ایلنا نوشت: حوزه فرهنگ و هنر تنها حوزه‌ای است که اگر فرد،‌ گروه یا رسانه‌ای درباره آن نظری بدهد هیچ‌گاه در قبال صحبتی که کرده، مسئولیتی ندارد و پاسخگو نیست. عدم پاسخگویی در این حوزه باعث شده امروز شاهد بکاربردن واژه‌هایی درباره اشخاص حقیقی و حقوقی باشیم که پیش از این در جامعه عرف نبود و امری قبیح محسوب می‌شد.

اواخر هفته گذشته فیلم «فروشنده» آخرین ساخته اصغر فرهادی در سینماهای کشور اکران شد اما بلافاصله رسانه‌ها، خبرگزاری‌ها، سایت‌ها و مطبوعات واکنش‌های ضدونقیضی را در قبال این فیلم پیش گرفتند. بخشی از این حواشی درست از زمانی آغاز شد که فیلم در جشنواره کن موفق به دریافت جایره شد.

منتقدان فیلم از زمان نمایش آن در جشنواره و براساس شنیده‌هایی از داستان فیلم اعتقاد پیدا کردند که فیلم صحنه یک تجاوز را تداعی می‌کند و در ادامه فرد متجاوز از سوی همسر زنی که مورد تعدی قرار گرفته، بخشیده می‌شود؛‌ لذا این فیلم قابلیت اکران عمومی را ندارد. اما تمام ماجرا این نبود. این‌بار و براساس اتفاقی که دیگر به رویه منتقدان از طیف مخالف دولت یا اصولگرای تند یا دلواپس در این روزها درپیش گرفته شده؛ نقدها با بکار بردن واژه‌های ناپسند درباره شخصیت اصلی فیلم، کارگردان و سپس مرجعی که به فیلم مجوز نمایش داده، حامیان این فیلم را نواخت. آنهم چه نواختنی!

فیلم «فروشنده» قطعا مانند هر فیلم دیگری می‌تواند دارای حسن‌ها یا معایبی باشد و قطعا برخی آن را دوست خواهند داشت و برخی آن را نخواهند پسندید و قطعا منتقدان می‌توانند فیلم را از لحاظ ساختاری و تکنیکی یا محتوایی مورد نقدهای بسیار جدی قرار دهند و این امری کاملا واضح و مبرهن است اما این مسئله که قبل از اکران و دیده شدن فیلم در سطح عمومی برچه اساس و مبنایی برخی رسانه‌ها، سایت‌ها و خبرگزاری‌ها همسو و در یک زمان نواختن فیلم را درپیش می‌گیرند و کلمات ناشایستی را درباره آن بکار می‌برند، موجب شگفتی‌ست. کمااینکه این نقدها به نوع ساختار فیلم یا فیلم‌نامه بازنمی‌گردد بلکه شخصیت اصلی داستان، کارگردان و به تبع آن مراجع سینمایی کشور را هدف گرفته است.

«بی‌غیرت» و «دیوث» چگونه متولد شدند؟

جریان نقد آثار سینمایی در یک برنامه پرشتاب و پرهیجان قرار بود که از طریق برنامه سینمایی هفت اتفاق بیفتد. این برنامه در سه دوره توسط آقایان فریدون جیرانی، محمود گبرلو و بهروز افخمی هدایت شد و جالب آنکه هر سه نفر از سه خاستگاه فکری متفاوت تنها از یک منتقد در برنامه خود دعوت کردند: مسعود فراستی...

و البته هیچیک دربرابر جریان نقد او مقاومتی به خرج ندادند.

اما مسعود فراستی منتقد سینما شاید از اولین افرادی باشد که در نقد فیلم از کلماتی مانند «مبتذل،‌ مزخرف و ... » در تریبون‌های عمومی و رسمی استفاده کرد و از قضا معتقد است؛ لغت‌های مبتذل، مزخرف و سخیف همه واژه‌های نقد هستند و اصلا بد نیستند. پس از این فتح باب توسط فراستی، منتقدان با تغییر در این الفاظ، ادبیات توسعه‌یافته‌تری را در نقد آثار سینمایی بکار گرفتند و به تدریج دامنه نقد را از اثر فراتر برده و سازنده اثر سینمایی را با انواع انگ‌های سیاسی و اخلاقی نواختند.

ظاهر این دوستان کمان خود را به سوی کارگردان نشانه رفته و بجای نقد فیلم، کارگردان را مورد هدف قرار می‌دادند، اما موضوع بازهم به همین جا ختم نشد. به‌گونه‌ای که امروز شاهدیم برخی مخالفان فیلم‌ها در رسانه‌ها، سایت‌ها، خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های متبوع خود مراجعی مانند مدیران سازمان سینمایی و وزارت ارشاد را نشانه رفته و علنا آنها را با الفاظ ناپسندی چون «بی‌غیرت» خطاب می‌کنند و البته برای هنرمندان هم از واژه‌های تاثیرگذارتری مانند «دیوس» استفاده می‌کنند. پرسش این است که یک رسانه یا منتقد تا چه حد می‌تواند بجای نقدهای سازنده درباره محتوا، ساختار و تکنیک فیلم؛ بازیگر، کارگردان و مراجعی که به فیلم مجوز داده‌اند را با الفاظ ناپسندی که پیش از این در جامعه قبیح به‌نظر می‌رسیدند ولی امروز به مدد این رسانه‌ها و افراد؛ قبح‌شان شکسته شده،‌ مورد خطاب قرار دهند؟ این نوع نقدها در کدام گروه از نقد آثار هنری قرار می‌گیرند؟ آیا اغراض خاصی در پس این گروه از منتقدان قرار دارد؟ و از همه مهمتر چرا کاربرد نقدهای با چنین محتواهایی برای گروهی از افراد و رسانه‌ها مجاز و برای دیگران غیرمجاز و موجب توبیخ است؟!

برخی نفرت‌ و وحشت‌ برای ایران به ارمغان می‌آورند

فرهاد توحیدی با بیان اینکه فیلمی که واکنش ایجاد نمی‌کند قطعا فیلمی‌ خنثی‌ است، گفت: فیلم‌هایی که حرفی برای گفتن دارند و مسائل مهمی را مطرح می‌کنند قابل اعتنا هستند. اصغر فرهادی در فیلم‌های اخیرش نشان داده با توجه به مشکلاتی که در ایران کنونی با آن روبرو هستیم، مباحث مهم بخصوص در حوزه اخلاق برای او اهمیت دارد.

او درباره واکنش‌های برخی رسانه‌ها قبل از اکران فیلم «فروشنده» اظهار کرد: معتقدم این سوءگیری‌هایی که قبل از اکران فیلم نسبت به آن می‌شود انتقام‌گیری سیاسی است و اهمیتی ندارد چراکه فرهادی کار خود را انجام داده و فیلم مهمی را ساخته است.

نویسنده فیلم «امکان مینا» ادامه داد: برای این افراد مهم نیست چه چیزی را هدف قرار می‌دهند؛ اگر فیلم فرهادی نباشد نسبت به کنسرت‌ها، برجام و ... واکنش نشان می‌دهند. به گمان من قصد دارند نه تنها از مجموعه دولت بلکه از کسانی که رای به تشکیل دولت یازدهم داده‌اند نیز انتقام سیاسی بگیرند.

توحیدی خاطرنشان کرد: وقتی نمی‌توانند با استدلال‌های هنری در قالب فیلم، قطعات موسیقی و نمایشگاه‌های تجسمی مقابله کنند به چهره آثار موفق چنگ می‌اندازند و بجای اینکه محتوا را نقد کنند و نقد فنی و تکنیکی داشته باشند از راه تخریب شخصیت هنرمند یا مسئولی که به این هنرمند اجازه کار داده است، وارد می‌شوند.

او با بیان اینکه این دعواها سیاسی است و می‌گذرد اما قطعا تاثیرات مخربی خواهد داشت، تصریح کرد: متاسفانه این رفتارها شکاف عمیقی در بین ملت ایجاد می‌کند و نفرت‌ و وحشت‌پراکنی را در جامعه رواج می‌دهد. در حقیقت وضعیت نابسامانی که این افراد با استفاده از الفاظ غیرعرف در جامعه در حوزه فرهنگ ایجاد می‌کنند قطعا تاثیرات عمیقی در جامعه خواهد داشت و باید منتظر پیامدهای آن باشیم.

مخالف جریان آب شنا کردن، شهرت می‌آورد

غلامرضا موسوی‌ نیز درباره این نقدها و کلمات ناشایستی که در برخی رسانه‌ها حواشی این فیلم مطرح می‌شود، گفت: معتقدم وقتی کاری ارزشمند است معمولا حرف و حدیث درباره آن کارگردان و فیلم زیاد می‌شود. طبیعی است گروهی که می‌خواهند خود را مطرح کنند با فیلم‌های زیراستاندارد و کارهایی که مطرح نیستند، نمی‌توانند این کار را بکنند از همین رو سراغ فیلم‌هایی می‌روند که کارگردان آنها و خود آنها مطرح هستند.

او ادامه داد: ساخته‌های فرهادی نشان داده از سطح بالایی در سینمای ایران برخوردار است و طبیعی است که برخی به این فیلم‌ها علاقه‌ ندارند یا برای مطرح کردن خودشان با فیلم مخالفت می‌کنند چراکه مخالف جریان آب شنا کردن نیز می‌تواند به شهرت افراد کمک کند.

این تهیه‌کننده با بیان اینکه حوزه فرهنگ تنها حوزه‌ای است که افراد می‌توانند درباره آن نظر دهند بدون اینکه پاسخگو باشند،‌ گفت: متاسفانه در کشور ما سیاستمداران و وابستگان سیاسی و گروه‌ها به راحتی می‌توانند درباره مسائل فرهنگی اظهارنظر کنند و پاسخگو هم نباشند به این معنی که معمولا در مسائل سیاسی وقتی اظهارنظری مطرح می‌شود باید اشتباهات را به مردم توضیح داد اما در ایران این اتفاق نمی‌افتد.

موسوی‌ ادامه داد: در اقتصاد نیز اگر اشتباهی صورت گیرد، ضررهای اقتصادی ایجاد می‌شود و طبیعتا افراد باید پاسخگو باشند اما در زمینه کارهای هنری و فرهنگی افراد از پاسخگویی مبرا هستند و به همین دلیل مشاهده می‌کنیم که اظهارنظرها در زمینه فرهنگ زیاد است.

او با تاکید براینکه سیاست بر فرهنگ در حال غلبه است، گفت: طبیعتا به عنوان یک اثر پرمخاطب که در دنیا مطرح شده و ویژگی‌های خوبی دارد حمله به آن برای کسی هیچ هزینه‌ای ندارد و افراد یا گروه‌ها، جناح‌ها، رسانه‌ها می‌تواند از این طریق خود را مطرح کنند از طرف دیگر سیاست‌های دولت را نیز زیر سوال ببرند. البته این هم نشانه اهمیت و ارزشی است که فرهادی و آثارش دارند. طبیعتا اگر ارزشمند نبود کسی هم به آن حمله نمی‌کرد.

این تهیه‌کننده با بیان اینکه درباره مسائل هنری هر فردی می‌تواند برداشت مخصوص به خود را داشته باشد و این جزو ذات کارهای هنری است، ‌توضیح داد: اگر این نگاه‌ها فارغ از سیاست باشد چه مثبت و چه منفی قابل احترام است. نقد یعنی بیان ویژگی‌های خوب و بد. منتقد نیز باید فیلم را تحلیل کند و اگر فیلم را تحلیل کند چه مثبت و چه منفی قابل احترام است اما اگر نگاه سیاسی به این تحلیل اضافه شود مضر و خطرناک است.

موسوی‌ درباره بیان باب شدن الفاظ ناشایست در جامعه از طریق رسانه‌ها گفت: برخی از الفاظ غیرمحترمانه که در جامعه عرف نیست استفاده می‌کند که این امر نشان دهنده فرهنگ افرادی است که در آن رسانه مشغول فعالیت هستند. معمولا این رفتارها با اغراض سیاسی شکل می‌گیرد چراکه حرف حساب نیازی به عصبانی شدن و فحاشی ندارد.

او معتقد است؛ هر فرد یا گروهی که حرف حساب برای گفتن دارد قطعا می‌تواند آن را با الفاظ زیبا و متین نیز بیان کند و مردم نیز آن را بیشتر می‌پسندند.

این تهیه‌کننده سینما ادامه داد: متاسفانه فرهنگ پرخاشگری در میان بخشی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران ما نمود پیدا کرده که طبیعتا خواننده بجای برخورد مثبت با این مطالب برخورد منفی دارد. وقتی کسی نسبت به وزیر کشور واژه‌های بی‌ادبانه یا غیرمعمول بکار می‌برد قاعدتا خواننده فهیم و فکور از همان ابتدا متوجه غرض و سوء‌نیت نویسنده و آن رسانه می‌شود.

او در پایان تاکید کرد: طبیعتا هر آدمی حق دارد درباره یک اثر هنری نظر دهد اما نظر دادن با فحش دادن و بی‌احترامی کردن متفاوت است. نقد درمقوله فرهنگ است بنابراین کسی که در مقوله فرهنگ فعالیت می‌کند فارغ از اینکه چه آدمی است باید در ابتدا احترام افراد را نگه دارد. بی‌احترامی نشانه عصبیت یک فرد است و اینکه آن فرد می‌داند که چیزی برای بیان کردن ندارد بنابراین نگاهش را با پرخاشگری توجیه می‌کند.

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 574831

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • پویا A1 ۰۶:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۴
    0 0
    فرهاد توحیدی با بیان اینکه : قصد دارند نه تنها از مجموعه دولت بلکه از کسانی که رای به تشکیل دولت یازدهم داده‌اند نیز انتقام سیاسی بگیرند. این امر نشان دهنده فرهنگ افرادی است که در آن رسانه مشغول فعالیت هستند. معمولا این رفتارها با اغراض سیاسی شکل می‌گیرد چراکه حرف حساب نیازی به عصبانی شدن و فحاشی ندارد. البته پر واضح است که کینه این قوم تندرو نسبت به مردم فهیم هم از قبل بوده و هم از انتخابات 92 شدت گرفته و آنهم بدلیل همسویی ملت با افراد فرهیخته هست . اصولگرایان تندرو مخصوصاً پایداریها برای نشاندن حرف ناحق خود بر کرسی حق بناحق این ادبیات سخیف را وارد عرصه سیاست کردند و اینهم طبق نقل قول فوق برگشتی است به ذات و فطرت و تربیت خانوادگی ناصحیح این افراد. نتیجه هم که بر همه مشخص شده