۰ نفر
۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۱
ساخت «پیچ خطرناک و برهه حساس»

هر ایرانی بارها از مسئولان، روزنامه‌نگاران، مدیران دولتی و حتی روشنفکران عبارت‌هایی نظیر «پیچ خطرناک»، «برهه حساس» یا «برهه تاریخی» را شنیده است. صورت کلی جمله این است: «ما در این پیچ خطرناک/مقطع حساس/برهه تاریخی/برهه حساس، وظیفه داریم ...، باید ... کنیم، و نمی‌توانیم ...». شما خودتان می‌توانید جای سه‌نقطه‌ها را با انواع عبارات پر کنید ولی ساختار کلی تغییر خاصی نمی‌کند.

هر ایرانی بارها از مسئولان، روزنامه‌نگاران، مدیران دولتی و حتی روشنفکران عبارت‌هایی نظیر «پیچ خطرناک»، «برهه حساس» یا «برهه تاریخی» را شنیده است. صورت کلی جمله این است: «ما در این پیچ خطرناک/مقطع حساس/برهه تاریخی/برهه حساس، وظیفه داریم ...، باید ... کنیم، و نمی‌توانیم ...». شما خودتان می‌توانید جای سه‌نقطه‌ها را با انواع عبارات پر کنید ولی ساختار کلی تغییر خاصی نمی‌کند.

«برهه حساس» تبدیل به ساختار تکرار‌شونده شده است و ضروری است درباره آن تأمل کنیم. چند نکته مهم درخصوص این «ساخت برهه‌ حساس» قابل تأمل است.

اول، وقتی سیستمی (جامعه، قدرت سیاسی، یا سازمانی) همواره در برهه حساس قرار دارد، یعنی سیستم طبیعی عمل نمی‌کند و چیزهایی غیرطبیعی در میان است که مانع عملکرد درست سیستم می‌شود. بیمار سرطانی همواره در وضعیت حساسیت بالاست، زیرا هر لحظه ممکن است بیماری تشدید شود و بیمار از پا درآید. ارگانیسم سالم همواره در وضعیت «برهه حساس» نیست. تداوم «برهه حساس» بیش از آن‌که نشانه هشیاری و سرزندگی باشد، نشانه بیماری است.

دوم، سیستمی که دارای «ساخت برهه حساس» است، بر عارضه درجه اولی که وضعیت حساس ایجاد کرده متمرکز می‌شود و از بقیه عوارض غافل است. بیماری که سرطان داشته باشد، همه حواسش به این بیماری کشنده است و بدیهی است که اصلاً نگران عمل زیبایی بینی نباشد، ریزش مو را هم جدی نمی‌گیرد، و درد پا در مقابل یک سرطان پیشرفته، به حساب نخواهد آمد. سیستم مبتلا به «ساخت برهه حساس» هم نسبت به سایر عوارض کم‌اهمیت‌تر بی‌توجه است. بی‌توجهی به سایر عوارض، اثر انباشتی ایجاد می‌کند و مسائل کوچک به تدریج بر هم انباشت می‌شوند و خود مسائل بزرگ‌تری، در حد آن‌چه پیش‌تر «ساخت برهه حساس» خلق کرده بود پدید می‌آورند.

سوم، تصمیم‌گیران در ساخت «برهه حساس» به دلیل حساسیت‌هایی که سیستم را در وضعیت دائماً اضطراری قرار می‌دهند، هیچ تصمیم تحول‌آفرین و بزرگی نمی‌گیرند. عواملی که سیستم را در وضعیت اضطرار قرار می‌دهند مانع از آن می‌شوند که بقیه مسائل در دستور کار قرار گیرند.

چهارم، «ساخت برهه حساس» کنشگران و تصمیم‌گیران را کلافه و عصبی می‌سازد. کنشگران در این وضعیت‌ها آماده‌اند دستورکارهای مهم را رد کنند، به تصمیم‌های زودبازده اما غلط تن بدهند، و هر آن‌چه را که زمان‌بر اما مؤثر است تحت اقتضائات «برهه حساس» کنار بگذارند.

«ساخت برهه حساس» به تدریج مزمن می‌شود و همه دستورکارهای رقیب را از میدان به در می‌کند. آدم‌ها یاد می‌گیرند منافع خود را در دل چنین ساختاری دنبال کنند و رویه‌های مشخصی برای زیستن در چنین فضایی ایجاد می‌شود. جامعه و حکومت در «ساخت برهه حساس» واکنش‌هایی لحظه‌ای، بسیج‌شده و گاه شورانگیز از خود نشان می‌دهند، اما سرمایه اجتماعی برای مداوم کردن بهره‌برداری از حضورها شکل نمی‌گیرد و هر نیرویی به سرعت فرسوده می‌شود. تأکید بر «برهه حساس» بارها و بارها صورت می‌گیرد تا لحظات بسیج و حضور بیشتر شود، اما هر بار فرسودگی پس از بسیج بیشتر خواهد شد.

جامعه سالم جامعه‌ای است که همواره در وضعیت «برهه حساس» نباشد، طبیعی باشد. جامعه طبیعی از این بحران به آن بحران کوچ نمی‌کند، بلکه بحران‌ها را پیش‌بینی کرده و در وضعیت نرمال، پیش از وقوع بحران برای آن آماده می‌شود و چنان گذر می‌کند گویی بحرانی وجود نداشته است. اگر همواره در پیچ تاریخی و برهه حساس قرار داریم، طبیعی نیست، یک جای کار می‌لنگد.

https://telegram.me/fazeli_mohammad

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 639985

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • تسوج A1 ۱۱:۲۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۰۷
    0 0
    درود به اقای فاضلی بابت این نوشتار بسیار منطقی و روشنگر و سپاس از خبر انلاین که باب اندیشه و حکمت را برای ما گشوده ....