محمود شوری کارشناس مسائل روسیه در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین سیاست خارجی روسیه را در منطقه مورد کنکاش قرار داده و گفت بحران سوریه موضوعی است که می تواند هم به تنش و هم همکاری دو بازیگر روسیه و امریکا منجر شود.

محمد اکبری: پس از پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا، موضوع گرم شدن رابطه روسیه و امریکا به بحث داغ رسانه ها تبدیل شد و هر چند ترامپ در معرض اتهاماتی قرار داشت اما حضور کسانی که متمایل به روسیه بودند این گمانه را قوی تر کرد. اما این موضوع داوم زیادی نداشت و در حالی که ترامپ سعی می کرد چراغ خاموش پیش برود، با حمله موشکی امریکا به پایگاه هوایی سوریه، بحث تنش در روابط دو قدرت بزرگ مطرح گردید. هر چند کارشناسات از سوریه به عنوان نقطه همکاری دو کشور نام می برند ولی این مسئله محقق نشده است. سوریه در چند سال اخیر محل منازعه و درگیری قدرتهای منطقه ای و بین المللی است. مذاکرات آستانه با حضور سه قدرت روسیه، ایران و ترکیه مسائل سیاسی این بحران را پیش می برد. آیا امکان اینکه روسیه در بحران سوریه دست به معامله بزند و شرایط تغییر پیدا کند وجود دارد؟ روابط ایران و روسیه در آینده قابل تغییر و تحول است؟ در این باره با محمود شوریکارشناس مرکز تحقیقات استراتژیک و کارشناس مسائل روسیه در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.

به نظرتان چرا موضوع روابط گرم روسیه و امریکا بعد از ترامپ خیلی زود به یک سراب تبدیل شد و این موضوع محقق نشد؟

 


زمانی که مشخص شد ترامپ برنده انتخابات است این مسئله مطرح شد که دولت جدید امریکا با توجه به نگاهی که ترامپ و برخی از نزدیکان او به روسیه دارند، احتمالاً به سمت بهبود روابط با روسیه پیش خواهد رفت. ولی واقعیت این است که کسانی که تاریخ روابط روسیه و امریکا و در واقع تاریخ روابط بین الملل را می دانستند، می توانستند حدس بزنند که رابطه روسیه و امریکا آنگونه که گفته و ساده انگاشته می شد نیست و صرفاً بنا به میل رهبران بهبود پیدا نمی کند. به هر حال مجموعه موانع اساسی و جدی برای این روابط وجود دارد که اجازه نزدیکی خیلی زیاد این دو قدرت را به هم نمی دهد، مگر اینکه در شرایط فیزیکی یکی از دو قدرت تغییرات جدی اتفاق بیفتد. منظور تغییرات سیاسی و جغرافیایی اساسی است. در گذشته شاهد یک اتفاق در دوران شوروی سابق بودیم که در دوره کوتاهی شاهد روابط نزدیک روسیه و امریکا بودیم، ولی باز هم الزامات قدرت بزرگ بودن و نوع نگاهی که روسها به موقعیت خود در سطح روابط بین الملل داشتند عملا تمایز روسیه از یک طرف و غرب از طرف دیگر را تحت تاثیر قرار داد.
به همین دلیل به نظر من خیلی از کسانی که در آن مقطع تصور می کردند که روابط بین امریکا و روسیه یک رابطه خوبی خواهد شد با نوعی خوشبینی به مسئله نگاه می کردند. اما شاید تصور نمی شد که روابط امریکا و روسیه با مسائلی که با آمدن ترامپ مطرح شده بود با این سرعت به سمت معیارها و استانداردهای گذشته برگردد و نوعی واقع گرایی بر موضوع حاکم شود. این چیزی بود که خیلی ها پیش بینی آن را نمی کردند. تصور می شد که در یک دوره کوتاه مدت شاهد این خواهیم بود که مجموعه تلاشها به بهبود روابط نسبی منجر خواهد شد اما در میان مدت و بلند مدت تصور بر این بود که دو کشور مجدداً با هم دچار مشکل خواهند شد.
موضوع سوریه از موضوعاتی بود که تصور می شد می تواند به دلیلی برای همکاری احتمالی امریکا و روسیه در مقطع فعلی تبدیل شود. تصور می شد که سوریه می‌تواند موضوع خوبی برای این همکاری باشد اما اتفاقی که در سوریه افتاد عملا این موضوع را هم یک مقدار کم رنگ کرد و ما شاهد این هستیم که مسئله سوریه نه تنها به بهبود روابط دو کشور کمک نکرد، بلکه حتی می تواند با توجه به رویدادهای شکل گرفته شرایط را برای روابط دو کشور سخت تر کند.
واقعیت این است که در مورد نزدیکی احتمالی دو کشور در نتیجه به قدرت رسیدن ترامپ تا حدود زیادی مبالغه صورت گرفته است. در ارتباط با مباحثی که در مورد نفوذ یا تاثیر گذاری روسیه بر انتخابات امریکا مطرح می شود، به نظرم جریانهایی در داخل امریکا با اهداف خاصی روی این مسئله مبالغه کردند و میزان تاثیر گذاری روسیه در انتخابات را بیش از آنچه بود نشان دادند. اگرچه بعید نیست که روسیه مداخلاتی در این روند داشته باشد، مانند افشای ایمیل های خانم کلینتون که به نوبه خود در روند انتخابات امریکا تاثیرگذار بود، اما این به معنی این نیست که سرنوشت انتخابات امریکا را روسها تعیین کرده باشند. به همین خاطر روسیه علیرغم خوشبینی ها و نوع نگاهی که وجود داشته و تصور می شده پیوند هایی بین دولت پوتین از لحاظ عاطفی و جریان تازه به قدرت رسیده ترامپ وجود دارد ولی عملا دوران این مسئله کوتاه بود و امروز شاهد این هستیم که امریکایی ها حتی حرف از این می زنند که با کمک چینی ها می خواهند روسیه را دچار یک انزوا کنند. این در حالی است که در آغاز دولت ترامپ تصور می شد که امریکا می‌خواهد با کمک روسیه چین را منزوی کرده و یا تحت فشار قرار دهد.


به نظرتان چرا این کشش بین روسیه و تیم جدید به قدرت رسیده در امریکا وجود داشت؟ وجود این حس و علاقه فقط بخاطر یک روابط شخصی بین ترامپ و پوتین بود یا ظرفیتهایی برای سیاست جدید ترامپ و حل شدن مشکلات دو کشور امریکا و روسیه وجود داشت؟

البته نمی توان حرف از حس و علاقه زد. آنچه می‌توان گفت این است که از گذشته نوعی همکاری های اقتصادی بین روسیه و جریانهای نزدیک ترامپ وجود داشته است و از طرف دیگر، از لحاظ تاریخی روسها همواره نسبت به حضور دموکراتها در رأس قدرت امریکا به دلیل تاکید بیش از حد آنها بر بحثهای حقوق بشری نگاهی منفی داشته‌اند. این موضوع با توجه به نوع نگاه و موضع گیری ترامپ نسبت به دموکراتها و خانم کلینتون و دولت اوباما قابل مشاهده بود که یک مخالفت مشترک با دموکراتها و یک نوع نزدیکی بین روسیه و تیم ترامپ بوجود آید. تردیدی نیست که نگاه خوش‌بینانه ترامپ به همکاری با روسیه که در بحثهای انتخاباتی وی مطرح شد، علاقمندی به انتخاب آقای ترامپ را در نزد روس‌ها افزایش داده بود اما اینکه چرا آقای ترامپ چنین سیگنال‌هایی را برای روسیه می‌فرستاد کاملا مشخص نیست. این مسئله می‌تواند ناشی از کم تجربگی تیم ترامپ و یا حتی تلاش برای متفاوت نشان دادن خود باشد. به هر حال روند وقایع بعدی نشان داد که مؤلفه‌های شکل دهنده روابط امریکا و روسیه فراتر از تمایلات شخصی رهبران دو کشور است و در واقع این انتظار، انتظار دقیقی نبوده است.


به نظرتان نقاط اصلی تضاد امریکا و روسیه در چه مسائلی است و اگر این نقاط را اولویت بندی کنیم می توان به بهبود شرایط امیدوار بود؟ در کدام موضوعات بیشتر به حل مسائل اندیشیده می شود؟

بعد از آمدن ترامپ گفته می شد که چندین موضوع وجود دارد که اجازه نمی دهد روسیه و امریکا به شکل واقعی بهم نزدیک شوند. مهمترین موضوع بحث ناتو بود که از نظر اهمیت به لحاظ استراتژیک مهم ترین موضوع در روابط روسیه و غرب محسوب می شد. طبیعتا هیچ دولتی در امریکا نمی تواند به گونه ای رفتار کند که تضعیف کننده ناتو باشد. نه تنها دولتها نمی توانند تضعیف کننده ناتو باشند بلکه باید در جهت تقویت ناتو هم تلاش کنند. چون امریکایی که ابزار ناتو را در دست نداشته باشد و با ناتو نتواند کار کند قطعا دیگر توان لازم برای اعمال قدرت در سطح جهانی را نخواهد داشت. از این رو موضوع تقویت و گسترش ناتو یکی از محورهای اصلی در روابط روسیه و امریکاست. در این چارچوب، هر تلاشی برای تقویت و گسترش ناتو نوعی افزایش تهدید برای روسیه محسوب می شود و برداشت منفی از این مسئله در ذهن و استراتژی روسها وجود دارد. آنها هر نوع گسترش ناتو را در تقابل با خود می بینند. به همین دلیل موضوع ناتو یکی از مهمترین موضوعاتی است که نمی گذارد رابطه روسیه و غرب نزدیک تر از آن چیزی که در حال حاضر وجود دارد و انتظار می رود، بشود. اما جدای از بحث ناتو، در سالهای اخیر موضوع اوکراین یکی از موضوعاتی است که به چالشی جدی در روابط دو کشور تبدیل شده است. البته موضوع اوکراین بیشتر برای اروپایی ها حائز اهمیت بود و امریکایی ها کمتر خود را درگیر آن می کردند، ولی واقعیت این است که خیلی نمی توان در یک روند میان مدت در مورد این مسئله بین امریکا و اروپا شکاف ایجاد کرد. به عبارت دیگر اروپا و امریکا نمی توانند در مورد اوکراین فاصله زیادی از هم بگیرند، چون امنیت اروپا به امنیت امریکا پیوند خورده است. اگر چه در لفاظی ها برخی اقدامات صورت می گیرد، ولی در کل امریکا یا باید از وضعیت کریمه و الحاق کریمه به روسیه عبور کرده و از آن چشم‌پوشی کند یا اینکه باید تداوم اختلافات را شاهد باشیم. شرایط موجود حاکی از این است که موضوع تحریم غرب علیه روسیه در مورد اوکراین ادامه پیدا خواهد کرد و این موضوع مانند استخوان لای زخمی خواهد بود که در روابط روسیه و غرب و مشخصا روسیه و امریکا همچنان باقی خواهد ماند.


ظاهراً موضوع سوریه کمتر تنش برانگیز بود و می توانست به همکاری دو طرف کمک کند؟

یکی از موضوعات کمتر حساسیت برانگیزی که می توانست هم موضوع همکاری و هم موضوع تنش بین دو کشور باشد موضوع سوریه بود که به هر حال روس ها در آن تاکنون علاقمندی زیادی برای همکاری با امریکا از خود نشان داده‌اند. مشخصا انتظار روسها از همکاری با امریکا در موضوع سوریه در بحث تقابل با داعش بود که دولت آقای ترامپ هم در آغاز روی این مسئله مانور می داد. امریکایی ها اعلام کردند که مسئله اول ما دیگر حذف اسد نیست، بلکه مقابله با داعش است. اینها همان چیزهایی بود که روسها در دوران اوباما تلاش می کردند امریکایی ها را متقاعد کنند که اول باید با داعش مبارزه کرد بعدا در مورد سرنوشت اسد تصمیم گیری کرد. امریکایی ها مخالف بودند و می گفتند موضوع اسد در صدر اولویتهای امریکا قرار دارد. وقتی ترامپ اعلام کرد موضوع حذف اسد در اولویتش نیست این انتظار را ایجاد کرد که شرایط برای همکاری امریکا و روسیه در بحث سوریه فراهم است، اما روند اتفاقات به گونه ای رقم خورد که عملا امریکایی ها با اقدامی که در حمله به پایگاه هوایی سوریه کردند یک مقدار این شرایط کم رنگ شد. البته معتقد نیستم که فضا در این زمینه کاملا بسته شده است. اگر امریکایی ها دست خود را در این زمینه باز کنند و بخواهند به سمت مقابله جدی تر با داعش بروند و در این زمینه کمک روسها را بطلبند، روسها در این زمینه وارد همکاری با امریکایی ها خواهند شد. علاوه بر این مسئله افغانستان نیز می تواند به یک موضوع همکاری در روابط روسیه و امریکا تبدیل شود. در ماه‌های اخیر ما شاهد تحرک بیشتر روسها در مسئله افغانستان هستیم. روسها مانند مسئله سوریه در افغانستان هم خواهان تقابل با امریکایی ها نیستند، اما به هر حال رقابت‌ها و اختلافاتی هم بین طرفین وجود دارد و نوع عملکرد دو کشور می تواند در موضوعاتی طرفین را به چالش و تنش بکشاند. به نظر می رسد استفاده از بمبی که به مادر بمبها معروف است نوعی نمایش قدرت امریکا در افغانستان بود که نشان بدهد قرار نیست در افغانستان کوتاه بیایند و فضا را برای روسها رها کنند. به هر حال موضوع افغانستان هم موضوعی است که می تواند به عرصه‌ای برای همکاری یا تقابل بیشتر امریکا و روسیه در آینده تبدیل شود. البته روسها از امریکایی ها برای اجلاس 6 جانبه ای که در مسکو به تازگی برای گفتگو درباره مسأله افغانستان برگزار شد دعوت کردند اما امریکایی ها نپذیرفتند. در واقع روسها تمایل خود را برای همکاری در موضوع افغانستان نشان دادند ولی به هر حال نوع سیاستهای امریکا در افغانستان با روسیه تفاوتهایی دارد.


سیاست خارجی روسیه در حال حاضر در سوریه حول چه تفکری میچرخد؟ گفته می شد که روس ها به خاطر اینکه قدرت بزرگی مانند امریکا نیست نمی تواند در جایی مانند سوریه بصورت طولانی مدت بماند ولی این موضوع هنوز ادامه دارد و مشخص نیست چه زمانی پایان یابد؟

به هر حال روسیه با اهداف مشخصی وارد فاز عملیاتی در بحران سوریه شد و آن اهداف هم در واقع تلاش برای رفع تهدید داعش از یک طرف و تثبیت منافعی که روسیه تصور می کرد در سوریه دارد از طرف دیگر بود و این اقدام صورت گرفت. اما اینکه روسیه تا کی می تواند این روند را ادامه بدهد به عوامل گوناگونی بستگی دارد. من فکر نمی‌کنم که حضور نظامی در سوریه بار سنگین اقتصادی برای روسیه داشته باشد. درست است که به هر حال هزینه هایی بر اقتصاد نه چندان قدرتمند روسیه وارد می‌کند ولی نباید فکر کنیم که این هزینه‌ها به قدری است که روسها را وادار به عقب نشینی کند.
در یک مقطعی روسها حضور نظامی جدی تری داشتند و حملات هوایی زیادی را در سوریه انجام می‌دادند. ولی اکنون که در برخی مناطق آتش بس برقرار شده و به طور کلی میزان درگیریها در سوریه کاهش پیدا کرده است، هزینه نظامی روسها در سوریه نیز کاهش پیدا کرده است. البته این به معنای این نیست که روسها تا آینده غیر قابل پیش بینی می‌توانند در سوریه باقی بمانند. بلاخره پرسش ها و فشارهایی چه در داخل روسیه و چه در سطح بین المللی در این مورد که روسها تا چه زمانی می خواهند در سوریه حضور داشته باشند وجود دارد.
به نظر می رسد تا زمانی که خطر داعش یک خطر جدی در سوریه هست، روسها حضور نظامی خودشان را در سوریه کاهش نخواهند داد. در حال حاضر زمینه ها و عرصه هایی هم برای تثبیت این حضور ایجاد شده است. توافق 49 ساله ای که در مورد پایگاه هوایی حمیمیم در سوریه با دولت اسد امضا شده این شرایط را به لحاظ قانونی برای روسیه ایجاد کرده است که حضور طولانی‌تری در آینده سوریه داشته باشد. مسئله داعش و حضور این نیروها در سوریه مسئله جدی امنیتی برای روسیه است و روسها تا زمانی که مطمئن نشوند که این خطر برطرف شده نقش نظامی خود را در سوریه حفظ خواهند کرد.

 


بعد از حمله نظامی امریکا به پایگاه سوریه و 59 موشکی که به پایگاه الشعیرات در سوریه زده شد، نظراتی شکل گرفت که با توجه به اطلاع دادن امریکا به روسیه در مورد این حمله، نوعی تبانی بین دو قدرت شکل گرفته است تا طرفین امتیازهایی را در این جریان کسب کنند. به نظرتان این تحلیل می تواند دقیق باشد؟

حمله امریکا به این پایگاه می توانست یک معنی دیگر هم داشته باشد و در واقع نوعی اعلام جنگ به روسیه هم تلقی شود. این اقدام می توانست ریسک بزرگی باشد که سطح درگیری ها در سوریه را به سطح بالاتری ارتقا دهد. من فکر می کنم نوعی هماهنگی غیرتوافق شده ای بین دو طرف وجود دارد که نباید سطح این درگیری را ارتقا داد. با توجه به این مسئله امریکایی ها اقدام نظامی خود را انجام دادند و با توجه به این مسئله باید نوع واکنش روسها را تعریف کرد. نه امریکایی ها حمله شان حمله ای بود که شرایط نظامی در سوریه را یا موازنه قدرت را در آنجا دچار تغییر کند و نه واکنش روسها واکنشی بود که شرایط را در صحنه نبرد غیر قابل کنترل کند. فقط یک نمایش کوتاه برای نشان دادن جدیت امریکایی‌ها به طرفین مختلف نبرد بود. به همین دلیل اینکه گفته می شود پیش از حمله به روس‌ها اطلاع رسانی صورت گرفته قطعا اطلاع داده شده بود تا به هر حال نیروهای روسی آسیب نبینند. اگر این نیروها آسیب می دیدند شرایط خیلی سخت می شد. به نظرم امریکایی ها به دنبال نمایش قدرتی بودند که قطعاً ادامه پیدا نخواهد کرد. امریکایی‌ها می‌خواستند قوت قلبی به متحدین خود بدهند، نمایش قدرتی در سطح منطقه داشته باشند و اعلام کنند که قرار نیست صحنه را ترک کنند. شاید برای روسها تا این حد قابل تحمل باشد. ولی بیشتر از آن می تواند تمامی دستاوردهای روسیه را دچار مشکل کند. البته این موضوع خود می تواند به موضوعی برای گفت و گوی بیشتر روسیه و امریکا تبدیل شود. برای اینکه دو طرف اجازه ندهند سطح بحران از آن چیزی که هست فراتر برود.


به این اعتقاد ندارید که روسیه ممکن است امتیازاتی از امریکا بگیرد و در مورد برداشتن اسد با آنها همسو شود؟

نه، امریکایی ها چیزی ندارند که بخواهند به روسها بدهند که برای روسها ارزش این را داشته باشد که سوریه را رها کنند. روسیه در یک سطح بزرگتر به مسائل سوریه و نظام بین الملل نگاه می کند. نوع بازی روسیه به نسبت چند سال پیش گسترش بیشتری پیدا کرده است و این را می رساند که روسیه اهداف دراز مدت تری را دنبال می کند. نیامده است که با گرفتن یک امتیاز رها کند و برود. ضمن اینکه گفتیم امریکایی ها چیز زیادی برای دادن به روس ها ندارند که روسها را متقاعد کنند که از اهدافشان در سوریه دست برداند. تنها چیزی که می تواند موضوع مشترک باشد بحث مقابله با داعش است که باز هم موضوع اولویت بندی مسئله برای روسها اهمیت دارد. چون که یک بار چوب این اولویت بندی را در لیبی خوردند. به همین دلیل بعید است که روسها حاضر باشند با اولویت بندی امریکا در سوریه پیش بروند.


در رابطه با روابط ایران و روسیه در سوریه چه شرایطی در حال حاضر وجود دارد؟ در دوره ای منافع روسیه و ایران به هم نزدیک شد و روابط دو کشور بیشتر شد و با هم بیشتر کار کردند. به نظرتان این موضوع در آینده به چه شکلی پیش خواهد رفت؟

من فکر نمی کنم در آینده نزدیک در سوریه اتفاقی بیفتد که ایران و روسیه را از هم دور کند. مذاکرات آستانه دنبال می شود و ایران و روسیه و ترکیه در چارچوب مذاکرات، میزانی از رایزنی ها و گفت و گو ها را دارند. بعید است که در آینده خیلی نزدیک شاهد یک راه حل برای آینده سیاسی سوریه باشیم که بتواند روسیه را راضی کند اما مطلوب ایران نباشد. تنها در صورتی ایران و روسیه در سوریه ممکن است از هم جدا شوند که روسیه به شرایطی تن بدهد که مطلوب ایران نیست.
بعید است که آینده سیاسی مطلوب روسیه در سوریه برای ایران نامطلوب باشد و از طرفی در کوتاه مدت هم قابل دسترس باشد. حتی اگر بحث ایران را به کنار بگذریم باز هم باید بگوییم گزینه ای روی میز نیست که بتواند روسیه و جریان مخالف اسد را سر یک مسئله به توافق برساند. در مورد اینکه خود روسیه و جریانهای حامی مخالف اسد بتوانند بر سر آینده سوریه به توافق برسند هیچ چشم اندازی در کوتاه مدت وجود ندارد.


روابط دو جانبه ایران و روسیه را در حال حاضر چگونه می بینید؟ این شرایط در چهار سال گذشته فضای بهتری داشته است؟
باید گفت که روابط دو کشور در بهترین وضعیت خود در دوران پس از انقلاب است. این موضوع فقط از نظر سطح روابط اقتصادی نیست. چون سطح روابط اقتصادی با مشکلاتی مواجه است که متوجه توانمندی خود ما است. تمام ظرفیت ها و امکانات برای گسترش روابط اقتصادی فراهم است و اراده سیاسی دو طرف برای گسترش روابط وجود دارد. اما چیزی که بیشتر مهم است این است که ما در یک شرایط اضطرار وارد همکاری با روسیه در این مقطع نشدیم. به هر حال ما حق انتخابهایی داریم، ظرفیتها و توانمندی هایی داریم که روسیه هم علاقه دارد با این توانمندی ها و ظرفیتهای ایران کار کند. به همین دلیل اگر ما در گذشته چاره ای نداشتیم و با روسها کار می کردیم الان با دست بازتر عمل می کنیم و با سطح قدرت بالاتر عمل می کنیم. ولی یک سری مشکلات اساسی در ظرفیتهای اقتصادی برای تعامل با روسها وجود دارد که کار را مشکل می کند. شاید در آینده ما بتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم. که اگر برطرف شود به لحاظ اقتصادی هم ایران می تواند از نوع رابطه اش با روسیه بهره خوبی ببرد. حجم روابط یک روند رو به رشد را طی می کند. البته وضعیت در این روابط تجاری به نفع روسیه است. اگر چه هیچ مانعی هم وجود ندارد که ایران هم در واقع حجم صادرات خود به روسیه را افزایش دهد ولی فقدان ظرفیتها در ایران این اجازه را به ما نداده است.


به نظرتان تحرکات روسیه در بحران کره و در تقابل کره و امریکا چگونه است؟ در این بحران دو کشور روسیه و چین بیشتر می توانند در مقابل امریکا قرار بگیرند؟

در بحران کره، روسیه در تقابل با امریکا قرار نمی گیرد. در این مسئله روسها مجموعه ای از مسائل و رویکردها را دارند که آن را دنبال می کنند که مهمترین آن این است که اجازه ندهند در شبه جزیره کره سطح تعارضات نظامی به حد غیر قابل کنترلی برسد. به نظر می رسد که روسیه در موضوع کره بیشتر به دنبال این است که اجازه ندهد که این مسئله به موضوعی برای نمایش قدرت بیشتر امریکا تبدیل شود و فضا به گونه ای رقم بخورد که امریکایی‌ها خواست خودشان را در این منطقه دیکته کنند. احتمالاً روسها با نوع ماجراجویی هایی که کره شمالی انجام می دهد چندان موافق نباشند. اما شاید بهتر است بگوییم که مسئله کره بیشتر مسئله چین است تا مسئله روسیه. از این رو چینی ها هستند که موضوع را مدیریت می کنند. نوع مدیریت چینی ها در بحران کره به گونه‌ای نیست که قطعا برای روسها نگرانی ایجاد کند یا خطری ایجاد کند. آنها یک نوع دنباله روی در این مسئله از چین خواهند داشت و مدیریت بحران را بیشتر به چینی ها واگذار خواهند کرد . کما اینکه در موضوع سوریه چینی ها پشت سر روسیه بودند. به عبارت دیگر، دلیلی ندارد که روس ها جلوتر از چینی ها قدم بردارند.

49312

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 663231

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 9 =