کارنامه‌ مدیران آب ایران، به هیچ‌روی قابل دفاع‌ نیست؛ دامن زدن به مصرف آب به میزانی بس بیشتر از آبی که بر روی زمین و زیرِ زمین‌های کشور ذخیره می‌شود، خشک کردن تقریبا تمامی تالاب‌های کشور، بی‌خانمان ساختن ده‌ها هزار هم‌میهن در طرح‌های سدسازی، فرونشاندن زمین‌های کشور به علت مصرف افراطی آب‌های زیرزمینی، خشکاندن نخلستان‌ها، شور کردن خاک دشت‌هایی مانند خوزستان و کرمان به علت آبیاری بیش از حد، غرق ساختن میراث‌های فرهنگی و طبیعی بی‌شمار، و زیاد کردن تنش‌های بین‌ منطقه‌ای و بین استانی بر سر آب، بخشی از «دستاورد»های مدیریت آب کشور است که در دولت‌های گوناگون بیشترین بودجه‌ها را دریافت کرده و بالاترین حقوق‌ها و مزایا را برای گروه خود فراهم ساخته است.

فروغی بسطامی می‌گوید: کار جنون ما به تماشا کشیده است / یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی؛ حالا حکایت مدیریت آب است و رفتار با رودخانه‌ها که دیگر تماشایی شده است... .

به نظر می‌رسد که پیمانکاران ساخت سد و کانال انتقال آب، از آسمان به کوه و رودهای این سرزمین نگاه می‌کنند تا دریابند که آب کجا را به کجا می‌توان کشاند و سپس تصمیم می‌گیرند که در نشستی «صمیمانه» با مدیران آب، طرح‌های صدها و هزارها میلیارد تومانی خود را کلید بزنند. در این میانه، آنان به تنها چیزی که توجه ندارند، اختلال ماندگاری است که بر چرخه‌ی زیست وارد می‌شود. گویا آنان را با زمین و مردمان و دیگر زیستمندانش کاری نیست، و گرنه چگونه ممکن است که با مایه‌ی حیات کشور و با کوه و دشت‌های آن چنین رفتاری داشته باشند؟!

مدیران آب، پس از ساختن ده‌ها سد بر روی رودخانه‌های بزرگ کشور مانند کارون و کرخه و دز، و ایجاد مشکلات مربوط به آب در پر آب‌ترین استان‌ها (خوزستان، و چهار محال بختیاری)، روی به رودهای کوچک آورده اند. اینک، ایشان در یکی از استان‌هایی که در تنش شدید آبی به سر می‌برد، یعنی استان کرمان، بازی خطرناک انتقال آب از هلیل‌رود را آغاز کرده‌اند. قرار است که با ساخت سد صفارود و یک تونل 38 کیلومتری که به گفته‌ی مسوولان استان، بزرگ‌ترین تونل خاورمیانه و سومین تونل بزرگ جهان(!) خواهد شد، هفتصد میلیون مترمکعب آب [در سال؟] به شهرهای کرمان و رابر در شمال استان منتقل شود که هزینه‌ی این طرح هم دو هزار میلیارد تومان برآورد شده است(1).

به این طرح، چند اشکال اساسی وارد است:

1- هلیل‌رود که از کوه‌های شمال استان کرمان (بهرآسمان و...) سرچشمه می‌گیرد، امروزه نه تنها آب اضافه‌ای برای انتقال ندارد، بلکه به علت ساختن حدود بیست سد و بند در بالاتر از سد جیرفت (و به خاطر همین سد)، به دلیل برداشت‌های غیرمتعارف ( باغ‌سازی غیراصولی، ویلاسازی، و...) در کوه‌پایه‌ها، و به علت تغییر اقلیم کاهش یافته، به‌گونه‌ای که در سال‌های اخیر در چند نوبت، حجم آب سد جیرفت چنان کم شده که توربین‌های تولید برق آن از کار افتاده است. بهبود نیافتن شیوه‌های آبیاری و افزایش جمعیت و تقاضا نیز بر بحران دامن زده و در مجموع کار به جایی رسیده که هلیل‌رود نه می‌تواند سفره‌های آب زیرزمینی منطقه را تغذیه کند و نه به تالاب جازموریان برسد. نتیجه این که این تالاب مهم جنوب شرق کشور خشک و بدل به یک کانون بزرگ ریزگرد شده و زندگی مردم و تولید کشاورزی و حیات وحش سخت به خطر افتاده است. در این شرایط که هلیل‌رود نمی‌تواند نقش طبیعی و تاریخی خود را برای دشت‌های جیرفت و کهنوج و تالاب جازموریان بازی کند، چگونه می‌تواند برای شمال استان آب تامین کند؟

دشت جیرفت به خاطر خاک عالی و هوای گرم و وجود رود زندگانی‌بخش هلیل، از دیرباز در برگیرنده‌ی پهنه‌هایی از بهترین مراتع و جنگل‌های کناررودخانه‌ای و تالابی بوده است(2). از نظر تولید کشاورزی و باغی هم به خاطر همین شرایط، تا سه برداشت در طول سال در آن انجام می‌شود. اما در چند سال اخیر، کمبود آب بر تولید کشاورزی و دامی منطقه اثر منفی شدید گذاشته است.

2- نکته‌ای که در گفته‌های استاندار و مدیرعامل آب منطقه‌ای استان کرمان در این زمینه مبهم به نظر می‌رسد، این است که می‌گویند این انتقال آب برای «نیازهای آشامیدنی» مردم کرمان و رابر است(3)، در حالی که چنین تونل و چنین حجمی از آب، بسیار بزرگ‌تر و بیشتر از آن است که بخواهد حتی آب آشامیدنی کل استان را تأمین کند. به احتمال زیاد، از آن‌جا که در دولت یازدهم، سازمان حفاظت محیط زیست گفته که با انتقال بین‌حوزه‌ای آب، جز برای مصرف آشامیدنی مخالف است، مدافعان این طرح، چنین وانمود می‌کنند که طرح سد و تونل صفارود فقط برای آب آشامیدنی است.

3- در این طرح، اثرات اجتماعی انتقال آب اساساً دیده نشده است؛ صدها هزار تن که در شهرستان‌های جیرفت، عنبرآباد، فاریاب، کهنوج، رودبار، قلعه گنج و منوجان زندگی می‌کنند و زندگی‌شان وابسته به سرزنده بودن هلیل‌رود و هامون جازموریان است، به‌شدت نگران کم‌آب شدن هلیل‌رود هستند و در دو سه سال اخیر به آستانه‌ی تنش سخت با اهالی شمال استان رسیده‌اند. نامه‌نگاری‌های پرشمار به استاندار و مدیران آب و رییس جمهور و رییس قوه‌ی قضاییه، چندین تجمع اعتراضی، اقدام به شکایت، و نوشتن هزاران یادداشت و مقاله در مطبوعات و فضای مجازی، بخشی از این نارضایتی را نشان می‌دهد. اما در کمال ناباوری، طرح سد در دست اجرا است و حتی معاون اول رییس جمهور در روز دوم فروردین 1396 به بازدید از تونل انتقال آب می‌پردازد!


نوشتار زیر در انتقاد از سد صفارود، به‌سادگی قانون طبیعت را که چند دهه است از سوی مدیران منابع آب نادیده گرفته می‌شود، بیان می‌کند:

«جناب رییس جمهور... روزی که خداوند کوه‌ها را خلق می‌کرد، تقدیر این شد که پدران و اجداد ما پایین‌دست کوه‌های بلند بافت و بهرآسمان زندگی کنیم. خداوند مهربانی که حوضه‌ی آبریز این کوه‌های بلند را به سمت جازموریان چرخاند حتما بهتر از حکمرانان محلی ما و وزیر نیروی دولت شما می‌دانست و می‌داند که جویبارهای زلال این کوه‌ها به کدام سمت باید جاری بشوند»(4).

پی‌نوشت
1) نگاه کنید به تارنمای شبکه‌ی خبر 24/9/1394 و پورتال وزارت کشور 30/6/1394
2) فیروز میرزا فرمانفرما، حاکم ایالت کرمان، در سفر خود به منطقه‌ی هلیل و جازموریان که در حدود 1260 خورشیدی انجام شده، چند بار از «جنگل‌های بزرگ و انبوه» و «صحراهای سبز» و فراوانی انواع «شکار» می‌گوید.؛ از جمله این که: «منزل یازدهم، کهنوج [بود] که قصبه و ضابط‌نشین رودبار است [...] از بیژن‌آباد تا لب رودخانه دو فرسخ است [و] در این دو فرسخ همه‌جا نهرها از رودخانه‌ی جیرفت که مشهور به هلیل‌رود است، برای زراعت آورده‌اند و در حقیقت این صحرا از قوّتی که دارد، محصول را چهل‌روزه می‌رساند [...] از رودخانه تا منزل کهنوج همه‌جا جنگل بزرگ و کوچک و صحراها سبز بود». فیروز میرزا فرمانفرما، سفرنامهی‌ کرمان و بلوچستان، به کوشش منصوره اتحادیه و سُعاد پیرا، نشر تاریخ ایران، 1380، صص 116 و 117
3) بختیاری مدیرعامل آب منطقه‌ای استان کرمان گفته که با احداث این تونل نزدیک به 700 میلیون مترمکعب آب به شمال استان کرمان منتقل خواهد شد و مشکل آب شرب شهرهای کرمان و رابر برطرف می‌شود. ایرنا، 9/4/1394
4) پایگاه خبری تحلیلی هلیل 25/4/1395

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 652790

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =