یک پژوهشگر شرق آسیا معتقد است که بحران منطقه و اعراب به دلیل تضادها و بازی قدرت بین روسیه و آمریکا است، ریشه مشکلات عربستان و قطر در همین است اگر این دو کشور به یک تقسیم و جمعبندی برسند، مشکلات منطقه آرام آرام کاهش خواهد یافت.

زهره نوروزپور: دو هفته ای از محاصره اقتصادی قطر می گذرد، کماکان رایزنی ها برای میانجیگیری ادامه دارد و دیپلمات ها یکی پس از دیگری با دستان خالی از ریاض بازمی گردند. ملک سلمان پادشاه عربستان چراغ سبزی به داوطلبان میانجی نشان نداده است. در این میان نوزارشریف بسیار اصرار بر حل این مناقشات دارد. در سفر اول،  نخست وزیر پاکستان به همراه فرمانده ارتش این کشور به ریاض با پاسخ منفی مواجه شدند و به اسلام آباد بازگشتند. اما به همین جا ختم نشد. پس از سفر روسای جمهور فرانسه، مصر و وزیر خارجه ترکیه به سعودی، نوازشریف بار دیگر برای ریاض شال و کلاه کرد اینبار به قصد فیصله دادن به این بحران، اما چرا پاکستان؟ آیا پاکستان برای ما خطر است؟ در این مناقشات کجای این بحران قرار گرفته است؟ قطر، سعودی، یا ایران؟ پاسخ این سوالات را با پیرمحمد ملازهی کارشناس و پژوشگر شرق آسیا مطرح کرده ایم که از نظر می گذرانید:

نقش پاکستان را در بحران عربی چه طور می بینید؟ اسلام آباد کجای این بازی ایستاده است؟
حقیقت این است که سیاست خارجی پاکستان در مسائل خاورمیانه ان چیزی که رسما دولت اعلام کرده است بی طرفی است. تصمیم دولت این است که در این مناقشات نه جانب قطر را بگیرد و نه جانب عربستان سعودی را. منتهی بحث این است است که آیا سیاستی که دولت اقای نوازشریف اعلام کرده است با توجه به به ساخت قدرت در پاکستان و مناسبات آن با کشورهای عربی منطقه، تا چه اندازه می تواند عملیاتی شود.

حقیقت این است که نیروهای موثر در داخل خاک پاکستان که سیاست خاورمیانه ای این کشور را تعیین می کنند. همه آن نیروها در اختیار دولت نواز شریف نیستند.

ارتش پاکستان خصوصا آی.اس.آی که نقش مهمی را در تحولات منطقه ایفا میکند با نوزارشریف هماهنگ عمل نمی کند.از طرف دیگر نیروهای مذهبی، احزاب مذهبی رادیکال و میانه رو، انها هم در ارتباط با سیاست خاورمیانه ای پاکستان و مسائل عربستان، دیدگاه خاص خودشان را دارند آن هم به دلیل اینکه نزدیک به عربستان هستند.

در کناراین موضوعات مسائل قومی در داخل پاکستان را هم باید در نظر بیگیریم.در داخل پاکستان حداقل چهار قومیت اصلی وجود دارد.یک قومیت پنجابی است و اکثریت جمعیت این کشور را در بر می گیرد، قومیت سندی که از نظر جمعیت در رده دوم قرار می گیرد و ما بقی شامل پشتون و بلوچ می شوند.

دیدگاه قومیت ها و حکومت های ایالاتی هم نسبت به سیاست خاورمیانه متفاوت است. یعنی دیدگاهی که دولت نوازشریف به خاورمیانه دارد الزاما همان نیست که در ایالت سند به آن توجه می شود. به خصوص زمانی که ما دیدیم وقتی حزب مردم در آنجا حاکم بود دیدگاه های آن با آنچه که حزب اقای نوا شریف در پیش گرفته است کاملا متفاوت بود.

بنابراین اگر داخل پاکستان را  از این زوایا نگاه کنیم، می بینیم که سیاست رسمی پاکستان خیلی سخت می تواند عملیاتی شود.

اخبارو گزارشاتی که در حال حاضر از طرف پاکستان مطرح است این است که میانجیگری اسلام آباد، بین عربستان و قطر، تا چه اندازه می تواند موثر باشد؟ یا اینکه اصلا میانجیگری صورت خواهد گرفت؟ مساله دوم این است که اخبار و گزارش‌هایی منتشرشد مبنی بر اعزام ده هزار نیروی ارتش پاکستان به قطر، البته این خبر را وزارت خارجه پاکستان تکذیب کرد، توضیح و تحلیل شما در رابطه با این خبر چیست؟
اگر در این دو رابطه مناسبات پاکستان با قطر و عربستان را نگاه کنیم برداشت من این است که پاکستان  خیلی به نفع قطر نمی تواند حرکت کند. به خصوص اینکه نوازشریف خود را مدیون عربستان می داند.  اگر مسائل شخصی را کنار بگذاریم، دو نکته اساسی وجود دارد:

یک: ارتش پاکستان به شکل سنتی با ارتش عربستان و نیروی های گارد سلطنتی کار کرده است  و هنوز در سعودی نیرو دارد  که این نکته بسیار حساس و مهمی است.
دو: بخش مهم نیروی کارگری پاکستان در عربستان است.  گفته می شود که سالانه حدود 6 تا 7 میلیارد دلار ارزخارجی به این کشور می آید.  البته بخشی از این نیروها در قطر هم هستند.

ولی در مجموع اگر حساب کنیم بر اساس منافع ملی پاکستان به نظر می رسد که ارجح پاکستان این است که بتواند بین عربستان سعودی و قطرمیانجیگری کند. البته نواز شریف با همراه فرمانده ارتش قمر جاوید به سعودی سفر کرد مشخص شد که مقامات عربستان تمایلی برای دخالت پاکستان در این مساله ندارد. به همین دلیل بود که قبلا صحبت از این بود که بعد از عربستان به قطر بروند، که این سفر انجام نشد و از عربستان به پاکستان بازگشت.

هرچند که می گویند که این سفر در آینده انجام خواهد داد و فرمانده ارتش پاکستان یک سفر هم به ایران و همچنین به مناطق دیگر خواهد داشت.

در این فضا اگر واقع بینانه به سیاست پاکستان نگاه کنیم در ارتباط با قطر و عربستان،  به نظرم اگر اسلام آباد در مقطع انتخاب قرار بگیرد، انتخاب آن ها عربستان سعودی خواهد بود.

یک نکته مهمتری وجود دارد که به نظرم در ایران خیلی روی آن فکر نشده است. و ان این است که اساسا بحرانی که در مناسبات عربستان و قطر پیش امده خیلی به اصطلاح ناشی از سیاست های خود این دو کشور نیست، بلکه ناشی از سیاست های امریکا در زمان دولت ترامپ است. بعد از اینکه ترامپ به عربستان آمد و ان قرارداد 110 میلیارد دلاری را بستند، در همانجا ترامپ حرف خود را زد و اگر خیلی عامیانه  رک و راست بخواهیم حرف ترامپ را تعبیر کنیم، معنی آن این است که که به اعراب می گوید اگر امنیت می خواهید امنیت می دهیم ولی باید هزینه ان را بپردازید. خیلی ساده گفت امنیت بها دارد و ما فروشنده امنیت به شما هستیم.

با توجه به این مساله، دیدیم که قطر از آمریکا جنگنده خرید. یک قرر داد 12 میلیاردی را امضا کردند . این مناقشات چیزی نیست جز اینکه سیاست امریکا این است که امنیت را به این کشورها بفروشد با این براورد که عربستان چه مقدار پول دارد؟ چه مقدار امکانات نفتی دارد؟ و چقدر باید سلاح بخرد؟ حالا کشورهای دیگر ازجمله  قطرباید براورد کند که آن ها هم چقد می خواهند از ما سلاح بخرند؟ بعد که خریدند و قراردادها بسته شد، یواش یواش تنشی که به وجود امده  است خود به خود کاهش پیدا خواهد کرد.

اگر بحران عربی در منطقه تشدید شود و جنگی در خلیج فارس پیش بیاید، با توجه به مسائل داخلی پاکستان خصوصا بلوچستان، و همین طور مناسبات ما با پاکستان، چه تبعاتی برای ما دارد؟
برداشتم این است که عربستان توان جنگ ندارد. مگر اینکه واقعا امریکایی ها تصمیم جدی گرفته باشند، در ارتباط با حل و فصل کل مسائل خاورمیانهدر یک بسته ای که به زعم خودشان، منافع آن ها را تامین کند وان بسته راروی میز بگذارندکه طبعا مساله صلح اعراب واسراییل را هم شامل خواهد شد.

واقعیت خطر برای کشور ما بحث شیعه و سنی است.در پرتو همین بحث شیعه و سنی است که نگرانی اعراب نسبت به ایران را تشدید کرده است مبنی بر اینکه ادعا می کنند ایران در کشورهای سنی دخالت می کند. یا اینکه عبدالله دوم  هلال شیعی را مطرح کرد و پیگیر این است که ایران محوری از شیعه ها را به وجود آورده است که بر علیه منافع عربستان و اهل سنت است.

این برداشت به هر حال برداشت بدبینانه ای به قضایای منطقه خاورمیانه است منتهی ریشه این تفکر در خود این کشورها نیست.  ریشه در تضادهایی است که بین امریکا و روسیه در حال شکل گرفتن در منطقه است. یعنی از اوکراین، لهستان و ان مناطقی که تحت نفوذ اتحاد شوروی سابق بودند و الان روسیه به دنبال باز سازی موقعیت گدشته است.به همین دلیل است که میبینیم روسیه در اوکراین به شدت معادله را به زیان غرب به هم می زند. به نظر می رسد که در سوریه هم که روس ها امدند قاطعانه در کنار ایران و نظام اسد قرار گرفتند، بحثی وجود دارد در ارتباط با تشدید رقابت ها بین روسیه و آمریکا به رغم تمام مشکلات منطقه و مشکلات داخلی در امریکا مبنی بر نفوذ روسیه در انتخابات ایالات متحده، اگردر منطقه خاورمیانه آنها به یک جمعبندی برسند که منافع دو طرف تامین شود، این مشکلات ارام ارام کاهش پیدا خواهد کرد.

در این رابطه است که به نظرم عربستان سعودی در حال فرصت طلبی است.به این معنا که سعودی ها فکر می کنند چون امریکایی ها با ایرانی ها مشکل دارند،از طرفی هم رقابت بر سر الگوی اسلامی قدرت بین عربستان و ایران تشدید شده است به این معنا که آنها به دنبال خلافت هستند ایران هم به دنبال امامت گرایی است و بر این اساس فکر می کند مناسبات ایران امریکا روبه تنش بیشتر می رود، آنها در این صورت می توانند از این فرصت استفاده کنند و شرایطی به وجود بیاورند که جنگ منطقه ای در بیافتد. ولی جنگ منطقه ای در بیافتاد به معنای این است که همه کشورهای منطقه درگیر تخریب  بشوند. برنده ان هم قطعا اسرائیل خواهد بود و بعد هم امریکا،  اگر  تازه شانس بیاوریم وجنگ در منطقه محدودباقی بماند، اگر روسیه و امریکا مشکلاتشان در این جنگ احتمالی گره بخورد،  در این حالت جنگ جهانی سوم راه خواهد افتاد،  بنابراین کسی حاضر نیست این شرایط را به جنگ مخربی که همه چیز را در دنیا نابود خواهد کرد تبدیل کند .

فکر میکنم احتمال جنگ و رویارویی نظامی، ضعیف است. اما جنگ نیابتی تشدید خواهد شد. این احتمال وجود دارد که این جنگ نیابتی را به داخل ایران هم بکشانند.

در این تلاش های دیپلماتیک که بخشی از ان را ترکیه عهده دار شده است، در این گیرو دار اردوغان پیشنهاد احداث پایگاه نظامی در خاک عربستان داده است، چرا ترکیه این درخواست را داد ان هم در حالی که از قطر حمایت می کند. البته این پیشنها از سوی ریاض پذیرفته نشد.
واقعیت این است که ترکیه خودش یکی از کشورهای مدعی الگوی مشروع قدرت اسلامی است که در ان چارچوب اخوانی خلافت اسلامی را می بیند که دیدگاه عربستان نسبت به اخوان ها و گروه های اسلامی دیگر که با عربستان کار می کنند بسیار متفاوت است.
این که ترکیه پییشنهاد پایگاه نظامی می دهد،  به نظرم بیشتر در ارتباط با حمایت از قطر است.منظور این است که خود را بی طرف در قضایا نشان دهد.مظنورشان این است که ما همانطور که در قطر سرمایه گذاری می کنیم و امنیت انجا را تامین میکنیم، امنیت شما را هم می توانیم تامین کنیم.

حال اینکه عربستان پیشنهاد ترکیه را نپذیرد، کاملا مشخص و طبیعی است. چراکه عربستان خط فکری ان حمایت از یک نوع قدرت اسلامی است که با اخوان مشکل دارد اخوانی ها در کل خاورمیانه دیدگاهی را دارند که اخوان المسلمین مصر داشتند و آقای مرسی در راس آن بود.

دیدیم که زمانی که ارتش مصر کودتا کرد مناسبات عربستان با مصر نزدیک شد و مناسبات ترکیه با مصر فاصله گرفت.  برای اینکه اردوغان طرز فکری اخوانی دارد و عربستان سلفی وهابی است. بر این اساس احتمالا چاووش اوغلو شرایط مساعدی دیده که یک اطمینانی به عربستان دهد و به سعودی بفهماند که  علی رغم منافع ترکیه در قطر و همکاری با مقامات دوحه، در حال حاضر  ، زمانه ای نیست که ترکیه علیه عربستان سعودی موضع گیری کند.

آیا این بحران حل خواهد شد؟
به نظرم مشکل قطرقابل حل است و ابتکار عمل آن هم دست امریکایی ها است.  اگر یک قرارداد دیگرتسلیحاتی قطربا آمریکا انجام دهند، آمریکا، سعودی ها را مجبور خواهد کرد که این مشکل را برطرف کنند. این مشکل به وجود  آمده است  برای اینکه صنایع تسلیحاتی حامی ترامپ سلاح های ازرده خارج خود را در منطقه بفروشند. در حالی که خود این دو کشور، درست است که اختلاف دارند، مشکلات مرزی دارند، مشکلات ایدئولوژی دارند، قطر از اخوان حمایت می کند و سعودی از خط فکر وهابیت، ولی با تمام این اوصاف مشکلات این دو کشور در ان سطحی نیست که کار به جنگ و درگیری جدی کشیده شود. یک نکته دیگر اینکه باید توجه کنیم، این است که  به نظرم عربستان با امیر قطر و پدرش مشکلات بیشتری  دارد آنها در مقابل تسلط عربستان مقاومت میکنند. عربستان درنظر دارد  اهداف خودش را به خاندان حاکم قطر تحمیل کند  واگر موفق نشد تلاش کندفردی دیگر از همین خانواده بتواند قدرت را به دست بگیرد. به نظرم بحران این دو کشور تا همین حد پیش خواهد رفت تا اینکه بگوییم یک جنگ تمام عیار بین قطر و عربستان رخ خواهد داد. چرا که اگر جنگی هم دربگیرد ترکیه به نفع قطر وارد جنگنخواهد شد.  پاکستان هم در موقعیتی نیست که بخواهد تصمیم جدی بگیرد  لذا ممکن است از عربستان یک حمایت سیاسی به عمل بیاورد.

49310

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 678773

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =