روحانی ناامیدمان نمی‌کند...؟!

از کابینه‌ا‌ی که آقای روحانی به مجلس معرفی کرده، شوربختانه نمی‌توان خیر خاصی برای محیط زیست کشور انتظار داشت؛ اگر ۳ عنصر اصلی محیط زیست را آب، خاک، و هوا بدانیم و وزیرانی را که حیطه‌ عمل‌شان بیشترین تأثیر را بر این ۳ عنصر دارد، در نظر بگیریم، درمی‌یابیم که چه خطری در پیش است.

در بخش مدیریت آب، یک مهندس عمران (بیطرف) برای وزارت نیرو معرفی شده که از مسببان اصلی ترویج شیوه‌های سازه‌ای مدیریت آب (سدسازی، انتقال بین‌حوزه‌ای، بهره‌کشی شدید از آب‌های زیرزمینی) و رسیدن کشور به وضعیت فاجعه‌بار امروزی بوده است. در بخش خاک و حفاظت جنگل و مرتع، یک مهندس عمران دیگر (حجتی) برای وزارت کشاورزی معرفی شده که همان شعارهای چهل ساله‌ و بی‌ثمر خودکفایی را می‌دهد و ظاهراً اعتقاد ندارد که در سرزمین خشکی مانند ایران، نباید این‌قدر بر تولید کشاورزی برای هشتاد میلیون نفر پافشاری داشت. در مورد هوا، تردیدی نیست که بزرگ‌ترین آلوده‌کننده‌ و گرم‌کننده‌ی هوا صنعت نفت است که وزیرش (زنگنه) باز هم یک مهندس عمران است.

پیدا است که سرنوشت آب و خاک و هوای کشور، تا حد زیادی همچنان در دست کسانی خواهد بود که «مهندسی کردن» یا دستکاری شدید در طبیعت و نظام خلقت را اصل می‌دانند. هیچ‌یک از این سه وزیر و چهارده وزیر دیگر، شخصیت‌هایی نیستند که به‌طور خاص دغدغه‌ی محیط زیست را داشته باشند؛ از اینان فعالیت و مقاله و سخنرانی جدی درباره‌ی محیط زیست ندیده‌ایم، سهل است، به‌ندرت می‌توان یادداشت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و اشاره‌ای از ایشان دید که گذری سرسری هم به امر حیاتی محیط زیست داشته باشد. گو این که شاید اگر وزیر معرفی‌شده برای صنعت و معدن (شریعتمداری) به سخنان دو سال پیش خود التزام عملی داشته باشد، در بخش معدن‌ (یکی از بزرگ‌ترین عامل‌های تخریب سرزمین ایران)، معیارهای زیست‌محیطی بیشتر مورد توجه قرار گیرد۱.

ضمن امید داشتن به تجدیدنظر روحانی، دست‌کم درمورد وزیر نیرو۲، اکنون چشم امید هزاران کنشگر محیط زیست و میلیون‌ها دوستدار آب‌وخاک ایران، به گزینه‌ی پیشنهادی رییسِ «دولت محیط زیستی» برای ریاست سازمان حفاظت محیط زیست است. این رییس، اگر شخصی مانند عیسی کلانتری باشد که در مدیریت نادرست آب و خاک (در وزارت کشاورزی و...) نقش پررنگ داشته، یا معاونی از سازمان حفاظت محیط زیست که هیچ سخنرانی و مقاله‌ی انتقادیِ ارزنده‌ای در زمینه‌ی محیط زیست کشور، و تقریباً هیچ ارتباط مؤثری با کنشگران محیط زیست کشور ندارد...، در آن صورت طبیعت ایران به تباهی باز هم بیشتر فروخواهد رفت.

ریاست سازمان حفاظت محیط زیست باید به فردی سپرده شود که محیط زیست را نه آرایه‌ای در حاشیه‌ی ادعاها و سخنوری‌های سیاسی، بلکه موضوعی بداند که کنش و واکنش‌های اجتماعی در متن آن شکل می‌گیرد. او باید بتواند با نگرشی انتقادی به عملکرد گذشته‌ی مدیران کشور، به وزیران تفهیم کند که: هیچ توسعه و عمرانی بدون محیط زیست سالم، به‌صورت پایدار مفید به حال کشور نخواهد بود، و اعلام کند: «بحران محيط‌زيست در ايران آتش زير خاكستری است كه قريب به يقين می‌توان آن‌ را در زمره‌‌ی مهم‌ترين بحران‌های ملی در دهه‌هاي آينده به حساب آورد» و تأکید کند که «ميزان توجه و دغدغه‌ی كشورها به مسایل زيست‌محيطي، چه در ميان دولت و چه عموم مردم، نشان‌دهنده‌ی سطح دموكراسی و رشد سياسی و اجتماعی آن كشورها است»۳.

 

پی‌نوشت

۱) شریعتمداری که معاون اجرایی رییس‌جمهور بود، گفته بود:«اگر به مسائل زیست محیطی بسیار فراتر از تأمین نیازهای اولیه هر جامعه اعم از: ساختمان و پل و جاده و ریل و صنعت و گردشگری و معدن و رشد اقتصادی و درآمد سرانه و ... نیاندیشیده و بها ندهیم، در آینده‌ی نه چندان دور، حوادث و بلایای امروزی، به فجایع بزرگتری که حیات را در کره زمین به مخاطره خواهد انداخت بدل می‌گردد.» ایسنا، 25/11/1394

۲) بیطرف، همچنان مدافع «مهار آب‌های مرزی و غیرمرزی» (بخوان: سدسازی) است؛ بنگرید به بند 2-4 «رویکردها و برنامه‌ها»ی او برای دولت دوازدهم، در: http://media.president.ir/uploads/org/150218770817208400.pdf

۳) دکتر محمد فاضلی (جامعه‌شناس، معاون مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری)، زیستبوم 2/2/1394

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 696226

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 10 =