۰ نفر
۳۰ دی ۱۳۹۵ - ۰۶:۰۷

رخدادهایی در گوشه و کنارشهرمان اتفاق می افتد که برحیرت و تعجبمان بابت تحریف مفاهیم و تغییربنیانهای اجتماعی می افزاید و انگشت بردهان ، کاری غیراز نظاره کردن برما نمی گذارد .

« شرط عجیب برای فروش آپارتمان در منطقه سعادت آباد: آقای محترم به شما نمی فروشیم چون فوق لیسانس نداری »

آنروزی که در دوره تحصیل معلم انشاء از بهتربودن علم یاثروت می پرسید فکرنمی کردم روزی برسد که علم شناسنامه انباشت ثروت شود بلکه براین اندیشه بوده ام که ثروت یکی از محصولات علم می باشد نه اینکه شناسنامه آن بشود .زیرا اهل علم خیلی دیر تن به انباشت ثروت وقرارگرفتن در طبقه ممتاز اجتماعی می داده اند و امتیازشان این بوده است که هرچه برعلمشان افزوده می شود ؛ افتادگی و فروتنی ایشان برجسته تر می شود و به تعبیری فضای زندگی عالم و قشر تحصیل کرده قبل ازاینکه متاثر از ثروت باشد ناشی از طراوت و تواضع دانش می باشد .

مفاهیمی چون سلطنت علم و دولت فقر چنان بی ارزش شده است که رتبه دانش و مدرک تحصیلی در عناوینی چون لیسانس و فوق لیسانس و... تجلی یافته و افرادی به تفاخر موقعیت شان آن راقاب کرده تا درهنگام خرید خانه به آژانس های املاک ارائه دهند تا بتوانند مآوایی درمیان دارندگان پول و مکنت پیداکنندو یا از اجزاء سفره عقد دختران و پسران شود .

اینکه برای فروش آپارتمان شرط فوق لیسانس گذاشته می شود دلیلی براین نیست که در کشور،علم صاحب شرف گردیده بلکه این نوعی تحقیر علم است زیرا دانش ذاتاً زاینده ثروت نیست بلکه نسبتِ مقوله علم وثروت از نوع سلطنت علم ودولت فقر می باشد و اگر ازاین دایره خارج شوبم دیگرانتظار سلطنت ؛ بیهوده خواهد بود و ارزشش در همان حدواندازه قاب کردن ونشان دادن به بنگاههای مسکن می شود.

فراموش نمی کنم در سال 1361 دردیداری به مرحوم جناب آقای هاشمی رفسنجانی گفتم : تبیین شرف علم در نماز جمعه کاری زیبا ودر خورتحسین است لکن در امتداد آن از شرف دانشمندان و نحوه وضرورت تکریم آنها هم یادی شود و ایشان پذیرفتند ولی این روزها را فکرنمی کردم که داشتن دانش آن هم از نوع کاغذی اش باعث تفاخر درمیان جامعه شود !!!
بی توجهی به ابعاد اجتماعی هراتفاق و تصمیمی باعث دو قطبی شدن جامعه می شود و ازدل چنین جامعه ای نمی توان انتظارداشت همبستگی و عدالت اجتماعی تراوش کند و نبودن انسجام ملی در هرجامعه ای پاشنه آشیل به هم ریختن مناسبات اجتماعی می گردد و تعامل اجتماعی درچنین شرایطی تعلیق به محال می باشد .

اینکه جماعتی به صرف داشتن مدرک تحصیلی بین خود وسایرین خط کشی کنند نه تنها سوغات کشورهای غربی نیست بلکه این ویروس دقیقاً زاییده جامعه خود مان می باشد بنابراین بهتراست بدون فرافکنی ، تا دیرترنشده ، به فکردرمان درد باشیم و دانش را از گرفتارشدن بیشتر به تومور بدخیم طبقاتی ، نجات دهیم .
طبیعی است درکشوری که مقالات آن و برخی ازکتاب ها و پایان نامه ها و رساله های دانشجویانش بطور سفارشی و توسط شارلاتان های قلم به دست نگارش می شود ، مشاهده تحقیر دانش هم امری دورازانتظارنمی باشد .
به امید روزهای بهتر

دکترمرتضی بهشتی، حقوقدان - پژوهشگر

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 624902

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام GB ۰۶:۱۷ - ۱۳۹۵/۱۰/۳۰
    1 1
    من اگر توان برگشت به گذشته را داشتم به هیچ وجه بعد دریافت مدرک دیپلم در پی درس نمی رفتم الان که خودم رو با سایر دوستانم مقایسه می کنیم می بینم که گرفتن مدرک فوق لیسانس فقط و فقط وقت تلف کردن، الان من کارمند یک شرکت خصوصی شدم با یک درامد زیر یک میلیون و سیصد هزار تومان
  • بی نام IR ۰۶:۱۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۳۰
    1 0
    کوچکتر که بودم فکر می کردم علم، ولی الان به یقین رسیدم ثروت...
  • بی نام A1 ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۵/۱۰/۳۰
    1 0
    علمی که منچر به تولید ثروت نشود به جز تعدادی کلمه روان گشته بر کاغذ و مخل اندیشه نیست و ثروتی که از راه علم کسب نشده باشد تنها عامل فقر و فلاکت جامعه است. البته مدرک گرایی که در ایران مرسوم شده به معنی با سواد بودن نیست. بالاخره هر انسانی که به دانشگاه برود روزی با یک مدرک خارج می شود و حالا که در روستاهای کشور نیز واحدهای دانشگاهی داریم همه به نحوی صاحب مدرکند اما دریغ که خیلی از صاحبان مدرک در ایران و در همین پایتخت و حتی در مدارج عالی شعور احتماعی شان افزوده نشده. حالا این مدیر ساختمانی که فکر می کند هر کسی که مدرک دارد شعور هم دارد خودش از همه بی شعورتر است.ما باید به دانشگاه برویم تا اندیشیدن را بیاموزیم نه اینکه مدرک برای اجاره منزل بگیریم.
  • مینا A1 ۰۶:۰۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۱
    1 0
    زیرا اهل علم خیلی دیر تن به انباشت ثروت وقرارگرفتن در طبقه ممتاز اجتماعی می داده اند و امتیازشان این بوده است که هرچه برعلمشان افزوده می شود ؛ افتادگی و فروتنی ایشان برجسته تر می شود و به تعبیری فضای زندگی عالم و قشر تحصیل کرده قبل ازاینکه متاثر از ثروت باشد ناشی از طراوت و تواضع دانش می باشد این حرفتون خیلی عجیب بود.وقتی تعرفه های پزشکی رو وزارت بهداشت اعلام کرد یکی از همکاران پزشک من گفت.فکر کردن می تونن. کار نمیکنیم تا مردم کفشمان رالیس بزنن من از این تفکرها در جمع پزشکان که از بالاترین مدارج علمی کشور هستن زیاد دیدم. فقط یک پزشک راضی در بیمارستانمان دیده ام او هم جانباز است و یک ریال مالیات نمیدهد. از هر طرف که نگاه می کنی ارزش ها پایمال شده و گاها ارزش به ضد ارزش تبدیل شده