحت هر فردی از فرزندان جامعه است؛ چه مسلمان، چه مسیحی و چه لبنانی. این منطقه هر چه شر و ناراحتی و آزار می بیند، دستان اسرائیل در آن واضح و روشن است. مانند شری که از القاعده و داعش و جبهه النصرة می بینیم. از خود آن ها هم می توان سوال پرسید که چرا این گروها ها همه جای دنیا عملیات تروریستی انجام می دهند ولی با این همه تعداد تروریست، چطور تا الان هیچ کار و عملیاتی در اسرائیل انجام نداده اند.
امام موسی صدر قبل از آنکه ربوده شود گفت در زمانه ای زندگی خواهیم کرد که پر از گرگ است. ایشان این توطئه را می دید و ما به ایشان می گوییم که حرف های شما همیشه کنار ما است و گرگ ها نمی توانند به ما آسیبی برسانند و جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی بسیار توانمند شده است. خداوند انشالله تو را به ما باز گرداند و ما در برابر شیطان بزرگ و هر شری مقاومت می کنیم.
حسین دهباشی، مستند ساز
چونان بیرقی در دشتی سراسر ناامیدی
سخنِ درست و ناب و مشهوری است از معصوم علیه السلام که: «فرزندِ زمانهء خویشتن باش!» و خُب! چون نیک بنگریم، آقا موسی صدر، نه فقط فرزندِ زمانهء خود که وجدان زمانه خویشتن بود. چونان بیرقی در دشتی سراسر ناامیدی و همچون ماهِ مُنیری در دریایی لبالب از ظلم و ظلمت و جهل و ترس و نامردمی و انسانگریزی!
همین است، روزگار که چنین تیره و تار میشود، هم آدمی گمتر میشود و هم نمادِ آدمیّت که آقاموسی باشند و بیجهت نیست که هرچه میگردی کمتر مییابی و گرچه جهانی به فسوس و افسوس و فسانه، وسوسهات کند که گشتم نبود، نگرد نیست، ایشان از خیلی نزدیک و انگار از کنار گوشات به نرمی امّا با قاطعیت و حکمت، زمزمه میکند که آنچه در این میانه یافت مینشود، منم! تو امّا، نه فقط جسمم را، که جانم را بیاب که سرشار است از مهربانی و مهربانی و مهربانی حرفم را دریاب، که حاصلِ شورِ بیشعور همین داعش است و بس و اسلام محمد بن عبداله (ص) آن دیگر است که عرب جاهلی بتواند در قلب مسجد سر روی زانوانت بگذارد و تو به خوش خلقی و زبان رحمانی حکمتاش بیاموزی و آدمیتاش را. خودم را که بماند، راهم را مبادا گم کنی! برادرِ من، خواهرِ من! آنت آرزو است!
دکتر مرتضی بهشتی، حقوقدان:
هدف امام موسی صدر تکریم انسان بود
دکتر مرتضی بهشتی، حقوقدان در «تریبون آزادی» گفت که امام موسی صدر به این خاطر ماندگار شد که هدفش تکریم انسان بود و به این امر باور داشت و این حلقه مفقوده جامعه امروز ماست.
ما برای انسان جمع شدیم و امام موسی نیز هدف خود را خدمت به تمامی انسانها میدانست. ما جمع شدیم تا از حلقه مفقوده جامعهمان که تکریم انسان است سخن بگوییم. امام موسی از دو جهت خود را مکلف به تکریم انسانها میدانست؛ نخست اینکه خدای سبحان تکریم بشریت را مهمترین مساله بیان کرده کرده بود و دوم اینکه میدانست اگر انسان تکریم شود جامعه به تعالی میرسد.
بر این اساس امام خود را نه تنها متعلق به مسلمانان و یا جامعه لبنان که خود را متعلق به کل جهان میدانست. بنابراین در هر جایی که گوش شنوایی پیدا میکرد سخن را میگفت. رفتار و تدین فردی امام موسی به گونه ای بود که مخاطب در شعاع وسیعی صدای او را میتوانست بشنود و این هنر بزرگ امام بود. جامعه امروز ما در این مساله مشکل دارد. آثار امام موسی صدر نشان میدهد که وی خود را متعلق به تاریخ خود نیز نمیدانست و همین مساله است که امروز با وجود عدم حضور، اما ایشان ظهور دارد. ما دعا میکنیم تا حضور ایشان را نیز ببینیم.
امام در تبیین مفاهیم دین به این آموزه بزرگ امیرالمونین رسیده بود که اگر ما جامعه را بزرگ کنیم همه پلیدیها از آن رخت بر میبندد. موفقیت امام به دلیل تکریم مخاطب خود بود. رفتار کریمانه امام باعث ماندگاری ایشان در تاریخ شد. امروزه ما خلا این رفتار کریمانه را احساس میکنیم. مسئولان باید بدانند که با حبس، محدودیت، سانسور و... جامعه به بزرگی نمیرسد، باید به جامعه اطمینان کرد. ما با تکریم بسیار میتوانیم موفق بشویم و این کلام امیرالمومنین است.
خداوند به امام موسی صدر توفیق داده بود که صاحب بصیرت وجودی باشد و جامعه مخاطب خود را درک کند و خود را محصور الفاظ و ظاهر دین نکند. متاسفانه مشکل جامعه ما این است که ما در تمام احکامان به تدین فردی عمل میکنیم، اما امام موسی صدر به دنبال تدین اجتماعی بود. این مساله از حقیقت وجودی امام نشات گرفته بود. یعنی آنچه را که میگفت به آن باور داشت.
من به واسطه نوع کارم با بدیهای جامعه درگیر هستم. دلیل اصلی بسیاری از مشکلات در جامعه نداشتن کرامت و بزرگمنشی در انسانهاست. مخاطب روحانیون اگر بزرگ و تکریم شود مسیر حقیقی را رها نمیکند. متاسفانه روحانیون امروز از حقیقت انسان حرف نمیزنند و صرفا از تکالیف و بایدها و نبایدها میگویند. از حقیقت حرف زدن باعث تکریم است. به عنوان مثال مخاطبان حق دارند با خدا صحبت کنند بنابراین باید به نماز بپردازند. اگر مخاطب را صاحب حق بدانیم او را بزرگ کردهایم و با بزرگ کردن مخاطب میتوان او را کنترل کرد نه با دوربین و زندان. کاری که امام موسی صدر کرد این بود که نگذارد انسانها و جامعه احساس کثیفی بکنند. بنابراین امام موسی صدر منادی انسانیت بود و به همین دلیل ماندگار است.
امام موسی صدر مدام لبخند میزد و لبخند زدن را حق همه میدانست. او در احکام دین مسامحه نمیکرد و اگر با همه طیف مراورده داشت، به دلیل توصیههای دین جدش بود. امیدوارم ثمره این گردهمآیی این باشد که ما انسان باشیم و به انسانیت مخاطبمان احترام بگذاریم.
دکتر بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه دانشگاه:
گشودگی به «دیگری» صفت بارز امام موسی صدر است
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه در «تریبون آزادی» گفت که دین امام موسی صدر دینی باز بود و گشودگی به «دیگری» از صفات بارز این مرد بزرگ است.
خانواده صدر از معدود خانوادههای اصیل فراقومی در جهان اسلام هستند که در اکثر کشورها پایگاه دارند. من از سالها پیش با افکار امام موسی صدر آشنا شدم احساس تعلق خاصی به ایشان پیدا کردم. اگر امثال امام موسی صدر نباشند روحانیت ما دچار خسران تاریخی مانند روحانیت مسیحی خواهند شد.
من دو عنوان را برای سخنرانی خودم در نظر گرفتهام؛ «امام موسی صدر جلوهای از دین فردا» و «امام موسی صدر اسوهای برای روحانیت کنونی ما». قطعا دین امام موسی صدر ویژگیهایی دارد که با دین ما متفاوت است. ما میتوانیم از دو نوع دین صحبت کنیم: دین باز، دین بسته. کسانی که با فلسفههای غربی آشنا هستند میدانند که این اصطلاحات در اصل متعلق به هانری برگسون است. تجربه زیسته ما نشان میدهد که در سنت تاریخی ادیان دو امکان بنیادین وجود دارد: دین هم میتواند تبدیل به نیروی تخریبی بسیاری شده و باعث پیدایی گروههایی چون داعش و بوکوحرام شود. این قشریت و جزمیت دینی میتواند در همه ما وجود داشته باشد. در کنار این صورت و در وجه دیگری در حول و حوش پدیدار دین انسان میتواند تا جایی عروج کند که هیچ پدیدار دیگری امکان وجودی نداشته باشد.
دین همچنین بنیاگذار متافیزیک اخلاق است. در دین همواره این دو امکان وجود داشته است، اما امام موسی صدر تجلی یک نوع دین است که با دین موجود در جوامع مسلمان تفاوت ماهوی دارد. دین امام صدر دین بسته نیست و ما را به حقیقت دیگری فراتر از گزارههای تاریخی و قومی دعوت میکند. دین بسته دین فرقهای، نزاعها و جنگ و جدال است. در مقابل این دین، دینِ صلح، نوعدوستی و فداکاری وجود دارد. دینی که به همه انسانها از وجه انسانی آن نگاه کرده و انسان را قربانی انگهایی چون مسیحی، یهودی، سنی و ... نمیکند.
در امام موسی صدر چند ویژگی وجود دارد که الگوی برای من در مسائل فرهنگی بوده است. نخستین ویژگی در این است که امام موسی چارچوب شکن است و به سهولت چارچوبهای اجتماعی و قراردادی را که با دین گره خورده، قربانی میکند. امام موسی برخی چارچوبهایی را که روح دینی را خفه کرده بود میشکند و این شکستن نیهیلیستیک نیست، بلکه از ورای سنت است.
امام موسی صدر ظاهرا یک روحانی شیعی دستپروده حوزههای قم و نجف است. در چارچوبهای دینی مرسوم این مساله وجود نداشته که یک روحانی مسلمان به کنیسه برود یا یک روحانی مسیحی برای مسلمانان سخن بگوید، اما امام موسی این مسائل را به کناری گذاشت و این مساله برای من ارزشمند است.
ویژگی دوم توانایی امام موسی در ارتباط با گروههای غیر است. انسانهای حقیر و متولیهای دینِ بسته فقط در ده و روستای خودشان امکان ارتباط با دیگری دارند. این طیف تنها در مکانهایی که مرجعیتشان شناخته شده قدرت ارتباطی دارند. اساسا ویژگی اندیشه بسته این است که فقط در محدوده خود میتواند ارتباط برقرار کند، اما اندیشهای اصالت و غنا دارد که پا را از محدوده خود جدا کرده و با دیگری ارتباط برقرار کند. در دین بسته نه غنای فرهنگی و نه اصالت وجود دارد. یکی از بزرگترین ارزشهای امام موسی صدر در این است که با گروههای اجتماعی دیگری میتواند ارتباط برقرار کند.
پیروان دین بسته عمدتا بر اتوریتهها و تجلیهای قدرت محدود خودشان عمل میکنند. آنجایی که تکیه بر این مناسبات است حقیقت دین وجود ندارد.امام موسی صدر در مناسبات خود صرفا بر لباس خود و جایگاه تاریخی روحانیت تکیه نکرده و توانست با دیگری ارتباط برقرار کند. برای من شورانگیز است که امام پا به کلیسا و کنیسه میگذارد و یا با جوانان سکولار ارتباط برقرا میکند. امام موسی صدر یکی از خطبههای خود را در کلیسای بیروت ایراد کرد و قرار بود در یکی از خطبههای نماز جمعه به عنوان سخنران پیش از نماز از کشیشان مسیحی دعوت کند و این یک انقلاب بزرگ شورانگیز است. این ویژگی البته عجیب و غریب نیست و حاصل روح دینی تربیت شده امام موسی صدر است و پتانسیلی است که در دین و فرهنگ ما وجود دارد، اما پیشتر موانعی اجتماعی و تاریخی باعث عدم امکان آن شده بود.
سومین ویژگی مهم امام موسی صدر «گشودگی به دیگری» است. این یکی از مهمترین صفات شخصیتهای فرهنگی است. امام به لحاظ تاریخی در لبنان قرار گرفت و در این کشور یک پلورالیزم فرهنگی وجود دارد. امام موسی در این برهه خوش درخشید. در نهایت ویژگی چهارم در این است که امام موسی صدر ادب ارتباط با دیگری را خوب میدانست. هرکسی این ویژگی را ندارد. ادب ارتباط با دیگری این است که شخص غنای فرهنگی داشته باشد و بتواند با زبان دیگری با او سخن بگوید. این ویژگی امروزه در کشور ما دیده نمیشود. امام با زبان و لسان مخاطب خود با او صحبت میکند.
خطبهای که امام در بهمن سال 1353 در کلیسایی در بیروت ایراد کرد، استنادش به آیات انجیل بود. در نهایت نیز به همگان گفت که آنچه شما قبول دارید در لسان پیامبر من هم وجود دارد. بنابراین دعوت امام موسی صدر مانند دعوت خود پیامبر فراتر از تقسیم بندیهای دینی، قومی و عقاید تئولوژیک است. حتی باید بیان کنم که امام موسی صدر نه تنها به عموم ادیان که به تمدن جدید هم گشوده است. وی در عین آنکه مرزبندی با غرب دارد در عین حال به نکات خوب تمدن جدید هم باور دارد.
روشنفکران ما فقط زبان کتاب مدرن و روحانیون فقط زبان کتاب سنت را میفهمند، اما آینده ما به این نکته بستگی دارد که به قول شاه نعمت الله شیوخ چند کتاب در جامعه ظهور پیدا کنند. امام موسی صدر و کسانی چون دکتر علی شریعتی شیوخ چند کتاب هستند. ما زمانی که امکان دیالوگ و ارتباط با جهان مدرن نداشته باشیم مدام فریاد مرگ بر مرگ بر سر میدهیم، اما امام موسی صدر این امکان را داشت و تبلیغ میکرد. وی یکی از مهمترین شیوخ چند کتاب در فرهنگ اسلامی است، چرا که هم فارغ التحصیل حوزهها بود و هم تحصیل عالیه در دانشگاهها را داشت.
امام موسی صدر قدرتش وابسته به قدرتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نبود. زمانیکه من تصاویر و فیلمهای موجود از امام موسی صدر را میبینم، مدام به این مساله فکر میکنم که امام با تکیه بر چه قدرتی با حاکمان ملتهای مسلمان نشست و برخواست میکرد؟ مردی که بدون پشتوانه به این درجه از بزرگی و قدرت میرسد قطعا باید برای دیگران نمونه و الگو باشد. امام موسی صدر با تکیه بر کلام و کلمه توانست چنین قدرتی را کسب کند. امیدواریم همه ما شاهد روزی باشیم که خبر سلامتی این مرد عزیز را شنیده و شاهد دیدار دوبارهاش باشیم. نمیدانم که تا چه میزان میتوانیم این امید را در دلهای خود زنده نگه داریم؟
سروده سیدعبدالجواد موسوی، شاعر درباره امام موسی صدر
سیدعبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامهنگار با حضور در تریبون آزادی سروده خود درباره امام موسی صدر را قرائت کرد.
به عدل و داد فریدون
به عشق تالی جنون
شکفته در عطش و خون
در این تباهی جانها
□
صفای باغ اقاقی!
گشاده دستی ساقی!
فروغِ جانِ تو باقی
که فانیاند جهانها
□
تو از کدام نژادی
که تن به مرگ ندادی
که لحظهای نفتادی
به دام مرثیهخوانها
□
خسان که خصم تو هستند
هماره باد به دستند
به پیشگاه تو پستند
خرامِ سرو روانها
□
بلند عرش زمینت
نه بیم کفر و نه دینت
شکوه شک و یقینت
ورای وهم و گمانها
□
اگرچه داغ پسندی
به خشم شعله بخندی
که در طریقت رندی
چه جای سود و زیانها
□
حجاب دیده دریدی
به فصل وصل رسیدی
تو خود بگو که چه دیدی
که قاصرند زبانها
دکتر محمدرضا عارف، نماینده لیست تهران در مجلس:
باید پرونده ربوده شدن امام موسی صدر را از وزارت امور خارجه مطالبه کرد
ما هیچوقت 9 شهریور 1357 را فراموش نمی کنیم. از موسسه امام موسی صدر که با توکل به خدا و صبر و امید یکی از مطالبات امت اسلامی را پیگیری می کنند تشکر می کنم و امیدوار هستیم که پیگیری به نتیجه ای که دلخواه ما است برسد.
یکی از افتخارات من پیروی از امام موسی صدر است و این افتخار همه دانشجویان مسلمان به خصوص در سال های قبل از انقلاب در خارج از کشور است. ویژگی شاخص این روحانی جوان شیعه در زمانی که بنا به دستور مراجع بزرگ به لبنان رفتند، چندبُعدی بودن ایشان بود. این آرزوی ما دانشجویان قبل از انقلا ب بود که روحانیت ما شرایط زمانی و مکانی را درک کند. این ویژگی را در امام موسی صدر می دیدیم. در خارج از کشور فضا برای بحث با گروه های مارکسیستی باز بود و ما بعضی اوقات که به عقب برمی گشتیم، در مقاطعی خیلی حرفی برای گفتن نداشتیم. اما با پشتوانه تعالیم امام موسی صدر مارکسیست ها در هیچ مناظره و بحثی نبود که محکوم نشوند.
امام موسی صدر به عنوان یک روحانی جوان شیعه به یک منطقه حساس در خاورمیانه و دنیای اسلام و عرب نگاه ویژه داشت. نگاه اول و اصلی امام موسی صدر به فرهنگ است. نهاد گفتگوی ادیان و تقریب مذاهبی که امام موسی صدر پایه گذاری کردند حرکت خیلی خوب و موثری بود که حقیقتا کار بزرگی بود و نشان داد که شیعه این ظرفیت را دارد که با همه ادیان گفت و گو کند. نگاه ایشان به مذاهب، نگاه تقریب بود. مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان در سال 1348 پایه گذاری می شود برای حاکمیت شیعه در لبنان و به طور طبیعی مبارزاتی که در داخل کشور داشیتم بسیار موثر بود. همه ی ما بچه های انجمن های اسلامی در خارج از کشور به عنوان پیروان امام موسی صدر محسوب می شدیم. به خصوص در انجمن اسلامی آمریکا ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با ایشان داشتیم. در آن زمان شیعیان لبنان حتی در جامعه اسلامی نسبت به دیگر فِرَق اسلامی در وضعیت بدی بودند. نگاهی که ما یک رهبر و یک روحانی شیعه داریم این است که در تمام ابعاد دست برتر دارد. و اینکه امروز ما در جنوب لبنان دست برتر را داریم مطمئنا ناشی از نقش امام موسی صدر است. ایشان از حداکثر جاذبه و سعه صدر و صبوری استفاده می کردند. من نمیخواهم غلو کنم اما اصلا در این عالِم شیعه دافعه ای نبود.
اگر امروز شیعه و مقاومت در لبنان تاثیرگذار و موفق است و ما به عزیزمان سید حسن نصرالله و رهبران شیعه افتخار می کنیم، ناشی از پایه گذاری صحیح و دقیق و نگاهی است که امام موسی صدر به منطقه و لبنان داشت. در آن زمان نگاهی که فِرَق دیگر به امام داشتند، قابل توجه و تأمل است. تاثیرگذاری ایشان در انجمن های اسلامی خارج از کشور و همکاری و همدلی هایی که می شد، انصافا بی نظیر بود و اتحادیه انجمن های اسلامی اروپا و آمریکا امام موسی صدر را مرجع خودشان قرار داده بودند و من واقعا افتخار می کنم که پیرو ایشان بودم. دغدغه ایشان همواره امام خمینی بود. ما در خارج بیشتر می توانستیم از ایشان استفاده بکنیم. نقش ایشان در تربیت اعضای انجمن های اسلامی خارج از کشور بی بدیل بود و موجب شده بود که در فضای دهه های چهل و پنجاه به مسلمان بودنمان افتخار کنیم و نسل اولی هایی که هنوز در حکومت مسئولیت دارند، از شاگردان امام موسی صدر بودند.
دعا می کنیم که خداوند عنایت بفرماید و نتیجه کار 38 ساله، به نتیجه ای که مورد انتظار است برسد از زحماتی که تاکنون کشیده شده است نیز تشکر می کنم. ما در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی این موضوع را خیلی پیگیری می کردیم و ولی آن را رسانه ای نمی کردیم. انشاالله در این شرایط وزارت امور خارجه جدی تر این مطالبه را که مطالبه نه تنها شیعیان بلکه مطالبه امت اسلامی است، پیگیری کند.
/6262
نظر شما